چکار کنم تا فراموشش کنم

سلام .

من ارام هستم ولی به گفتهی خیلیا اسمم اصلا با خودم جور در نمیاد…17 سالمه و 162 قد و 47 وزن نمیگم هیکل انچنانی دارم و اینا نه فقط سینه های بزرگی دارم که همیشه تو فکر این بودم که عمل کنم و کوچیکشون کنم حالا بگذریم من مشهدیم و اما خب تا این سن شرایط یجورایی بود که من فقط تعطیلات مشهد بودم اما یه مدتی هست که اومدم مشهد و ساکن شدیم…

 

تو فیس بوک با یکی اشنا شدم به اسم علی پسره خوبی بود و مثه همه ی اطرافیانم مایه دار …
اصولا با کسایی میگردم که برام خرج کنن همونجور که خودمم ولخرجم!!!
3 ماهی هست که با علی دوست بودم و یک روز که علی با دوستاش رفته بود بیرون منم زدم بیرون چون حوصلم سر رفته بود و اخر هفته هم بود همینجور داشتم میرفتم و نمیدونم چی شد که رسیدم به یک جای خلوت و یک پسری پشت سرم بود سرعتم رو کم کردم تا ازم بزنه جلو از اونجایی که من خیلی خوش شانسم این اقا دزد بودن و بعد از خط خطی کردن مچ دستم کیفم رو گرفت و در رفت تا یک جایی دنبالش کردم و اما نتونستم بهش برسم و فرار کرد بعدش زنگ زدم به علی و اومد و با هم رفتیم یک شکایتنامه تنظیم کردیم و چون حالم خوب نبود و ترسیده بودم رفتیم شهربازی پارک ملت منم چون عاشق هیجان بودم پا به پای علی همه رو سوار شدیم و حسابی آفت بازی در اوردیم بعد اونجا هم رفتیم خانه رولت و حسابی خوش گذروندیم اما هنوزم سر شب بود و تصمیم گرفتیم بریم سینما هویزه و فیلم اتش بس 2 رو ببینیم

 

اونجا علی با دادن یک باج حسابی به یکی از کارکنا کاری کرد که رفتیم ردیف 1 اون اخر نشستیم و تنها بودیم میشد گفت علی اولین دوست پسره فابمه و دوستش داشتم و اونم همه جوره تامینم میکرد بدون هیچ چشم داشتی میخواستم اولینم اون باشه و همونجور که سرم رو شونش بود صداش کردم و اونم گفت جونه دلم . دلم لرزید و بیشتر مصمم شدم داشت نگام میکرد که لبام ر گذاشتم رو لباش اولش تو شوک بود و هیچکاری نکرد و منم چون چیزی بلد نبودم مثه ماست فقط لبامو گذاشته بودم رو لباش به خودش اومد و شوع کرد نمیدونم چقدر گذشته بود که منم کارای اونو تکرار کردم و علی لباشو جدا کرد و پیشونیمو چسبوند به پیشونیش و گفت : دوستت دارم و اینو بدون دوست ندارم هیچوقت مثه امروز مظلوم بشی و موهامو به هم ریخت.

 
بعد سینما تا نشستیم تو ماشین سانروف و باز کرد و تو این هوا همه ی شیشه ها رو داده بود پائین و دسته منم گرفته بود همینجور داشت میرفت که گفت : خانومم کجا میخواد بره ؟؟؟ ببرمت خونه ؟؟؟
– نه هنوز که هوا روشنه کسی هم خونه نیس بریم دور بزنیم
علی : اخه خانومم این موقع کجا بریم ؟؟؟ میخوای بریم یک فیلم دیگه ببینیم ؟؟؟
اینو گفت و شیطون نگام کرد منم محکم زد به بازوش گفتم :نخیر از تاریکی خوشم نمیاد!!!
اینقدر ما شین دور زدیم و اخرشم رفتیم کوهسر اما خب خیلی تکراری بود و قرار شد بریم خونه ی علی و بیلیارد بازی کنیم تا رسیدیم رفتم سر میز بیلیارد که علی اومد و گفت اول بیا لباساتو عوض کن و یک قهوه بخوریم بعد میایم و روتو کم میکنم واسه باخت عجله نکن…
– حالا میبینیم که میبازه …

 
پالتومو در اوردم زیرش یک لباس استین بلنده یقه 3 سانت تنم بود به رنگ قرمز که حسابی هم تنگ بود موهامم که تولختی و بلندی رقیب نداره ریختم دورم…
علی هم لباساشو عوض کرده بود و یک شلوار گرمکن پ.شیده بود و یک رکابی جذب که 6 پک اش رو به نمایش میذاشت…
بعد اینکه قهوه خوردیم رفتیم سراغ میز و یک دست بازی کردیم که من بردم و از خوشحالی پریدم رو میز و میرقصیدم رسیدیم به دست دوم و اخراش بود که اگه این توپو درست هدف میگرفت میبرد تا ضربه زد پریدم رو میز و توپو گرفتم و همونجور رفتم جلوش چها زانو زدم رو میز تا اومد شروع کنه غرغر کردن هم دهنش باز شد توپو گذاشتم رو لباش و به قیافش نگاه کردم یک صورت جذاب سفید که خودش میگفت در برابر من احساس سیاهی میکنه البته اون خودش خیلی سفید بودیجورایی سفیدیه من غیر نرمال بود هیکلشم که عالی بود در این لاغری 4 شونه و 6 پک داشت قدشم فکر کنم حدودا 187 میشد شایدم بیشتر!!

 
همونجور داشتم انالیزش میکردم که توپو گرفت و انداخت پشت سرم و رفت توی حفره و گفت : تو این بازی من بردم اما تو زندگی تو منو بردی و شرو کرد به بوسیدنم…
یک حس عالی بود همینجور که رو میز نشسته بودم داشتیم همو میبوسیدیم و من یکی از دستام روی سینه های عضلانش بود و اون یکی هم دور گردنش علی هم دستاشو حلقه کرده بود دور کمرم کم کم علی هم اومد بالا و دراز کشیدیم رو میز سرم رو بازوش بود و اونم خم شده بود روی من و لبامو میخورد حسه خوبی بود و میشد نیاز رو تو چشای هردوتامون خوند اومدم پامو بیارم بالا و خمش کنم که خورد به الت علی و اونجا بود که فهمیدم چقدر سفت شده التش بعد اون حرکت علی دستشو گذاشت رو سینه هامو و اروم میمالیدشون چشام بسته بود و داشتیم بوسه میگرفتیم از هم که علی سرش برد عقب و گفت : اذیت که نمیشی ارامم ؟؟؟ منم حرفه دلمو زدم و گفتم : با تو هیچوقت…

 
علی کمکم شروع کرد به بوسیدنه گردنم و لاله ی گوشم و سینه هامو میمالید بعد او باز اومد لبامو بوسید و خیلی نرم و یواش لباسم رو داد بالا و درش اورد یک سوتین مشکی تنم بود که حسابی با پوستم تضاد داشت سوتینمو داد بالا و تا سینه هام رو دید به وضوح چشماش برق زدسینه های سفید و بزرگ سربالا که یک حاله ی صورتی روش بود. شروع کرد به خوردن سینه هام و میمالیدشون…
یکجورایی لمس شده و بودم و هیچ مخالفتی نمیکردم چون نمیخواستم ناراحتش کنم 2 تائیمون تند تند نفس میکشیدیم که علی سرشو اورد بالا و تو چشام نگته کرد و یک بوس کوچسک از لبام گرفت و رکابیش رو با یک حرکت درآورد و دوباره رفت سراغ سینه هام و با یکی از دستاش شلوارم رو که تنگ بود به زور درآورد و دستشو کرد زیر شرته بنفشمو وکسم رو که خیس بود میمالید دست از خوردن سینه هام برداشت و رفت سراغ کسم و شروع کرد به خوردنش و منم آه های یواش میکشیدم سرشو بلند کرد و گفت : واسم ساک میزنی ؟؟؟
منم اصن تو حال نبودم و گفتم : چی ؟؟؟

 
خندش گرفت از چی گفتنم و بلند شد گرمکن و شورتش رو در اورد و گفت ک علی کوچولو سلام میکنه…
التش خیلی بزرگ بود چون علی اینا کرد هستن البته اینو بعدا که گفتم چقدر علی کوچولو بزرگ بود بهم گفت فکر کنم 23 یا 24 سانت میشد و قطرش هم اونقدری بود که دستم دورش به زور حلقه میشد…
بلندم رد و نشستم و التش رو داد دستم اول یکم انالیزش کردم و حسلبی نگاش کردم که علی با یک لحن خاصی گفت بخورش منم گذاشتمش دهنم و عق جلو میکردم و علی هم موهامو نوازش میکرد و آه آه میکرد خسته شده بودم که علی فهمید و نشست پیشم و بوسم کرد و همینجوری در حال بوسه من و کشید رو خودش و خوابیدیم و سینه ها مو هم میمالید و التش رو هم فشار میداد به کسم منم تا خودآگاه خودمو سفت گرفته بودم !!!چرخیدیم و من رفتم و علی اومد روم التش رو گذاشت بین پاهام و عقب جلو میکرد خودشو بلند کرد و منو برگردوند و از پشت گذاشت لای پاهام که دید نمیشه

 

چهار دست و پام کرد که فهمیدم میخواد چکار کنه و دیگه آه آه نمیکردم و از ترسم خودمو سفت گرفته بودم ه یک خیسی روی کونم احساس کردم و بعدشم همینطور که سعی داشت انگشتشو بکنه تو کونم کسمم میمالید که از لذت شل شدم و علی تونست انگشتشو بکنه تو کونم همونجوریش هم احساس درد میکردم اما خب لذتم بیشتر بود انگشت دومش رو که اضافه کرد خودمو سفت گرفتم و برگشتم بگم نه ه تا برگشتم لبامو بوسید و با اون دستش بیشتر کسمو مالید و تا شل شدم انگشت سومشم برد و میچرخوند یکم که دیگه واسم عادی شده بود دستشو دراورد و فکر کردم تموم شده احساس کردم التش رو داره تنظیم میکنه رو سوراخ کونم تا اومدم برم جلو پهلوهامو گرفت و سریع سر التش رو کرد تو کونم چشمام سیاهی رفت و یک جیغ بنفش زدم و دوست و پام شل شدو دراز کشیدم و چون علی پهلوهامو گرفته بود کونم رو هوا مونده بود علی شروع کرد به حرف زدن و همونجوری که مواظب بود التش در نیاد یواش یواش اومد پائین و اما بازم التش در اومد و صدای لعنتی گفتنش رو شنیدم و بعدش لای کونمو باز کرد و یک تف انداخت و دوباره سر التش رو کرد تو کونم اینبار بیشتر دردم گرفت و اشکم در اومده بود اما بر نگشتم که ببینه و علی هم کم کم التش رو میفرستاد داخل که واقعا دیگه دردش طاقت فرسا شده بود که گفتم : علی بسه لطفا حالم خوب نیست!!!

 
تقریبا فکر کنم نصف کیرش رفته بود که گفت الان تموممیشه عشقم و خیلی با احتیاط که التش در نیاد خودش و منو چرخوند که اون رفت زیر و من روش دراز کش بودم واقعا هیچ حسی تو بدنم نمونده بود . چند مین که گذشت و اروم شدم علی شروع کرد به عقب و جلو کردن و چون دردش به نسبت کمتر شده بود هیچی نمیگفتم علی که ارضا شد بعدش یم ساعتی تو بغل هم خوابیدیم و بلند که شدیم لباس پوشیدیم و رفتیم بیرون و چون من نمیتونستم راه برم ساندویچ گرفت و تو ماشین خوردیم و ساعتای 8 بود که منو رسوند خونه وبعد اون دیگه بیشتر از بوسه پیش نرفتیم و الانم که علی کاراش واسه رفتنش به پاریس درست شده و اومدن خواستگاری که منم باهاش برم اما بابام هیچجوره راضی نیست و علی نمیتونه معطل بمونه و باید حتما بره .اسه همین جدا شدیم از هم…

 

راهنمایی کنین چکار کنم تا فراموشش کنم…

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «چکار کنم تا فراموشش کنم»

  1. سلام ادب احترام
    بخوای من میتونم در کنارت باشم.
    بهترین رفاه و آرامش رو واست فراهم میکنم.
    09339278058

  2. سلام؛ خواستی من هستم اما من خارج دوست ندارم برم اصفهان هستم.از منم 23سانت هست 09215002596

  3. با یه پسر که ارزشششو داشته باشه بمون دنیا همینه همیشه باید اماده دل کندن باشی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا