قدرت شهوت

 

هوا گرم بود ، گرمای اوایل تیر ماه ،تازه از خرید برگشته بودم، داشتم لباسامو عوض می کردم که یهو در زدن ، یه شال انداختم سرمو رفتم دم در ، از چشمی نگاه کردم ، علی؟ درو باز کردم …
«بیرون بودی؟»
….
«با توام»
کیلید نداری مگه ؟ آدم شدی ، در میزنی
«حرف دهنتو بفهم ، آدم بودم دنبال هرزگیای تو راه نمیفتادم»
خفه شو بابا
شالمو برداشتم و انداختم رو دسته ی مبل…راه رفتنم تحریکش می کرد.اون موقع ها که هنوز با هم خوب بودیم بهم گفته بود،همینجوری ک میرفتم سمت اتاق خواب تاپمو دراوردم از تنم ، سنگینی نگاهش و حس کردم و رفتم تو اتاق ، نشستم رو تخت ، سوتینمو باز کردم ، صدای فندکش اومد ، سینه هامو گرفتم تو مشتم و از پشت افتادم رو تخت ، می خواستم بیاد ، بیاد و وایسه کنار در اتاق و من جلوش آروم لخت بشم و ببینم ک با ولع نگاهم می کنه ، اما نیومد … عجیب بود اما با همه ی اتفافاتی ک افتاده بود می خواستمش ، یادم اومد که تو بدترین روزای زندگی چطور پای هوسش پیر و پیرتر شدم ، مدت صیغه مون تموم شده
بود ، داد زدم :
چ گهی می خوری اینجا؟ برو گمشو دست از سرم بردار

 
گریه کردم ، پا شدم در اتاقو بستم و شلوار جینو از تنم دراوردم ، پیراهن کوتاه گل و گشادی پوشیدم و رفتم زیر پتو…
صبح شد ، صدای پرنده ها میومد ، در تراس باز بود ، پس نرفته هنوز …
سرمو از زیر پتو بیرون اوردم ، نشسته بود رو مبل راحتی ، چشمای پف کرده ش و دوخته بود به آینه …
غر زدم :
هنوز اینجایی که
«دیگه نمی خوای منو؟»
خواستم بگم بیشتر از همیشه اما …. ساکت موندم !
اومد جلو ….
«پاشو ی دوش بگیر ، الان چایی دم می کنم ، بعدش حرف می زنیم »
یعنی اومده بود بمونه؟ خدایا خودت کمکم کن ، طاقتم طاق شده …
بلند شدم و رفتم سمت حمام ، دم در از پشت بغلم کرد ، صورتشو کرد لای موهام ، بو کشید ، آخ …. باز دلم رفت ، خواستم برگردم و ببوسمش اما با فشار از بغلش بیرون کشیدم خودمو ، رفتم حمام و درو بستم .
دوش آبو باز کردم ، پیراهن و شورتمو دراوردم و رفتم زیر دوش ، نوک سینه هام سفت شده بود ، حشری بودم ، دست کشیدم به بدنم ، بازوهام ، پهلو ، شکم ، بالای کوسم … آخ… علی کجایی؟
چشمامو بسته بودم و حرکات دستمو لای پام تند تر کردم ، چوچولم حسابی پف کرده بود و سوراخ کوسم خیس بود … امان از این شهوت لعنتی من …

 
ارضا نشدم ، کلافه شدم ، حوله رو پیچیدم دورمو اومدم بیرون ، رفتم تو اتاق ، درو باز گذاشتم ، سیگارمو آتیش زدم و گذاشتم رو لبام ،نشستم لب تخت.
دم در اتاق ظاهر شد:عاشق این عادت تخمیتم
رومو برگردوندم اومد جلو و نشست جلو پام رو زمین ، ساق پامو بوسید ، نگاش کردم ، چشماش می گشت رو پاهای لاغرم ، زبونشو کشید روی پام ، آهسته حوله مو کنار زد …پامو از هم باز کرد ، داخل رونمو لیسید ، چشمامو بستم ، خودمو سپرده بودم دستش ، یه عمر بود که خودمو سپرده بودم دستش …
با دست بالای کوسمو ناز کرد ، آروم هلم داد رو تخت ، دراز کشیدم ، حوله رو جدا کرد از تنم …
دلم برای بدنت تنگ شده بود لعنتی
ب بدنم نگاه می کرد ، لباشو گذاشت رو لبام ، گردنم ، گوشم ، آآآآه ، خدایا ، بازم تسلیمشم دستمو بردم لای موهاش ، لبامو فشار دادم رو لباش و زبونشو مکیدم ، دستشو برد رو سینه های درشتم و مالیدشون ، آآآه می کشیدم ، سرشو برد لای سینه هام ، وسطشو میلیسید ، نوک سفتشو لای دندوناش آروم بازی میداد ، سرشو فشار میدادم ، آآخ علی …. خدایا میشه بمونه واسه همیشه ؟
زبونشو حرکت داد روی شکمم ، دور نافم ، بالای کوسمو بوسای ریز می کرد ، آخ ، نزدیک کوسم میشد و من در حال مرگ بودم از خوشی ،یه پامو انداخت رو شونه ش ، با انگشت کوسمو باز کرد ، لباشو گذاشت رو چوچولمو مک زد ، داغ بود دهنش ، آآآآه بلندی کشیدم و گفتم :علیییییییی
«جان دلم»
کوسمو بخور علی
«چشم»

 
زبونشو کشید از سوراخ کونم تا بالای کوسم ، هربار میلرزیدم ، با زبونش میکرد تو سوراخ کوسمو چوچولمو با انگشت میمالید ، رو ابرا بودم ، ناله های شهوتیم باعث میشد تند تر بهم حال بده ، داشتم ارضا میشدم ک دستشو برداشت و ایستاد جلوم ، بلند شدم و کمربندشو باز کردم و با شورتش کشیدم پایین ، کیرش شق شق بود ، جووون ، تف کردم روش ، سرشو مالیدم به لبام و کردم تو دهنم ، اووووومممم ، مک میزدم ، سر کیرش می خورد به حلقم ، داشتم عق می زدم. موهامو کشید و کیرشو محکم زد رو لبام ، از قصد نوک سینه هامو می مالیدم به رون پاش کیرشو کرد محکم تو دهنم و آه کشید ، زیر تخماشو لیسیدم و با دست
کیرشو میمالیدم .. انقدر ساک زدم تا بلندم کرد ، لبم سر شده بود ، ازم لب گرفت و لباساشو دراورد ، گفت :«بگو چی می خوای؟»
نگاش کردم با چشمای خمارم کیرررر
سیلی زد ب کونم «کیر کیو؟»
کونمو تکون دادم و خم شدم کیر علیو ، کیر کلفت تورو

 
کمرمو گرفت کشید سمت خودش «جووووون ، آره کیر منه که می تونه خوب جرت بده لاشی»
عادتش بود ، تو اوج لذت بی ادب میشد . دوس نداشتم .
دستمو زدم به دیوار و خم شدم .
«کونتو بلرزون برام جنده»
شروع کردم ب رقصیدن تو همون حالت ، نه عوض نشده بود ….
کونمو براش میلرزوندم و سوراخ کوسمو نشونش میدادم ، لذت بردنم اجازه نمیداد فکرم کار کنه … فقط براش مثل یه هرزه بودم. همون طور که می گفت ، اما من حتی اگر هم هرزه بودم ، تمام هرزگی هام برای علی بود …
«با توام لعنتی ، شل کن»
آآآآأخ ، کونم و جر دادی علی ….
وااای علی یواش
«یواش؟ خفه شو ، کون دادن دوس داری که ، جر بخور هرزه »
درد می کشیدم ، اما لذتم داشت… خدایا گفتم ک طاقت ندارم دیگه
سیلی های محکمی میزد به کونم ، کیرشو میمالید ب سوراخ کوسم ، یهو کرد توووو
اااااااااههههههه
«جوووووون»

 
تو تمام تنم کیرشو احساس میکردم ، داشت عقب و جلو میکرد ، بیشتر خم شدم
اااااخ کوسمو بگا علی
«دوس داری گاییده شی؟»
آاااااییییی ، آررره
«من نبودم به کی کوس میدادی جنده؟»
باز شروع کرد ، احمق زبون نفهم ….
هیچکس عزیزم ، فقط کیییر تورو می خواستم
صدای ضربه هاش تو کوسم و برخورد بدنمون تو گوشم بود ، از زیر دستشو برد سمت سینه هام ک با ضربه هاش تکون می خوردن ، نوکشو لای انگشتای قوی ش فشار داد.
آآآآآخ ممه هام
«جوووون،آبمو بیار جنده»
اووووومممم ، کیرت تو کوس تنگمه علیییی ، داری جرم میدی
محکم تر کوبید تو کوسم….
«جووون آره دارم جرررت میدم ، بازم بگو»
آخ. کیرت فقط مال منه
«آه … لعنتی آبم داره میاد ، آآآه. کجا بریزم؟»
من هنوز ارضا نشدم علی
«دهنتو ببندددد ، آآآآآآهههههههه»
داغی آبش کوسمو سوزوووند ، لعنتی بازم ریخت تو کوسم ….
صدای فریادش تو ااتاق پیچید ….«واااااایییی »

 
کیرشو دراورد و ابش ریخت از کوسم ، سر پا شدم و ولو شدم رو تخت ، می خندید .
من ارضا نشدم علی
«ارضات کنم عزیزم الان؟»
نمیخام ، برو ، اومدی خالی شی بری دیگه ، مث سری های قبل ، چ ساده م من …
رو ترش کرد ، شلوارشو کشید بالا و گفت : «اهههه. نرین تو حال آدم عزیزم»
برو بیرون
خندید و ماچم کرد و گفت«زود برمیگردم دختر کوچولوی داغ من …دوستت دارم»
رومو برگردوندم ، از در خونه بیرون رفت ، ارضا نشده بودم و کلافه تر از قبل بودم. لعنت به شهوتم که نمی ذاره محکم باشم ، از خودم بدم میاد ، لعنتی می دونه من نمی تونم با خود ارضايی ارضا بشم ، باز به تخمشم نبود ، لعنت به من اگر بار دیگه درو روت وا کنم ، قفل درم عوض می کنم ، آره … باید محکم باشم …

.
.
.
.
خدایا کاش زنگ بزنه …

 

 
نوشته: آلیس

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «قدرت شهوت»

  1. توهین کردنش رو دوست ندارم..واقعا اینقدر با معرفتی پس حیف تو کاش من جای اون بودم.

  2. 2 5 5 5 8 2 5 3 3 9 0
    این شماره یه عوضی هس که دخترا رو گول میزنه و خودشو اطلاعاتی جا میزنه
    لطفا حساب این اشغالو برسید ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا