پشت دیوارهای مستی

جز آهنگ و بهم خوردن لیوانمون هیچ صدایی به گوشم نمیرسید و یه شیشه ابسلوت که سلامتی های آخرش بود…

اونقدر مست بودیم که به زور همو نگاه میکردیم. مژده (مستعار) از جاش بلند شد و من تنها جمله ای که ازش شنیدم گفت: امیر دستمو بگیر… نمیتونست رو پاهاش وایسه زیره بغلشو گرفتم که یکمی راه بره شاید بهتر بشه اما نه لحظه به لحظه اوضاع بدتر میشد خودم یکم هوشیار تر شدم با دیدن این صحنه ها بغلش کردمو از زیر پارکینگ بردمش بالا تو اتاقم گذاشتمش رو تخت دراز کشید سرشو با ناله تکون میدادو اسممو صدا میزد کنارش نشستم دس کشیدم رو صورتشو خم شدم و گونشو آروم بوس کردم گیجه گیج شده بودم میترسیدم آبلیمو هم بدم بهش هرچی خورده پس بزنه از اینی که هست بد تر بشه.

 

تو این فکرا بودم که دیدم خوابیده و هوش نیس فقط خودشو مچاله کرده فشارش افتاده بود سردش شده بود پتو کشیدم روشو رفتم رو تراس سیگارمو روشن کردم دو سه کامه اولش یکم آرومم کرد دیگه استرس نداشتم تازه داشتم با مستیم خوشو بش میکردم اما اگه مژده هم سرحال بود مستیمون سرد نبود سکوته خونه داشت کلافم میکرد یه موزیکه لایت با گوشی گذاشتمو رفتم کناره مؤده نشستم گهگداری یه تکونی به لباش میداد نمیشد نگاهش نکنم بد جوری سکسیو خوردنی بود اما حالش خوب نبود منم دستو پام بسته شده بود دستمو گذاشتم رو لباش با شصتو اشاره لبشو مالیدمو کشیدمشون داغو نرم که باعث شد یه تکونی به کیرم بخوره پتو رو زدم کنار آروم بغلش دراز کشیدم لبمو گذاشتم رو لباش با این حال که اون لبمو نمیخورد و بی حس بود ولی اینقدر گرما و لطافت داشت که منو بدجوری تحریک میکرد مخصوصا وقتی تو خواب نفسه عمیق میکشد گرمای نفساش کیرمو تا سر حد ترکیدن شق کرده بود…

 

دو سه تا لیس نرم کشیدم زیره گردنشو دیگه نتونستم طاقت بیارم تاپشو در آوردمو سوتینشو دادم بالا بهم میچسبوندمشونو وسطشو لیس میزدم زبونمو میکردم لای سینش تو خواب یه تکونایی میخورد که نشون میداد اونم حاله منو داره همینجور که داشتم سینشو میخوردم دستمو بردم تو شلوارش ترشهاتش خیسش کرده بودو مالیدنش بهم حال میداد با خیسیه کسش بیشتر جذبم میکرد تا سینه هاش یکمی خودمو جا به جا کردمو شلوارشو دادم پایین تر لباسمو در آوردمو کیره شقمو گذاشتم لای پاهش روی کسش دستمو بردم زیره گردنشو لباشو یکم مکیدم صرتشو لیس زدمو بلند شدم…. شلوارو شرتشو کامل در آوردم پاهاشو باز کردمو با آب دهن خوب خیسش کردم کیرمو با دست گرفتمو سرشو آروم گذاشتم تو کسش یواش یواش میکردم تو که اذیت نشه هرچی بیشتر میرفت تو بیشتر داغ میشد تمومه جونمو لذت یا یه چیزی بیشتر از لذت گرفته بود… سرعت کردنم لحظه به لحظه بی اختیار تند میشد به جایی رسید که صدای تخت کله اتاقو گرفته بود مژده هم کم کم داشت صداش در میومد که منو بیشتر تحریک میکرد…

 

دستومو از زیره سرش آوردم بیرون خیلی گرمم شده بودو عرق کرده بودم پتو رو زدم کنار و شروع کردم به فشار دادنه کیرم تو کسش به حدی که تخمم میخرد زیره کسشو ته کسشو حس میکردم دستاشو آورد بالا رو کتفم چشماشو نیمه باز کردو نگام کرد حال نداشت اما دوس داشت سرمو بردم پایین یه لبه بی جون از هم گرفتیمو بش گفتم که خیلی دوسش دارم با یه کلمه ی دیووونه دوباره چشماشو بستو آآه میکشید زربه هامو محکم تر کردم تو اوج لذت بودم که داشت آبم میومد کشیدم بیرونو با فشاری که تا سینه ها ی عشقم پاشید آبمو خالی کردم همونجوری روش ولو شدم محکم بغلش کردم بوسیدمش آبمو پاک کردمو پتو انداختم رومون همون جا خوابیدیم …

 

نوشته: artist

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «پشت دیوارهای مستی»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا