جلوی دوست دخترش کردیمش

سلام به همه کسایی که این خاطره منو میخونن
من اسمم مهدی هست…

***

من تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم. شهری که همه همدیگه رو میشناسن و بزرگترین سرگرمی ما جونای شهر مواده شهری هست که هیچ جای سرگرمی نداره. جوانای این شهر دو دسته اند یا دختر باز و بچه خوشگل و نانازن یا مثل من بدبخت بچه باز و دنبال کون بچه مردم. من از اول کله خراب بود و دنبال دعوا بودم همش با شلوار شیش جیب یا کردی جلوی مدرسه پسرونه دنبال بچه خوشگل بودم که باهاش تریب رفاقت بریزم و ببرمش فشار بدم. نهایت که نمیتونستم باهاش رفیق بشم چهار تا دم شیشه میگرفتم نقشه میکشیدم از چه راهی خفتش کنم. زندگی و روزگار من شده بود مواد و کون و زندان. از جایی که دختر بهمون پا نمیداد دنبالش نمیرفتم اعصابم خورد میشد چاقالا چطوری مخ میزنن اونوقت من نمیتونم بخاطر همین بود دنبال همون چاقالا بودم بگذریم.
این خاطره که میخام بگم واسه سه سال پیشه من با یکی از دوستام که هم بازی بودیم زیر یه درخت نشسته بودیم من رو موتور نشسته بودمو پایپ میچرخوندم از زیر درخت جاده معلوم بود که دیدم یه پژو پارس رد شد بیشتر دقت کردم دیدم دارن میرن سمت بیابون یه لحظه دیدم دختر پسرن. به رفیقم گفتم بپر سر موتور بریم که گفت بیخیال بشین گفتم خفه شو پاشو شاید این روزی امروزمون باشه. بعد از کلی نه بلند شد.

 
منم گاز دویست رو گرفتم سمت بیابونی بعد از ده پونزده کیلومتر رفتن از بالای تپه دیدم ماشینه پیچید پشت یه درختی منم موتورو یه کیلو متری خاموش کردمو پیاده با دوستم رفتیم به خودم گفتم اگه داستانی باشه زود بری تموم میکنن یه کم صبر کن که سر کار خفتشون کنی. یه ده دقیقه صبر کردم چنتا دود دوا گرفتم کمر سفت بشه. بعد اروم اروم رفتیم طرف درخت که دیدم درست فکر کردم صدای ضبط ماشین رو زیاد کرده و کسی تو ماشین نیست ولی ماشین تکون میخوره اروم رفتم نزدیک دیدم بعله پسره دختره رو خابونده رو صندلی عقب ماشین داره از کون میکنه. اینقدر بچه و ناشی بودن من پنج دقیقه از پشت شیشه نگاهشون میکردم ولی سر بلند نمیکردن امار بگیرن که یه هو پسره سرش رو بالا کرد منو دید بدبخت خشکش زد. رفیقم میگفت اخ دمتگرم مهدی چه کسی بکنیم. پسره امد بیرون یکی از همون بچه خوشگلایی که تو شهر دنبال دختر می افته تو شهر زیاد میدیدمش همو به اسم میشناختیم. پسره امد بیرون دختره هم شروع کرد خودشو جمع و جور کردن کون خوش فرمی داشت خیلی سفید بود خود دختره هم هفده هیجده بیشتر بهش نمیخورد ولی صورت ناز لبای درشت یه لحظه سینه هاش رو دیدم سینه های کوچیکی داشت.

 

وقتی دیدم که دختره خودشو داره جمع میکنه رومو کردم به پسره فقط نگاش میکردم به خودم میگفتم چطوری خاهرشو بگام که دیگه منو دید فرار کنه که یدفعه یه فکر کیری امد تو مخم. تو همین شرایط که به پسره نگاه میکردم دیدم کیرش شقه فقط شرتش رو کشیده بالا اینقدر ترسیده بود که شلوارش پایین بود. تو همین حال که نگاهش میکردم اونم برام توضیح میداد میگفت عاشقشم میخام بگیرمش ترو خدا اقا مهدی باهاش کاری نداشته باش ما چهار ساله با همیم همین که گفت چهار ساله با همیم ازاد گذاشتم تو گوشش گفتم گوه نخور کسی که عاشقشی رو میاری اینجا. تو همین فاصله محمد دوستم داشت با دختره حرف میزد میخاست بکنتش. پسره بهم گفت هر چی بخاهی بهت میدم فقط با دختره کاری نداشته باش گریه میکردو التماس میکرد. منم گفتم با اون کاری ندارم حتی بهش دستمم نمیخوره که یه ماچ منو کرد همین که ماچ کرد کیر من شد علمک گاز. گفتم با دختره کاری ندارم ولی جور دختره رو باید بکشی. بدبخت خشکش زد گفت ترو خدا گفتم نمیدونم یا میدی یا دوتاتون رو میکنم. پسره گفت بزار دختره رو برسونم بعد هر جا بگی میام گفتم خفه شو بی ناموس تو از اینجا بری دیگه تخمتم حساب نمیکنی که دیفعه لات بازی در اورد دوباره زدم تو گوشش…

 

اینبار التماساش بیشتر شد. من گفتم نمیدونم الان میخام پس کلش رو گرفتم بردمش صندلی عقب تازه اون موقع بود دختره منو دید سلام کرد گفتم با تو کاری ندارم محمد گفت چی رو کاری ندارم به زور راضیش کرده بودم گفتم خفه شو به اون دست بزنی کونت میزارم فراموش میکنم رفاقت رو. محمد نمیدونست چه نقشه ای ریختم. که به پسره گفتم بکن هر چی لباس تنت داری بکن اون دوتا خوشکشون زد محمد گفت مهدی نکن این کارو خدایی نامردیه گفتم واسش تجربه بشه عشقش رو نیاره بیابونی. دختره زبونش بند امده بود. پسره دیدم داره لاس میزنه هلش دادم رو صندلی عقب شلوارو شرتش رو کندم انداختم رو خاک تیشرتش هم قبلا در اورده بود. وقتی شلوارش رو در اوردم یدفعه سفیدی کونش داشت کورم میکرد. وای چی میدیدم خدایا اگه اینو افریدی ما رو ریدی. این چی بود میدیدم کس کش چه قوص و انهنای خوشگلی داشت فقط ایستاده بودم
کونشو نگاه میکردم قوص ناز کمرش داشت از پایین پاش تا رونش و کونش و کمرو تا پس کلش مو قاچاق بود. کیرم داشت منفجر میشد. دستمو گزاشتم رو کمرش اروم کشیدم تا لای کونش و لای پاهاش لای کونشو باز کردم چی میدیدم یه سوراخ خوشگل تنگ اینقدر این بدن ناز بود دعا میکردم دختر بودم دختریمو میگرفت. انگشت اشارمو خاستم خیس کنم دیدم اینقدر شیشه کشیدم خشکه انگشتمو کردم تو دهنش گفتم خیسش کن یه کم خیس شد انگشت اشارمو اروم فشار دادم یه ای کوچیک گفت گفتم جون. اون دوتا همینطور خشک شده بودن رو من یه کم بیشتر فشار دادم پسره گفت ترو خدا من از کون ندادم. گفتم کون برای کردنه ریدن بهانه هست عادت میکنی. بیشتر فشار میدادم با یه دست یه طرف کون رو باز کردم با اون دستم انگشت میکردم یواش فشار رو بیشتر کردم خاستم دو انگشتی بکنم دیدم خشک شده دستمو برده جلو دهنش گفتم یه توف بنداز انداخت مالیدم دم سوراخ قرمزش دوباره دوتا انگشت فشار دادم دیدتو نمیره بیشتر فشار دادم. میگفت ای یواش درد داره میگفتم جون دردتو بخورم فشارو بیشتر کردم تا دوتاش تا تهش رفت تو کونش. شلوارو کندم شرتمم در اوردم. گفتم بشین نشست من بیرون ایستاده بودم اونم رو صندلی عقب نشسته بود پاهاشم بیرون بود. گفتم بخورش وقتی کیر ۲۳ سانتی رو دید اشک تو چشماش حلقه زد. گفتم باید اینو امروز زیب کنی کونی. شروع کرد همین که کرد تو دهنش کشید بیرون و شروع کرد توف کردن دوباره زدم تو گوشش گفتم تو این خشکسالی اب هدر نده نمیبینی من دهنم خشکه گفت شوره گفتم خفه شو کونی میخاهی عسل بمالم روش بخور از سرتم زیاده.

 

دوباره کرد تو دهنش وای چقدر گرم بود دیدم همین تا وسط کار بر میگرده کلشو گرفتم تا ته کردم تو نگه داشتم داشت خفه میشد کونمو پنجول انداخت ول کردم. گفتم کونی درست بخور دندونت نگیره زخمش کنی پارت میکنا. دوباره کرد تو دهنش وای اینبار خیلی قشنگ میخورد لبای نازو خوشگلش رو میکشید از بالا تا پایین خیلی قشنگ میخورد منم دستم رو موهاش بود. اون اروم عقب جلو می کرد دستمو میکشیدم رو سینش رو گردنش اینقدر بدن بی مو و سفید بود زیر نور افتاب میدخشید. خیلی زمان ساک زدن طولانی شد اونم فکش خسته شده بود. از بس کشیده بودم حالیم نبود. کیرو در اوردم گفتم برگرد دراز بکش رو صندلی همین که امد دراز بکشه رو صندلی دید محمد دستشو انداخته دور گردن دختره خودشو چسبونده به دختره پسره گفت مگه نگفتی با اون کاری ندارین منم داد زدم محمد کیرم تو کوس ننت بره چه گوهی میخوری که ازش جدا شد محمد دید قاطی کردم گفت اصلا اینطوریه منم کونو میکنم گفتم بکن ولی به دختره دست نزن. به دختره گفتم بیا تو ماشین صندلی جلو بشین این رفیقم امد نزدیک ببینم. دختره امد تو ماشین یه نگاه به صندلی عقب انداخت دید پسره لخت هیچی نگفت و جلو رو نگاه کرد. من کیرم خابیده بود گفت بشین کیرم خابیده یه کم دیگه بخورش نشست شروع کرد به خوردن زیاد طول نکشید بلند شد. همین کامل بلند شد گفتم بخاب نوبت عذابته یه کم که خورده بود کیرم خیس بود با این حال دستمو بردم گفتم تف بنداز انداخت یه سمتش رو باز کردم و مالیدم دم سوراخش کیرمو اروم از بالای خط کونش کشیدم تا نزدیک سوراخش به سوراخش رسیدم گفتم میخاهی درد نکشی خودتو شل کن چه بخاهی چه نخاهی باید همه اینو غیب کنی یه سر تکون داد به نشانه اره. منم خیلی یواش کیرمو فشار دادم یادم نره کیرم کلفتیش متوسطه فقط بیش از حد درازه. فشارو که دادم یه اه بلند کشید تو همین فاصله دیدم محمد لخت امد جلوی پسره گفت بخور بدبخت شروع کرد ساک زدن براش منم همینطور اروم میکردم توی اون بهشت که یدفعه نتونستم تحمل کنم هر چی زور داشتم فشار دادم کیر تا ته رفت تو وای اون لحظه یادم نمیره از درد کیر رفیقمو گاز گرفت از یه طرف این داد و بیداد میکرد هی تقلا میکرد خودشو و کونشو از زیرم در بیاره ولی زورش نمیداد شروع کرد گریه کردن از اون طرف محمد داد میزد و کیرش رو چسببده بود.

 

 

یه نگاه به صندلی جلو کردم دیدم دختره نیست خودمو یه کم از رو پسره بلند کردم ببینم دختره کجاس دیدم از جلو امد پیش دوست پسره داره دلداریش میده یه نگاه کردم دیدم ته کیرم که بیرونه خونیه صداش رو در نیاوردم و دوباره خابیدم اینقدر شیشه شهوتم رو بالا برده بود که هیچی نمیفهمیدم. پسره اشک میریخت دختره هم دلداریش میداد و سعی میکرد ارومش کنه. منم یواش شروع کردم به بالا پایین کردن همین که اروم بالا پایین میکردم محمد امد دختره رفت کنار و یکی زد تو گوش پسره گفتم تقصیر من بود. دوباره کیرشو کرد تو دهنش منم یواش دستمو اوردم جلو و سینه های خوشگل و خوش فرم پسره رو گرفتم هر از کاهی گردنشو یا لاله گوشش رو میبوسیدم در گوشش میگفتم تو چاقال منی دختره هم برگشت تو صندلی جلو نشست ولی عقبو نگاه میکرد و میدید دوست پسرش رو دارن از دهن و کون میگان. من حدود نیم ساعت رو پسره بودم دیدم دارم میام انگار تمام زور تمام انرژی همش تو کیرم جمع شده کیرم دل دل میزد تو کونش که همه ابم تو کونش خالی شد همونطوری روش خابیدم نا نداشتم بلند شم کیرم تو کونش بود کیرم اروم خابید یواش یواش میامد بیرون تا کامل امد بیرون بازم خایه نمیکردم بلند شم میدونستم خون امده ولی میترسیدم با این حال بلند شدم کونو دیدم موندم کل کون خون و ابکیرم بود محمد و دختره داشتن کونشو نگاه میکردن دختره به زبون امد و میگفت وحشی و عوضی شما ادم نیستید معتادا . منم هیچی نگفتم فقط به این فکر میکردم نره شکایت کنه. دیدم محمد دوباره رفت سمت کونش گفت یه ساعته گاییده شدم که دختره خودشو زد به جنده بازی گفتم محمد بیخیال شو گفت من کف کفم گفتم خیلی کفی برو بکن ولی سریع تموم کن پسره از جاش تکون نمیخورد. گاهی برمیگشتم صداش میکردم توهم میزدم داره میمیره جواب میداد خیالم راحت میشد. محمد شروع کرد گاییدن منم امدم صندلی جلو کناره دختره پشت فرمون نشستم و شروع کردم دوا کشیدن بعد شروع کردم نصیحت کردن دختره فاز نصیحت برداشتم که نکن اینکارو این پسرا هوس بازن شما چهار روز دیگه میخاهی ازدواج کنی فکر میکنی این میاد بگیرتت. حدود یه ربع بیست دقیقه هم محمد گایید تو این فاصله منم نصیحت میکردم.

 

محمد کارش تموم شد بلند شدیم رفتیم تو جاده پشت موتور دیدم پسره داره با سرعت خیلی زیاد میاد با خودم گفتم مردم. با این بلایی که من سر این بدبخت اوردم الان با ماشین میزنه سقط میکنه که دیدم از کنارم رد شد الان چند سالی از این موضوع میگذره ..

 
نوشته: مهدی

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

7 دیدگاه دربارهٔ «جلوی دوست دخترش کردیمش»

  1. منم دوست دارم یکی جلو زنم بکنتم.کیرم کوچیکه و زنم بام حال نمیکنه.زنم قدش بلنده و کمیم شکم داره.کون من کمی گشاده اخه گاهی خیار میکنم تو خودم.چندبارم زنم انگشت کرده تو کونم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا