من علی هستم و میخوام داستانمو با دختری که باهاش آشنا شدم و بسیار هات بود براتون تعریف کنم
با علیرضا صمیمیترین دوستم کرج توی پارتی دعوت بودیم اونجا چشم به یه دختری رو گرفت با اندامی خیلی ترکهای و لاغر ولی کون سکسی و قلبی شکل قلب منو برد و سینه های اناری کوچک اسمش پرستو بود یکم نگاه بازی کردیم و دیدم پسری دورش نیست فهمیدم که تنها اومده رفتم جلو بهش شماره دادم خلاصه تونستم که مخشو بزنم از شب اول شروع کردیم به تکست بازی و خیلی زود حرفامون به سکس رسید و فهمیدم که خیلی دختر هاتو سکسی است…
علیرضا دوستم خیلی وضع مالی بهتری داشتن و یه خونه باغ تو کرج دارن به بهانه اینکه دوست دارم بریم یه جای خلوت که خودمون باشیم و کسی مزاحممون نباشه دعوتش کردم به باغ علیرضا اینا خیلی زود لب تو لب شدیم خوش میدونست برای چی اونجا دعوت شده و اصلاً دنبال حاشیه نبود صاف رفتیم سر اصل مطلب به سرعت همدیگرو لخت کردیم و هولم داد رو تخت پرستو عاشق ساک زدن بود و همش تو چت میگفت تا نذاری حداقل نیم ساعت ساک بزنم خبری از کس نیست انقدر حشری ساک زدن که از اون به بعد هر وقت کنار هم بودیم حتی تو ماشین برام میخورد.
از خوردنش که نگم براتون عاشق این بود که تا ته تو حلقش تلمبه بزنم و اشک از چشاش بیاد بهش حس خفگی بده ولی به زور بکنم تو دهنش انگار دارم بهش تجاوز میکنم منم لذت میبردم اولش کیرمو گرفت تو دستش و همونجوری که دوست داشت شروع کرد به خوردن خیلی عادی تا ته میکرد تو دهنش با زبونش با کیرم بازی میکرد و دایرهای سرشو سر کیرم میچرخوند و ملچ ملوچ میکرد صدای اومممممم اومممممممش قطع نمیشد که نشونه لذتش بود منم لذت میبردم یه جوری برام ساک زد که تو سه دقیقه اول آبمو آورد و پیروزمندانه تا تهشو خورد و سرشو آورد بالا گفت چطور بود؟ گفتم فوق العاده بود هیشکی نتونسته بود تو ۳ دقیقه آبمو بیاره با این حرفم خیلی حال کرد که نشان پیروزمندیش بود دوباره افتاد به جون کیرم تا راستش کنه و بریم برای راند دوم یکم تو دهنش بازیش داد تا دوباره کیرم جون گرفت این دفعه گفت تو دهنم تلمبه بزن تو هر حالتی که فکرشو بکنید دهنشو گاییدم سرشو از تخت آویزون میکرد طاق باز میخوابید و میشستم روی سینهاش میکردم کیرم تا ته میکردم تو دهنشو نگه میداشتم تا عق بزنه…
حسابی هر دو وحشی شده بودیم ولی نمیدونستم که این تازه اولشه وقتی برگشت و داگی خوابید فهمیدم حرفهای این کاره صورتشو خوابوند رو تشک دستاشو گذاشت کنار سرش و فقط سرشونههاش روی تشک بود کمرشو تا جایی که میتونست قوس داد و کونشو قمبل کرده بود سمت من درستترین حالت داگی بود که دیده بودم فهمیدم خیلی حرفهایه و اصلاً از این دخترایی نبود که تو سکس ساکت باشه و فقط آه بکشه خودش گفت زود باش جرم بده مگه نمیگفتی جرم میدی زود باش جرم بده دیگه کمرش انقدر باریک بود که وقتی از پشت کونشو نگاه میکردی نه کمرش مشخص بود نه سرش همه رو کونش پوشش داده بود چند تا اسپنک محکم زدم رو کونشو گفتم الان کس و کونتو یکی میکنم کونشو قر میداد و آماده بود که بکنمش با اولین تلمبهای که زدم جوری صداش رفت بالا که میترسیدم تا چهار تا باغ اونورتر بفهمن یکی داره اینجا کس میده و فقط جیغ و آه نبود همش صدام میکرد که علی جرم بده علی بکن علی بکن تا ته بکن منم حقیقتاً تا حالا همچین کسی گیرم نیومده بود یه جوری تلمبه میزدم که تا ته کسشو حس میکردم اونم کم نمیآورد و میگفت محکمتر تشک و گاز میگرفت ولی درخواست بیشتر میکرد
گفت بزن روش هم بکن هم بزن روش انقدر سکس هاتی بود که قلبم داشت از جا در میومد حدود نیم ساعت بود که داشتیم تو هر پوزیشنی که فکرشو بکنید سکس میکردیم منم که بار دوم بود میخواست آبم بیاد خیلی کمرم سفت شده بود ولی با کارایی که پرستو باهام میکرد خیلی حشری بودم و کیرم راست راست یه جوری سکس کردیم که تو عمرم تجربه نکرده بودم ولی اون فکر کنم خیلی تجربه کرده بود شاید حتی بهتر از من بهش گفتم آبم داره میاد سریع برگشت و گرفتش جلو صورتش گفت دوست دارم بریزه رو صورتم من نمیدونستم چی باید بگم مگه میشه یه دختر انقدر سکسی و پایه آبم که فوران زد تو صورتش دهنشو وا کرد و چشاشو بست بعدی بعدی فقط میپاشید تو صورتش و اینم کیف میکرد منم بیشتر و داد میزدم بعدش کنار هم رو تخت ولو شدیم و بهش گفتم فوق العاده بودی تا حالا همچین سکسی رو تجربه نکرده بودم چنان انرژی ازم گرفته بود که وقتی میخواستم برسونمش حتی تو ماشین نا نداشتیم با هم حرف بزنیم به زور رانندگی میکردم با همه سختی رسوندمشو مستقیم رفتم پیش علیرضا تا کلید خونه باغ رو بهش بدم و براش تعریف بکنم که چه تیکهای تور کردم با جزئیات کامل واسه علیرضا تعریف کردم
خیلی با هم صمیمی بودیم و هیچ سانسوری برا هم نداشتیم علیرضا گفت بپرس ببین دوستی چیزی نداره ما هم یه نصیبی ببریم ازش که خودش آموزگارش بوده باشه و اونم حرفهای باشه خلاصه کلیدو بهش دادم و شب موقع چت کردن بازم بهش گفتم فوق العاده بودی و حرفو رسوندم به اینجا که یکی از دوستاتو جور کن که مثل خودت حرفهایه علیرضا هم یه حالی ببره چون نه من خونه مجردی داشتم نه پرستو و ما به خونه باغ علیرضا نیاز داشتیم باید راضیش میکردیم پس گفت یه دوست صمیمی داره به اسم مریم که همسایه دیوار به دیوارشونه و اونم خیلی مثل خودش حشری و هاته و خیلی از اخلاقا و کاراشونم اصلاً شبیه به همن گفتم عالیه یه ذره دیتا ازش گرفتم که چه شکلیه چیکار است تا به علیرضا بگم گفتش که ماساژور و یه عکس ازش برام فرستاد یه دختر با نمک صورت گرد با موهای کوتاه پسرونه ولی خیلی سکسی بدنش از پرستو تو پرتر بود تو نگاه اول منم ازش خوشم اومد و گفتم منم باید این کسو بکنم ولی به پرستو هیچی نگفتم نمیدونستم که ری اکشنش چیه ترسیدم همه بازی خراب بشه عکسشو فوروارد کردم برای علیرضا اونم آب از کیرش راه افتاد به پرستو گفتم جورش کن گفت دوست پسر داره ولی خیلی با هم میونه خوبی ندارن یه ذره زمان بدین به نظرم که به زودی مجرد میشه و منم جورش میکنم برا علیرضا بعد از اون چندین بار تو خونه باغ علیرضا سکس کردیم و سعی میکردم یه خورده وسط سکس از مریم هم اطلاعات بگیرم مثلاً بهش میگفتم تو بهتری تو صدای و حرفای سکسی یا مریم ؟ گفت مثل همین یا بهش میگفتم که ساک زدن مریمو دیدی کدومتون بهتر ساک میزنید؟ گفت ندیدم ولی چیزی که واسه هم تعریف میکنیم عین همدیگهایم
دیگه وقتی پرستو برام ساک میزد من صورت مریمو تجسم میکردم چون میگفت عین هم ساک میزنیم ولی دوست داشتم که مریم با اون صورت گرد بامزه برام بخوره بالاخره یه روز پرستو گفت که کات کردن و چند هفته بعد به بهونه اینکه از دپرسی و ناراحتی کاتش در بیاد یه برنامه گفت جور بکنم چهار نفری با علیرضا تو خونه باغشون تو استخر منم با علیرضا چیدیم برنامه رو و مثلا قرار نبود مریم با علیرضا دوست بشه برنامه دورهمی بود ولی از اولشم مشخص بود که هدف چیه یکم که کلمون داغ شد و مشروب خوردیم پرستو به علیرضا گفت مریم ماساژور حرفهایه علیرضام گفت اتفاقا چقدر من دلم ماساژ میخواد میشه لطفاً یکم ماساژم بدی مریمم مشخص بود که بدش نیومده علیرضا کنار استخر دراز کشید و مریمم سعی کرد با روغن بدن ماساژش بده منو پرستوام چسبیدیم به هم و لب تو لب پرستو که دید من راست کردم دستمو گرفت و برد تو خونه باغ و گفت بزار بچهها راحت باشن
خیلی طول نکشید که سر و صدای پرستو از اینور باغ بلند شد و سر و صدای مریم از اونور باغ راست میگفت پرستو مریم عین خودش کلی و جیغ جیغو بود تو سکس و حرفهای حشری کننده میزد من کیرم تو کس پرستو بود ولی کامل فکرم پیش علیرضا و مریم اون روز ما یکی دو راند سکس کردیم و وقتی که هر دو ساکت شدیم ما برگشتیم پیش بچهها کنار استخر کارشون تموم شده بود و خیلی عادی نشون میدادن من گفتم پاشید جمع کنید خودتونو انگار نه انگار همین الان صداتون تا چهار تا باغ اونورترم میرفت یه جوری مودب با فاصله از هم نشستن انگار نه انگار الان رو هم بودن خلاصه کلی رومون تو روی هم باز شد و بعد از اون چند بار برنامه چیدیم و هر دفعه من بیشتر دوست داشتم که مریمو بکنم علیرضا گفتم تو رو مریم حساسی؟ گفت یعنی چی؟ گفتم یعنی روش تریپ فابریک داری یا واست ی سوراخ فوریه؟ اونم گفت نه بابا کسخلی، تو که منو میشناسی کس خوبیه همین
مثل تو پرستو مگه تو غیر از اینه برات؟ گفتم نه برای منم همینطوره گفتم پس باید یه برنامهای بچینیم که هم من از مریم کام ببرم هم تو از پرستو
بعد از اون هر بار که با پرستو سکس میکردم همش میگفتم که دوست دارم جلوی دوستت جرت بدم که ببینه چه بکنی داری
اونم مثل همیشه تو همه چی پایه بود و میگفت منم دوست دارم حشریتر میشم یکی سکسمو ببینه یه چند باری با این فانتزی سکس کردیم تا اینکه یه روز وقتی بازم چهار نفری تو خونه باغ بودیم و داشتیم سکس میکردیم به علیرضا ندا رو دادم که واسه امشب آماده باش اگه اومدیم تو اتاقتون غافلگیر نشید کیرت بخوابه
صدامو بالا رفته بود و در حد مرگ داشتیم سکس میکردیم من دیگه طاقت نداشتم چند تا اسپنگ محکم زدم تو کون پرستو گفتم پاشو بریم پیش بچهها میخوام جلوی اونا جرت بدم پرستو هم رام و موافق بدون هیچ حرفی دستشو گرفتم بلندش کردم رفتیم سمت اتاق بچهها درو که باز کردم دیدم علیرضا داره داگی مریمو میکنه انقدر این صحنه برام هیجان انگیز بود که خیلی وقت بود منتظرش بودم نتونستم طاقت بیارم و جلوی خودمو بگیرم آمده بودیم که جلوی بچهها سکس بکنیم ولی من رفتم علیرضا رو دادم کنار گفتم برو کنار من خیلی وقته میخوام این کسو بکنم مریم اومد بلند شه ولی بهش اجازه ندادم تا به خودش بجنبه تا ته تو کسش کرده بودم و مچ دستاشو گرفتم و آوردم عقب و داشتم داگی توش تلمبه میزدم علیرضا نمیتونست باید چیکار بکنه ولی پرستو از بس که جنده بود دید داره سرش بیکلا میمونه اونم دست علیرضا رو گرفت و برد یه گوشه دیگه اتاق خودش خوابید لنگاشو داد هوا گفت حالا که اینجوریه تو هم باید منو جر بدی
فکر نمیکردم انقدر راحت پیش بره و پرستو موافق باشه از یه طرف از کردن مریم داشتم لذت میبردن از اون طرف از دیدن سکس پرستو که چقدر جنده است و سریع پاهاشو واسه دوستم داد بالا مریمم دیگه تسلیم شده بود الکل هم سستش کرده بود و فقط داشت لذت میبرد تو همون حالت داگی انقدر کردمش تا آبم تو پشت گردنش پاشید بی حال خوابیدم روش دیدم پرستو و علیرضا همچنان مشغولن علیرضا سنگ تموم گذاشت و کارش راحتتر بود چون پرستو موافق بود و هیچ مخالفتی نداشت من میترسیدم مریم فرار کنه و مجبور بودم فقط تو همون پوزیشن بکنمش ولی پرستو داگی طاق باز تو هر حالتی که فکرشو بکنید کس داد حتی نشسته بود رو کیر علیرضا و پایین نمیاومد آخرشم تو علیرضا گفت آبم داره میاد کیر علیرضا رو کرد تو دهنشو تمام آبشو خالی کرد تو دهنشو خورد بعد از اون شب مریم با ما قطع رابطه کرد و گفتش که شما از من سوء استفاده کردید از مستی من سوء استفاده کردید و حتی مدتها با پرستو حرف نمیزد و میگفت بعد از اون شب عفونت گرفتم و تقصیر شماست
ولی ما خیلی خوشحال بودیم از سکسی که داشتیم فهمیدم که از علیرضا بدش نیومده چون وقتی بهش پیشنهاد کردم که بریم باغ علیرضا و خودشم هست مخالفتی نکرد بعدشم که موقع سکس بهش گفتم تو که به من دادی علیرضام که تو رو کرده پس بهتر نیست که بازم با هم لذت ببریم؟ دیگه برا هم ادا تنگا رو در نیاریم
خیلی زود راضی شد منم به علیرضا گفتم بیا تو علیرضا کیر به دست لخت وارد اتاق شد پرستو فهمید که واسش نقشه داشتیم ولی خیلی هم بعدش نیومد و اولین تریسامو من تجربه کردم پرستو که خیلی لذت میبرد چون هم عاشق کس دادن بود هم ساک زدن حالا هر دوشو در آن واحد میتونست تجربه بکنه یا من داشتم از کس میکردمش و برای علیرضا ساک میزد یا علیرضا داشت از کس میکردش و پرستو برای من ساک میزد
دیگه آخر هفتههای خونه باغ واسه همه مون یه برنامه روتین شده بود هیچکی از هیچکی دیگه خجالت نمیکشید و رومون کامل تو روی هم باز شده بود تا میرسیدیم تو خونه باغ پرستو جلوی جفتمون زانو میزد و شروع میکرد به ساک زدن نه از من به عنوان دوست پسرش خجالت میکشید که برای علیرضا ساک بزنه نه از علیرضا خجالت میکشید رابطمون تا مدتهای ادامه داشت و حال کردیم من پرستو دوست دختر خودم نمیدونستم و برای منو علیرضا یه سوراخ فوری بود هرچند پرستو فکر میکرد دوست دختر منه و انتظارات دوست پسری ازم داشت ولی با تکراری شدن سکسامون رابطه مون هم از بین رفت…
نوشته: زیگموند زاراگوزا