نشد

نشد که نشد

چند ساعت پیش سرگذشتی از دهها مورد در سربازیم در سپاه را نوشتم متاسفانه مرور نکردم اشتباهات تایپی یا املایی آنرا بگیرم پوزش میخوام حالا که دوباره دارم می‌نویسم بد نیست یکی از خاطرات دوست هم قطارم «ب» را بنویسم *** زمستان بود تا رسیدیم مرکز استقرار بچه های تاسیسات، ارشد گفت دو تا برنامه‌ی […]

نشد که نشد بیشتر بخوانید »

لذتی که هرگز تکرار نشد

لذتی که هرگز تکرار نشد… سال ۹۴ در یکی از روستاهای توابع اشکورات شمال سمت مرزی استان قزوین تو خونه‌ی ویلایی دو طبقه که طبقه پایین چندین اتاق و انباری و غیره داره همه طبقه بالا زندگی می‌کنیم حیاط حدود بیش از ۱۰۰۰ متر در ورودی از کوچه عریض ۱۶ متری باز میشه تا برسیم

لذتی که هرگز تکرار نشد بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا