مهتاب

مهتاب ‌ای مونس کیرمان

سلام امیر هستم 20 سالمه داستان من راجب تریسامم با استاد دانشگاه و دوستم امیده توی دانشگاه ما استادهای زن خیلی زیبایی هستن ولی هیچکدوم به پای مهتاب نمیرسیدن با ممه هایی که حدود 85 یا 90 بودن و کون خیلی بزرگی که هروقت راه میرفت تکون میخوردن و پوست سفید و صورت خیلی زیبا […]

مهتاب ‌ای مونس کیرمان بیشتر بخوانید »

سه شنبه روز خوبی بود

دوشنبه شب بود سعید اومد خونه و وسایل جمع کرد و چمدون بست گفتم کجا به سلامتی گفت فردا قرار با عمو برا یه قرار داد بریم کیش گفتم تا کی اونجایی گفت احتمالا یه هفته گفتم یعنی برا جشن علیرضا نمیای گفت فکر نکنم راستی برات مقداری پول ریختم به حسابت که نیستم لنگ

سه شنبه روز خوبی بود بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا