طوقی

سلام من امیر هستم این داستان مال خیلی وقت پیش هست …   من نزدیک به ۱۵۰ تا کفتر داشتم روی پشت بام. عموم هم زمان جوونیش دوست داشت هر وقت میومدن خونه ما میومد پشت بوم. یک دختر داشت به اسم فریبا که اکثرا اونم میومد ۱۶ سالش بود ولی هیکلش تو پر بود […]

طوقی بیشتر بخوانید »