شب

منتظریم کی شب حمله فرا میرسد

سه سال پیش زمستان ازدواج کردم 18ساله بودم شوهرم 25ساله بیش از ده روز کیرش بخاطر استرس سفت نشد از فامیل و غریبه همه فهمیدن تا پسر دایی شوهرم دکتر متخصص قلب است برای مبارکی با خانواده که خارج بودن اومدن خونه پدر شوهرم بودیم بخاطر اونها کلی از فامیل های نزدیک از شهرستان هم […]

منتظریم کی شب حمله فرا میرسد بیشتر بخوانید »

خواهر من خواهر من تو یاری و یاور من

این ماجرا مربوط به زمانی بود که من ۱۶ سالم بود ، ترکیب رختخواب ها طوری بود که من و خواهر کوچکترم که حدودا 14 سالش بود نزدیک بهم میخوابیدیم تا اون زمان هیچ صحنه تحریک کننده ای ندیده بودم نه فیلمی و تصویری تا اینکه اونشب‌عصرش من با یکی از دوستام یه مجله سکسی

خواهر من خواهر من تو یاری و یاور من بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا