سمانه

انگار هورنی شده بود

سلام اسمم نیما و ۳۵ سالمه بعد ۷ سال زندگی با سمانه یه چت تو تلگرام خوندم ازش که پشمام فر خورد ، تو پیامهاش با خواهر من نوشته بود که از دست من خسته شده 🙁 نوشته بود اصلا بهش توجه نمیکنم و نه سکسی نه محبتی فقط اسممون زن و شوهره ،گفته بود […]

انگار هورنی شده بود بیشتر بخوانید »

چادری ریزه میزه

سلام اسمم سمانه ست یه دختر چادری و محجبه کامل و سفید پوست و ریزه میزه و بغلی ۵ سال بود با امیر ازدواج کرده بودم و حامله نمی‌شدم، از اونجایی که امیر سرد بود و کیر کوچولو زود انزال معتاد به خود ارضایی شده بودم فیلم پورن میدیدم ،یکی میخواستم که مرد باشه کنارم

چادری ریزه میزه بیشتر بخوانید »

سمانه کوچولو و کیر شوهرخاله

سلام اسمم سمانه است و ۲۴ ساله و متاهل این داستان برمیگرده به به دوران مجردی و ۱۴ سالگی من برای اولین بار فیلم سوپر بابایی رو پیدا کردم و دیدم خیلی هیجان انگیز بود یه دختر نوجوان داشت به یه مرده کون میداد حالم خراب شد دستم رو بردم تو شرتم و خودارضایی کردم

سمانه کوچولو و کیر شوهرخاله بیشتر بخوانید »

شوهر دول موشی

سلام اسمم سمانه ۲۶ سالمه و این داستان مال زمان ۲۲ سالگیم هست یه دختر سفید پوست و لاغر بودم اما حشری و داغ وزنم ۴۵ کیلو بود عین دختر بچه های ۱۳ ساله سینه های قد یه گردو و باسن کوچولو ۲ سال بود با امیر ازدواج کرده بودم اما هیچ وقت طعمع ارگاسم

شوهر دول موشی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا