سارا

رستوران با منوی ویژه

سلام سارا هستم سفید تپل ریزه میزه ولی شهوتی. ورزش می‌کنم و بدن ساعت شنی دارم. تازه هیجده سالم شده. هفته ی پیش رفته بودم پیش دوست پسرم که باهم غذا بخوریم به محض اینکه نشستم تو ماشینش گفت رستورانه بستست یه جای دیگه میشناسم خیلی غذاهاش خوشمزست طعمش مثل کسته. فک کردم شوخی میکنه […]

رستوران با منوی ویژه بیشتر بخوانید »

اگه هوسه یه بار بسه

سلام . من سارام .همون که ده سال پیش بزرگترین سوال زندگیم رو ازتون پرسیده بودم . ایا بابام اون شب خواب بود یا خودشو به خواب زده بود .اون اولین خاطره من بود که به صورت داستان نوشتم .خیلی دوست دارم نظراتتون رو درباره این خاطره هم برام بنویسید… *** اسم من سارا ست

اگه هوسه یه بار بسه بیشتر بخوانید »

لیتل گرل

سلام دوستان سارام ۱۷ لیتل گرل و این داستان منه و دلم خواست براتون بنویسم. ژانر ددی لیتل و لوس بازی! ***   بدجور دلم تنگ بود و همش به فکرم میرسید زنگ بزنم اکسم دیگه نمیرفتم بیرون و خبری از دنیای مد و ارایش نداشتم کاملا افسرده شده بودم و داستانای شهوتناک رو که

لیتل گرل بیشتر بخوانید »

کوچه های پیچ در پیچ

برای خرید وسایل عرق کشی رفته بودم خیابون مولوی، برگشتنی توی کوچه های پیچ در پیچ محله ای مسکونی گم شدم. سر یه دوراهی که نمیدونستم به چپ بپیچم یا راست دخترکی در ماشینو باز کرد و مثل اجل معلق روی صندلی بغلی ولو شد. بی مقدمه گفت: بیست تومن بده! واسه چی باید بیست

کوچه های پیچ در پیچ بیشتر بخوانید »

مچ گیری از خانومم

سلام من مردی چهل و پنج ساله و زنم سارا با اسم مستعار 38ساله با بدنی خوش فرم و سینه هفتاد و پنچ و بدنی سفید ازایلام ودوستش مهدی که سیستم فروشی داره مخ زنمو میزنه و باهم قرار میزارن برن بیرون صحبت کنن توماشین ولی باهم رفته بودن خونه من به زنم شک داشتم

مچ گیری از خانومم بیشتر بخوانید »

شیلا رو سفت و اساسی کردم

آبتین هستم 27ساله اهل شهریار 15 اسفند تهران سر کارم بودم مامان زنداداشم زنگ زد گفت چه ساعتی میری شهریار گفتم 4 گفت بی خبر نرو آرمان(داداشم) رفته اهواز شیلا هم میخا بیاد خونتون چند روزی بمونه سارا ( زنم) دعوتش کرده تا فهمیدم شیلا جون میخا بیاد خونمون سراز پا نشناختم با آرمان دوقلو

شیلا رو سفت و اساسی کردم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا