راضیه

زن داداش خوش تراش

من تو یه خانواده پنج نفره زندگی میکنم تو خونه ما کسی با نوع پوشش و نوع اعتقاد و واینجور مسائل هم دیگه کار ندارن چون خانواده مادرم کلا مذهبی و مقید ولی خانواده پدرم نه بی ایمان ولی معمولی به همین خاطر ما رو به حال خودمون گذاشتن که خودمون انتخاب کنیم چجوری باشیم […]

زن داداش خوش تراش بیشتر بخوانید »

عمه راضیه از کیر دوس پسرش راضیه

سلام به همه دوستان خواننده این داستان . اسم من علیرضا هست و ۳۲ ساله هستم . توی یه شهر کمی بزرگ زندگی میکنم که اسمشو نمیگم مبادا دردسر بشه . تحصیلات آنچنانی نداشتم و بعد از خدمت سربازی پیش یه نفر مشغول بکار شدم و خوب صاحب کارم پول خوب نمیداد ولی عوضش اخلاق

عمه راضیه از کیر دوس پسرش راضیه بیشتر بخوانید »

برادر شوهر امپول زن

به منم برادر شوهرم امپول می زد اوایل ازدواجم بود برادر شوهرم اب دهنش می رفت وقتی باسن منو می دید و می مالید 20 تا امپول بود باید روزی یکی می زدم تا میخوابیدم شورتو شلوارمو تا زیر باسنم میدادم پایین کیرش عینهو دکل زیر شلوار تو خونه ای بال می اومد و صداش

برادر شوهر امپول زن بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا