برای

کیری برای مامانی

سلام این خاطره مربوط به اوایل دهه هفتاد بود زمانی که شونزده هفده سالم بود وتازه به بلوغ جنسی رسیده بودم…   اول بگم متولد پنجاه وچهارم بچه جنوب و اسمم قاسم هس، پدرم به حسب کارهای بنایی که پروژه ای ساختمانی بود بیشتر وقتها بیرون از استان بود بهمراه برادر بزرگترم که درس ول […]

کیری برای مامانی بیشتر بخوانید »

جنده شدن برای کسی که فکرشم نمیکردم

سلام . همه میدونین وقتی یه دختر طلاق میگیره وبر میگرده خونه باباش اولش همه دلگرمی بهت میدن ولی بعد از مدتی همه به یه چشم دیه بهت نگاه میکنن،زنهای دروهمسایه ها سریع میخوان پسرای ترشیدشون که ده و بیست سال بزرگتر از تو هستن بندازن بهت چون دیگه بیوه ای و دست دوم ،

جنده شدن برای کسی که فکرشم نمیکردم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا