جلوی چشم شوهرم
دسته گل شایان رو گذاشتم روی میز کنار تخت پدرشوهرم و گفتم: پدر جان از اولش هم مشخص بود که عمل سختی نیست و شما از پسش بر میایی. الان هم که خدا رو شُکر تموم شد و بالاخره از اون همه درد خلاص شدین. پدرشوهرم سعی کرد لبخند بزنه و گفت: وقتی عروس گلم …