سلام من نیما هستم یه کونی که به کونی بودنم افتخار میکنم.
همیشه دنبال یک عشق بودم عشقی که نامحدود باشه و الان ان عشق را دارم همان عشق کون دادن زمانی که یک نفر از جنش خودم در اغوشم قرار میگیرد احساس خیلی خوبی میکنم و سکس آغاز میشود آن مرد اول من را لخت میکند و بعد خود را و من بدون تردید کیر او را باتمام وجود در دهانم میزارم و برایش ساکی میزنم برای اماده کردن کیر خوش فرمش و بعد از اون او کون من رو با زبان با تمام وجود خیس میکند و حالا اماده یک رابطه عاشقانه هستیم…
من رو روی تخت میزاره و با یه بوسه روی کونم کیرخوشکل و گنده خود رو در کونم فرو میکند حالا یک کیر ۱۹سانتی زیبا و کلف در کون سفید من هست و من با لذت تمام برایش تلمبه میزنم صدای کون دادن من تمام اتاق را پر میکند و او باز هم با کیر خوشکلش کون من رو مانند یک جنده کونی تمام عیار به گرمی بیشتر معتاد میکند آه آه این همان لحظه ایست که عشق به اوج خود میرسد کیر او تا اخر توی کون من هست و. روی من دراز میکشد و تمام اب کیر گرم خود را تویه کون من میریزد بله این سوزش نشان دهنده عشقمان هست
دوستان مرسی که داستانمو خوندید برای شما هم ارزو میکنم همیشه یکی باشه که باعشق کونتون بزاره
دوستتون دارم بوس روی کیرهای زیباتون
نیمای عزیز. مطلبی که شما نوشتی بیشتر شبیه انشاء با موضوع کون دادن و…هست. داستان باید شهوتناک همراه با جزئیات و بیان احساسات باشه.
من هم عاشق کردن یه کون سفیدم.باعشق توش کنم جربخوره
منم تو دبیرستان عاشق کیر یکی از دبیرهام شدم .واسه تدریس خصوصی بابام اوردش خانه یکساعت بمن درس میداد ویکساعت هم کونم را میگائید .هفته ای دوجلسه میامد ولی من هر روز میخواستم اینکه چند روز دیگه هفته که تدریس خصوصی نداشت من میرفتم سراغش با این تفاوت که دوساعت وبیشتر منو میگائید وبهم حال میداد