من و مامانمو و آقا رضا خوشکیر

سلام! من مهران هستم.
من یک کاکولد و همجنسگرا هستم و از دوران نوجوانی از تماشای رابطه جنسی مادرم با مرد های غریبه که با رضایت پدرم به خانه می آمدند، همواره لذت میبردم.
داستان از اینجا شروع میشه…

 

یک روز در اتاقم خواب بودم تا اینکه با صداهای بلند از خواب بیدار شدم.
از اتاقم خارج شدم تا اینکه صدای شدید و آه و ناله مادرم و داد کشیدن مردی غریبه را شنیدم و بسیار کنجکاو و مضطرب شده بودم.
به در همان اتاقی که چنین صداهایی از آن خارج میشد نزدیک شدم و موفق شدم در اتاق را باز کنم!
در ابتدا خیلی هیجانی و مردد بودم و کل بدنم به لرزش افتاده بود …
حالا چی دیدم! …

 

مردی هیکلی و عضله ای با بدنی بزرگ و ورزشکار بر روی مادرم افتاده بود و با چه قدرتی مادرم را میگایید و تلمبه میزد و مادرم هم با آه و ناله قربون صدقه آلت مردانه اش میرفت!
مادرم که همچنان در حس و حال خودش به سر میبرد تا اینکه آن مرد غریبه متوجه حضور من در اتاق شد و ناگهان آلت خود را از واژن مادرم بیرون کشید و بر گوشه تخت نشست تا اینکه مادرم نیز دیگر متوجه حضور من شده بود …

 

هر سه متعجب به هم نگاه میکردیم و تقریبا خشکمان زده بود تا اینکه مادرم لبخندی زد و پرسید چطور وارد اتاق شدی؟
من هم از ترس لکنت زبان گرفته بودم تا اینکه مادرم مرا به مرد غریبه و آن مرد را نیز به من معرفی کرد!
آقا رضا، معرفی میکنم پسرم مهران ۱۶ سالشه
>مهران جان مامان این آقا رضاس نمیدونی چه مرد واقعی و خفنیه

 

الآن دیگه وقتشه سن تو هم مناسبه میتونی بهمون بپیوندی و کلی چیزای مردونه یاد بگیری تا لااقل مثل پدرت نباشی در آینده!
وقتی اسم پدرم رو اورد اون مرد غریبه (آقا رضا) هم خنده ای زد و خجالت رو گذاشت کنار دستشو از روی آلتش برداشت و از گوشه تخت دوباره رفت طرف مادرم!
واااااااااای وقتی آقا رضا از لبه تخت بلند شد بره طرف مادرم، تازه متوجه شدم چه کیییر بزرگی داشت!
اولین بار بود توی عمرم که یه جور حس هوموسکشوالیته پیدا کردم چون اون مرد واقعا یه مرد واقعی بود و من در برابرش با اون آلت ۱۱ سانتیم تقریبا یه زن بودم!
همینطور که خشکم زده بود سر جام و به کییییر کلفت آقا رضا خیره شده بودم مادرم گفت چی شده راحت باش بزدلی رو بزار کنار زودباش لباساتو در بیار بیا روی تخت تا یاد بگیری چجوری یه مرد واقعی باشی و در آینده مثل پدرت بی دست و پا و ضعیف نباشی..

 

منم تا شروع کردم به دراوردن لباسام، مادرم حریصانه رفت روی آلت بزرگ اون مرد و شروع کرد به ساک زدن واسه اون مرد غریبه!
خب حقم داشت چون منم اگه بودم همینکارو میکردم!
لباسامو که کامل دراوردم روی باسن مادرم راست کرده بودم اما شایدم هیجان جنسیم بیشتر بعد از دیدن کیییییر کلفت و خوش فرم آقا رضا بیشتر شده بود.
نزدیک تخت رفتم و هچنان مردد بودم تا اینکه مادرم خندید و به مرد غریبه گفت براش پدری و کن و خودت مردونگی رو بهش یاد بده
آقا رضا هم با خشونت مچ دستم رو گرفت و منو کشید روی تخت!
وای چه زوری داشت!

 

وقتی آقا رضا نعوذم رو دید خندید و گفت این چیه دیگه دست بزن به کییرم ببین نعوذ واقعی چیه پسررر!
مادرم هم خندش گرفته بود ولی سکوت کرده بود و نگاه میکرد
منم خجالت میکشیدم تا اینکه آقا رضا سرم داد زد و دستمو گرفت گذاشت روی کیییرش و گفت مرد واقعی کیییرش باید اینجوری سفت بشه!
مادرم هم قهقهه زد و گفت خب پسرم مهران هنوز بار اولشه نباید خیلی بهش سخت بگیریم!
مادرم ازم خواست تا باسنش و لای پاهاش رو لمس کنم

 

منم شروع کردم به دست کشیدم روی باسنش و رون پاهاش و تا رسیدم به واژنش و دیدم چقدر خیسه، انگشتامو کشیدم و خوووب مایع لیز روی واژن مادرم رو حس میکردم و خیلی تحریک شده بودم بدنم داغ بود ضربان قلبمو خودم میشنیدم تا اینکه از فرط شهوت، همون انگشتم رو لیسیدم!
بعد بدنم شروع کرد به لرزیدن و همونطور ادامه میدادم تا اینکه مادرم ازم پرسید مهران پسرم لیسیدن مایعات واژن مادرت وقتی با ترشحات جنسی یه مرد واقعی ترکیب میشه چه طعمی داره؟
همین که داشتم ادامه میدادم یهو نمیدونم چی شد آبم اومد ریخت یکمیش روی باسن مادرم اما هنوز کامل ارضا نشده بودم
بعد مادرم به شکلی کاملا دستوری ازم خواست تا با زبونم باسنش رو تمیز کنم و آب کیر خودم رو لیس بزنم از باسن مامانم
مرد غرییه داشت با تمسخر به من میخندید تا جاییکه خود مادرم هم با پوزخند گفت خب مگه چیه؟ بچه هنوز ۱۶ سالشه! طبیعیه واسش توی این سن هنوز داره یاد میگیره
بعد مادرم گفت مهران جان مامان برو بشین گوشه تخت تا از آقا رضا یاد بگیری چجوری یه زن رو ارضا میکنن!

 

منم دیگه کاری نمیتونستم بکنم باید فقط تماشا میکردم
وای چه پوزیشن ها عجیبی میزد آقا رضا … عجب کییییری هم داشت
مادرم که تقریبا از نفس افتاده بود
تا آخرش رو تماشا کردم تا اینکه لحظات آخر مرد غریبه آبکیرش رو ریخت روی بدن مادرم
وااااای چقدر زیاد آبش اومد! چقدرم غلیظ و سفید و تمیز!
بوی عجیب و تحریک کننده ای کل اتاق رو برداشته بود
تا اینکه آقارضا که از بدن ورزیده و عضله ایش عرق میچکید بلند گفت اووووووووووه فاااااااک و از روی مادرم بلند شد

 

همون لحظه که داشت بلند میشد، چند قطره آب منی از سر کییییرش آویزون بود مادرم هم که متوجه شده بود خیره شده بودم به کیییییر آقا رضا، یذره از مایع منی رو با انگشتش از روی سر آلت آقا رضا برداشت گذاشت توی دهنش و مزه کرد و به منم گفت که برم بشینم کنارش!
همونجا مامانم آروم بلند شد اومد نزدیک صورتم و یه مرتبه شروع کرد به لب گرفتن ازم!
بعد که دید هیجانی شدم، ازم خواست تا آبکیر آقا رضا رو از روز بدنش با زبونم پاک کنم تمیز بشه
و تا ۲ ساعت واژنش رو لیس بزنم و بخورم
در همون لحظات موفق شدم چندبار مادرم رو ارضا کنم و خودمم باز ارضا شدم

 

و همونجا بود که مامانم گفت امروز چه درسایی گرفتی مهران عزیزم؟ دیدی ارضا کردن یه زن فقط کار یه مرد واقعیه؟ اما خب جایزه‌ت همینجا بود که دیدی تو هم میتونی یه زن رو ارضا کنی درسته با کیرت نمیتونی ولی زبونت بتنهایی میتونه اندازه چندتا کییییر این کار رو بکنه!
من و مادرم از اون روز به بعد، همیشه قبل از اوردن مردای غریبه به خونه هماهنگ بودیم و خیلی خوشحال بودم از این جریان چون مادرم ذهن بازی داره و میذاشت تا خیلی از فانتزی های جدید رو هم امتحان کنیم

 

برای مثال، خود من چندبار برای مردای غریبه وسط سکس مادرم ساک زدم و همین حس همجنسگرایی و هوموسکشوالیته رو در من تقویت کرد!
البته خیلی ارزششم داشت چون اونا مردای واقعی بودن و کیرشون واقعا عالی و خوش فرم بود یعنی گلوی منم تحریک جنسی میشد با آلت کلفت اون مرد های غریبه ورزشکار
خلاصه کاکولدینگ من از همینجا شروع شد و من عاشق کاکولدیسم شدم و نهایتا کاکولد شدم!

من همچنان این تجربه رو با دوست دخترم دارم!

 

دوستدار همه شما، مهران

بازدید از سایت سکسی سکس➥ و چت سکسی شهوتناک➥ یادت نره! کلیک کن!➥ ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «من و مامانمو و آقا رضا خوشکیر»

  1. بیا تلگرام با هم حال کنیم کیرم کلففتتتت ۱۸ سانته
    بیا عکسش رو بهت نشون بدم جیگر

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا