ما و همسایه بغلی مون تو خیلی از چیزا مشترک بودیم هر دو خانواده چهار نفره بودیم . مردای خونه چهل سالشون بود زنا38.. مردا مغازه دار بودند وزنا خونه دار . بچه اولشون که دختر بود 20سالش بود وهردوشون رفته بودند خونه بخت ودومیش که ما پسرا بودیم می خواستیم بریم سال آخر دبیرستان . داستان یا ماجرا از اونجایی شروع شد که دو تا باباها یه شب جمعه ای رو مردونه رفتن ییلاق تا خوش بگذرونن ودوتا مامان هم رفتن خونه یکی که همسایه ما باشه . من موندم و بابک که رفتیم خونه ما و مامان مرسده و بیتا خانوم بودن اون یکی خونه -مهراب مطمئنی که مامانت تا صبح سرک نمی کشه ؟/؟-آره مگه اون دفعه ندیدی ؟/؟اونا خودشون با هم خوشن . آهنگ میذارن به یاد روزای اول جوونیشون می رقصن . منظورت چیه -بریم کوس گیر بیاریم وبزنیم -الان به همین سادگی ؟/؟-آره بابا ریخته . مگه ندیدی اون دفعه که آمادگیشو نداشتیم چقدر کوس دور مارو گرفته بود -ببینم هیچی پول مول داری ؟/؟-آره تو چی -منم به اندازه دارم . ماشین باباهه رو گرفتیم وراه افتادیم ولی انگار تمام کوس ها اعتصاب کرده بودند . یه بار به یکی که حس کردیم کوسه غر انداختیم که متلک بارمون کرد وگفت بهتره بریم خوار مادرمونو بکنیم . خوردیم و دم نکشیدیم ودست از پا دراز تر به خونه بر گشتیم ومن رفتم رو لپ تاب وبابک هم رو کامپیوتر ثابت نشست ودلمونو به خوندن داستانهای سایت امیر سکسی خوش کردیم که تنها سایتی بود که با داستانهای ناب خودش می تونست تحریکمون کنه .
تو سایت امیر سکسی انواع و اقسام داستانها وجود داشت سکس بامامان خواهر غریبه ..-مهراب این امیر سکسی عجب مجموعه ایه -واسه همینه که تازگیها گاهی ازش مطلب می گیرن واون روپای خودش وایستاده و دنبال تلافی نیست . بگذریم این چیزایی که راجع به مامان می نویسه .. می خوام یه چیزی بگم بهت بر نخوره -بذار من راحتت کنم آره منم طوری تحریک میشم که اگه مامانم میخواست بهم کوس بده با کمال میل و با جان ودل کیر گرسنه امو مثل یه پلنگ فرو می کردم تو آهوی کوس مامان -بابا تو دیگه کی هستی -خب مهراب جان وقتی هر دوتا راضی باشن وبخوان باهم مبادله هوس کنن وبا یه چسبندگی دونفرو به اوج برسونن دیگه گناه معنا نداره . اتفاقا جلوی خیلی از گناهان گرفته میشه . آدمایی مث من و تو دیگه این قدر علاف خیابون نمیشن تا متلک بارشون شه وزنایی که پا به سن گذاشته باشن دیگه دنبال دوست پسر گرفتن واحساس تازگی و جوونی کردن از راههای انحرافی نمیرن . همه چی رو داخل خودشون حل می کنن . دست مریزاد امیرسکسی !چه مادرا و چه پسرا رو وادار به هماغوشی کنی وچه نکنی کارت بیست بیسته . ببین مهراب جون من دیگه تحملشو ندارم که بشینم و فقط این داستانهای عالی رو بخونم . باید یه کوس جلوم باشه وبکنمش و این مطالبو بخونم که بهم مزه بده .-پس میگی چیکار کنیم بریم فیلم سکسی ببینیم -دیوونه اینم که دست کمی از خوندن داستانهای امیر سکسی نداره . من میگم چطوره یه فوتبال دونفره بزنیم . یا با پلی استیشن یا با این کامپیوتر یه بازی باحالی بکنیم -دسته های بازی من کار نمی کنه -من الان میرم خونه میارم . بابک رفت خونه دسته های بازی رو بیاره تا یه خورده از حال و هوای مطالعه داستانهای امیر سکسی که بد جوری ما رو به خماری برده بود در بیاییم . دیرکرد . دلواپس شده بودم نیمساعت گذشت دیدم موبایلم زنگ خورد وبابک با صدایی آروم به من گفت مهراب زود باش بیا ما به یه کوس قانع بودیم حالا دو تا گیرمون افتاده . زودباش بیا -پسر تو الان کجا هستی به من می گفتی با ماشین می رفتیم کلک . می خواستی اگه یکیه خودت بزنی نامرد ؟/؟ببینم خودشون جا دارن یا باید اونارو بیاریم خونه -این قدر کوس شر نگو بر نامه خونه ماست -دیوونه حالا میخوای ننه هامون کیرمونو از ریشه قطع کنن ؟/؟-چرند نگو . در خونه رو واست باز گذاشتم . آروم بیا بالا من دم در هال منتظرتم . سر و صدا نکن .. حالیم نشد چی داره میگه ولی به عشق کوس دستوراتشو انجام دادم . بابک با هیجان اومد به استقبالم . کاش یه آرزوی دیگه ای کرده بودم . -فقط آروم برو گوشه در اتاق خواب ما ببین چه خبره اون تو . دو تا کوس اونجان .. ما دونفری سختمونه ببینیم . من به اندازه کافی دیدم و یه بار جلق هم زدم . حالا تو حساب خودتو بکن . به به عجب صحنه هایی . مامان مرسده وبیتا خانوم لخت لخت افتاده بودن روهم چه جور کوس و کون همدیگه رو لیس می زدن .-اوووووففففففف بیتا بیتا بیتا . دستتو تا آرنج فرو کن تو کوسم . من کییییررررر می خوام . صد دفعه بهت گفتم ذهن شوهرتو آماده کن که چهار تایی امون تو هم سکس چهار نفره داشته باشیم . نکنه از این که کیر شوهرتو تو کوس من ببینی حرصت می گیره . بهتر از این وضعه . حالا نه تنها به دو تا کیر نرسیدیم بلکه یه دونه اشو هم نداریم .-به من چه مرسده . یواش یواش روم نمیشه . فکر کردی من دوست ندارم یه کیر تازه و جدیدو تو کوسم ببینم ؟/؟کیر شوهرم می خواد بره تو کوس تو در عوض کیر شوهرتم میره تو کوس من .
ولی یه خورده می ترسم غیرت بازی در بیاره .-ولش کن بابا من می دونم چیکار کنی . من این روزا با امین میرم سایت امیر سکسی وداستانهاشو مطالعه می کنم وحسابی دارم اونو آماده می کنم تو که کامپیوتر خونه داری به بهونه تنوع شوهرتو ببرش تو اون سایت که بهترین سایت داستانهای سکسیه . کاریت نباشه . بهت قول میدم کمتر از یه هفته همه چی درست میشه . فعلا کوسمو دریاب . مامان قمبل کرده بود وبیتا خانوم دستشو فرو کرده بود تو کوس مامان . بیتا مادر بابک از مامان من خوشگل و خوش اندام تر بود ولی در عوض من از بابک خوش تیپ تر و خوش بدن تر بودم . هیکل لخت دو تا مامان وخوندن داستانهای تحریک آمیز وبلاگ امیر سکسی پاک آتیش به جون ما دونفر انداخته بود . چوچوله های مامانو می دیدم که وقتی مچ دست بیتا میره تو کوس مامان به دو طرف بیشتر باز میشه ومثل تاج خروس برافراشته شده اووووووفففففف دوست داشتم هر دو تا رو بگام . پس دو تا کوس به دو تا مامانا می گفت . به عقب بر گشتم وقبل از این که به بابک بگم چطوره بریم داخل و یه صفایی بکنیم دیدم که بابک تمام لخت جلوم وایستاده . منم معطل نکردم -مهراب جون از الان باید با هم هماهنگ باشیم که بعدا جای گله باقی نمونه -منظورت چیه -یعنی تکلیفمونو معلوم کنیم که اول کدوم کیر باید بره روکدوم کوس . من میگم هرکی اول بره مامان خودشو بگاد هم این که نتیجه کار داستانهای امیر سکسی رو ببینیم هم این که تابوی بین ما و مامان شکسته شه و هم این که برای سکس ضربدری ودو به یک هم آماده شیم . واسه دو به یک بعدا بر نامه ریزی می کنیم که کدوم حالت اول انجام شه . کیرمونو مالیدیم ومطمئن شدیم که به حداکثر رشدش رسیده . کیر منم از کیر بابک کلفت تر و رسیده تر بود -مهراب جان اول یه در بزنیم این جوری ممکنه سکته کنن . فکر کنن جنی چیزی اومده . اون جوری یه لحظه می ترسن ومی فهمن موضوع از چه قراره تا بیان به خودشون بیان و دچار ترس وخجالت شن اول یه سرویس کیرو فرو می کنیم تا ته کوسشون . پس یادت نره مهراب با مامان مرسده خودش وبابک با مامان بیتا . درزدیم و گفتیم اجازه هست ؟/؟-خدا مرگم بده بیتا آبرومون رفت -وای چه خاکی تو سرم بریزم .-نه نه مهراب با مامانت عوضی نه -مامان تو که کیر بابای بابکو می خواستی حالا کیر پسرت واست غریبه شده ؟/؟کمرشو محکم میون دو تا دستام گرفته قبل از این که فرصت فرار پیدا کنه کیرمو تا ته فرو کردم تو کوسش -چقدر داغی مامان .
بیا این کیرو داشته باش حال کن . تنوع می خواستی اینم کیر . نگو که حال نمی کنی . منم مث تو سایت امیر سکسی رو خوندم و کلی به هیجان اومدم . دیگه هیچی جلو دار من نیست . شنیدم که تو هم داستانهاشو خوندی . حتما سکس مامان با پسرو خوندی . هیجان زده نشدی ؟/؟دوست نداشتی کیر پسرتو توی کوس خودت ببینی ؟/؟-اوووووففففف مهراب مهراب آرزوم بود . خیلی دلم می خواست ولی عکس العمل تو رو نمی دونستم . از اون طرف یه نگاهی به بابک و مادرش انداختم که چه جور بابک داشت کوس مادرشو می لیسید واونم داشت ناله می کرد . خیلی خوش اندام بود . نگاه کردن به تن و بدن بیتا هوس منو زیاد تر می کرد وراحت تر می تونستم مامانو بگام . دوست داشتم زودتر مامانو به ارگاسم برسونم وتحویلش بدم به بابک و بیتارو ازش بگیرم . نامرد اول کوس ناب تر رو واسه خودش بر داشت . مامان مرسده که دید نگاه من به بیتاست دستشو گذاشت پشت سرم ورومو به طرف خودش برگردوند -مامان چه عیبی داره اونارو نگاه کنم . قراره دست عوض کنیم .
چشای مامان یه برقی زد وگفت بد فکری نیست ولی حالا که داری با من سکس می کنی حواست باید به من باشه . کمرشو بالا آورده وبا بیرحمی و سرعت اونو می گاییدم . از اون طرف بابک یه نیم نگاهی به مادرم داشت لوندی مامان طوری بود که اونو به خودش جلب و جذب می کرد -نه اوووووففففففف مهراب قربون کیر کلفتت بکن تند تر آتیشم بزن . وایییییی من کیر میخوام کیر کیر زود باش ارضام کن . کوسسسسسم میخاره . سینه های مامانو به شدت فشارش می دادم . بدنشو غرق بوسه کرده بودم صدای نفسهاش تمام اتاقو گرفته بود . من داشتم اونو رو تخت می گاییدم وبابک و بیتا رو زمین بودند . رسم مهمان نوازی رو به جا آورده بودند .-پسرم عشق من بکن منو . این جوری کیر تا حالا نخورده بودم -مامان مگه تا الان چند تا کیر خوردی . باور کن این بیست سالی فقط کیر پدرتو خوردم . ولی تواین بیست دقیقه ظاهرا دو تا کیر دیگه نصیبم میشه .-مامان زودتر زودتر ارضاشو من می خوام خالی کنم . سنگینم داغم . دست خودم نیست بستگی به تو داره .-مامان چقدر تو خوشگل و نازی . تنت مث تن یه ماهی می مونه . هیکلت بیست و فانتزیه . هر مردی رو به خودش جذب می کنه . مامان تو هوس انگیزی . ده سال کمتر از سنت نشون میدی -بگو بگو همین جوری که کوسمو هدف گرفتی بازم بگو بگو آبم داره میاد آبم داره میاد . این تعریف کردنا وگفته های عاشقانه واحساسی و پر هوس من کار خودشو کرد ومامان یه جیغی کشید وگفت مهراب مهراب جونم اومد کوسم خالی کرد من دیگه مردم . اون طرفو خبر نداشتم که بابک چیکار کرده . با چند تا ضربه محکم از همون طرف کون قمبل کرده مامان آب کیرمو ریختم تو کوس مامان . هووووووففففف مامان داره میاد -هر چی بیشتر بیاد من بیشتر حال می کنم بذار بیاد .
کوس مامان طوری بود که کیرمو خیلی راحت قبول می کرد . منم تا ته کیرمو می فرستادم تو کویسش تا به اندازه کافی حال کنه . می دونم دردش نمی گرفت وخیلی هم خوشش میومد . این کوس نیاز همیشگی به کیر کلفت داشت تا اونو سرحال نگه داشته باشه و همیشه به اون یه روحیه شاد بده .-مامان جااااااااان چه حالی کردم -مزه ات داد ؟/؟-خیلی خیلی مامان . من که دیگه هوس زن گرفتن ندارم -خوشحالم اینو می شنوم مهراب به خودم امید وار میشم . بابک بدبخت همین طور داشت مامان بیتاشو می کرد و به جایی نمی رسید . بهش اشاره زدم که بیاد این ور رو مامان من . راستش بهش بر خورده بود و احساس خجالت می کرد از این که نتونسته مامانشو به ارگاسم برسونه . یه خورده صبرکن مامانو سبکش کنم . بیتا که تو کف کیر کلفت من بود وحس کرده بود که به این زودی از پسرش بخاری بلند نمیشه گفت بابک جان مهراب جان درست میگه . اون طرف خاله مرسده ارضا شده حالا منتظر یه کیر دیگه هست که بهش حال بده . نمی دونی چه جوری به کیر تو زل زده . بده مهمونه . حتما یه چیزی توی کیر تو دیده که دل نداره چشم ازش ورداره . این جوری بابکو خر کرد و بهش شاخ و بال داد ومنم رفتم سراغ زن همسایه که اونو خاله صداش می کردم -مهراب جان زود باش تمام تنمم گلوله آتیشه . هوس داره یه خورده به این پسره درست گاییدنو یاد بده . وقتی مرسده جونو می کردی من تو نخ شما بودم خیلی باحال می کنی . اگه حالشو داشته باشی وهمونجوری منو بکنی منم تا دلت بخواد بهت حال میدم بلبلت میشم ویواش زیر گوش من گفت هروقت هم که خونه تنهام بهت میگم بیای پیش من .
لبامو گذاشتم رو لباش و به اونم از حرفای عاشقونه و با احساس زدم وفکر و قلبشو آماده کردم . تمام بدنشو زیر ماساژخودم قرار دادم وچند دقیقه فقط داشتم تمام بدنشو می بوسیدم . کوسشو هم چند دقیقه ای میک زدم -مهراب مامانمو تمومش نکنی -بابک حواست به خاله مرسده باشه . یه بار که کیر بابکو تو کوس مامان دیدم بدک نبود ولی مامان چون یه بار ارضا شده بود واز طرفی کیر کلفت تری رو قبلا تو کوسش دیده بود ارگاسم بشو نبود -مهراب جون چه با حال کوسمو می خوری جوووووون بخخخخخور بخورششششش واییییییی نه نه من چه جوری می تونم دیگه تو بغل شوهرم بخوابم . بزززززززن منو کوسسسسسمو یزن . کیرتو میخوام . کیرتو . حرفشو گوش نمی دادم و تشنه ترش می کردم -مهراب من مردم بهت میگم بذار تو کوسم . باور کن با چند تا ضربه می تونی منو به ارگاسم برسونی . اشکشو در آورده بودم دلم واسش سوخت . دو تا پاهاشو گرفته انداختم رو شونه هام وکیرمو فرستادم تو کوس نازش که خیلی کوچیکتر و چسبون تر از کوس مامان بود . طوری اونو می گاییدم که جیغ و دادش رفته بود آسمون -مامان بیتا من که تو رو می گاییدم از این جیغا نمی کشیدی -ساکت شو بابک فکرمو مشغول نکن بذار حال کنم . آخخخخخخخ فدای کیییییییررررررت مهراب که به داد کوسسسسسسم رسید . مهراب جون دارم میام منو داشته باش . خودشو به طرف من مایل کرد . طوری که کیر من از کوسش در نیاد ولی جلو ضربه های من گرفته شده بود . لباشو به لبام چسبوند وسفت و سخت در آغوشم گرفت . کیرم تا ته کوسش رفته بود وهمو سخت در آغوش گرفته بودیم . آروم به من گفت آبم داره می ریزه توی همین حالت تو هم خالی کن که بیشترین لذتو به من بده -منم کیف می کنم بیتا جون . دوستت دارم -منم دوستت دارم مهراب جون .
هر وقت حس کردی نیاز داری بیا سراغ من . اگه پریود هم باشم از کون بهت میدم -بیتا جون -جون دل -اجازه هست برم سراغ مادرجون ببینم چیکار می کنه -از من اجازه می گیری ؟/؟ماما نته به گردنت حق داره ولی اگه یه موقع بفهمم دنبال یه زن یا دختر دیگه ای هستی کیرتو از ریشه قطع می کنم . لباشو بوسیدم و جلدی رفتم سراغ مامان -چیکار می کنی بابک -مامانت خوب حال می کنه . چون اونو یه بار ارضا کردی سخت ارگاسم میشه -مامان دو کیره میخوای ؟/؟-نیکی و پرسش ؟/؟- تازه کوستو کردم . الان میخوام بذارم تو کونت . بابکو فرستادم زیر و خودم از پشت رفتم سراغ کون مامان . بیتا با حسرت به این صحنه نگاه می کرد . طوری قلق مامانو گرفته بودم که کوسشو از یاد برده بود ومرتب ازم خواهش می کرد که کیرمو فرو کنم تو کونش . کون مامان هم خیلی مزه می داد تنگ و چسبون . اوووووففففف این بابک بی عرضه تا حالا چیکار می کرد . از زیر داشت کوس مامانو می گایید . فکر کنم اگه اون یه بار جلقو نمی زد تا حالا آبشم ریخته بود . تو همین افکار بودم که دیدم بابک یه آهی کشید و آبشو سر بالایی تو کوس مامان خالی کرد ومنم با کف دستام چند تا ضربه پیاپی به کون و کپل مامان زدم ووقتی که حسابی سرخش کردم برای دومین بار این دفعه آبمو تو کون مامان مرسده جونم خالی کردم . از حال رفته بود . زانوهاش خسته شده بود . بیتا صداش بلند شده بود . دست از سرتون ور نمی دارم تا منو دو کیره نکردین ولتون نمی کنم .
بابک بیحال رو زمین افتاده بود -مهراب جون یه جوری به مادرم حال بده با کوس و کونش مشغول شو . کیرم یه خورده شل شده -حالیش نیست دو کیره میخواد . مثل این که یکی بیاد بگه من ساندویچ دو نونه میخوام با یه نون سیر نمیشم . حالا مامانت دیده مرسده جونو با دو تا کیر گاییدیم اونم هوس کرده . تو رو خدا پاشو نذار دوستی اونا بهم بخوره . اگه فردا کنار هم بشینن نباید کم بیارن . اون بشینه بگه من دو کیره خوردم و اون یکی حرفی واسه عرض اندام نداشته باشه خیلی بد میشه -آخه کیرم شله .-عیب نداره تو برو زیر یه جوری فرو کن تو کوس مامانت منم از پشت میذارم تو کونش . مال منم یه خورده شل شده . اون میخواد کم نیاره -مهراب جان کمکم کن . فدای رفاقت و مرامت -دوستی واسه همین موقعهاست دیگه . همین کارو هم کردیم وحدس منم درست بود . من کیرمو فرستادم تو کون بیتا . چند دقیقه ای کشید تا ایستادگی خودشو پیدا کرد واز اون زیر هم کیر بابک صددفعه رفت تو کوس مامانش واومد بیرون ولی همین قدر که بیتا دو تا کیر رو در کنار خودش می دید دلش خوش بود . اون شب ساعتها در کنار هم بودیم ولی دیگه زیاد سکس نکردیم . به اصرار مامان ساعت چهار صبح دونفری رفنیم خونه خودمون . یه چیزی رو بهونه کرده بود ولی می دونستم هوس کیر منو داره . حدسم کاملا درست بود .. پایان .
نویسنده .. ایرانی