من الهه هستم. 21 سالمه زیاد قدبلند نیستم. (160 سانت) و 65 کیلو. یعنی در واقع دختر خیلی لاغری نیستم. شوهرمم میثم 23 سالشه. 175 سانت قدشه و حدود 78 کیلو وزنشه.
دختر چشم و ابرو مشکی هستم و سینه های گوشتی و پری دارم که میثم عاشقشونه. کسم هم تپل و پنبه ایه. در کل تن پر و تپلی دارم.
میثمم کیر خیلی کلفتی داره. راستش ما هنوز نامزدیم و عروسی نکردیم. یعنی هنوز پرده مو نزده. با این کیر کلفتش هروقت به روز عروسیمون که میخواد پرده مو بزنه فکر میکنم ترس تمام وجودمو پر میکنه.
با تموم این حرفا دختر داغ و حشری هستم و تا حالا نشده که ازم بخواد و من دریغ کرده باشم. خیلی وقتام شده که خودم رفتم سراغش و شروع کننده سکس بودم.
یه بار که اومده بود خونه ی ما، شب موقع خواب توی اتاق خوابم بودیم. خیلی خسته بود و خوابش میومد. ولی من اون شب حشرم زده بود بالا و دلم میخواست. برای اون شبم حسسسسسابی به خودم رسیده بودم :دی
چیزی بهش نگفتم ولی سعی داشتم با کارام تحریکش کنم. وقتی بهم شب بخیر گفت و لبامو بوسید بیشتر از حالت معمول لبامو فشار دادم روی لباش. واسه همین یه ذره ازم لب گرفت. کم کم دستمو بردم روی سرش و انگشتامو کردم لای موهاش. می دونستم تحریکش کردم برای همین واسه اینکه اذیتش کنم بهش گفتم بخواب عشقم خسته ای و همزمان ازش فاصله گرفتم.
بعدشم رفتم تو بغلش که مثلا میخوام توی بغل تو بخوابم. اونم دستاشو دورم حلقه کرد. همزمان پاهامو آروم میمالیدم به پاهاش. میدونستم از این کار خوشش میاد. ولی هنوز دوس داشتم سر به سرش بذارم. اونم که دیگه حسابی تحریک شده بود دستشو آورده بود رو سینه هام. ولی مثلا نمیخواست به روی خودش بیاره. ( حال میکنین چه زن و شوهر پررویی هستیم؟ نمیخواستیم کم بیاریم!)
همزمان که با پاهام پاهاشو میمالیدم زانومو آروم آوردم بالاتر و مالوندم روی کیرش که دیدم بعله حسابی بزرگ و سفت شده.
نفسای میثم عمیق شده بود. با خنده بهش گفتم مگه خوابت نمیومد؟ اونم با یه حالت خمار گفت خودت شیطونم کردی حالا سر به سرمم میذاری؟
خلاصه با خنده شروع کردیم از هم لب گرفتن. لحظه به لحظه داغ تر می شدیم. من همزمان دستم روی کیرش بود اونم دستش روی سینه هام. با یه ولع خاصی سینه هامو میمالوند. دوس داشتم زودتر دستشو ببره زیر لباسم و سینه هامو بگیره تو دستاش. توی همین فکرا بودم که همین کارو کرد. لباسمو در آورد. بند سوتینمو باز کرد و افتاد به جون سینه هام. عاشق اینم که با دستاش نوک سینه هامو فشار بده. همزمان که لب میگرفتیم از هم، نوک سینه هامم توی دستاش بود. منم دستمو کرده بودم توی شرتش و با کیرش بازی میکردم. میدونستم دوس داره. دیگه نفساش نامنظم و عمیق شده بود. منم دست کمی از حال اون نداشتم. یهویی حمله کرد سمت سینه هامو تا میتونست کردشون تو دهنش. با زبونش با نوک سینه هام بازی میکرد. کسم داغ شده بود و داشت میترکید. منم دیوانه وار داشتم دستمو بالا پایین میکردم رو کیرش. کم کم داشت صداش در میومد. همزمان که سینه هام تو دهنش بود دستشو آورد لای پام. به خودم لرزیدم و ناله کردم. میثم شروع کرد قربون صدقه م رفتن. جوووووووووون بگووووو بازم بگو آههههههههههه. منم ناله هام بلند تر شد. یه دستش رو سینه هام بود یه دستش رو کسم. دیوونه شده بودم. میگفتم همه ش مال خودته. سینه هامو دوس داری؟ آرهههههههههههههه؟ میگفت عاشقشونممممممم. مال خودمنننننننننننننن. دیگه طاقت نداشتم.
گفتم میثمممممممممممممم بخور کسمووووووووو. بخورششششششششششش. اونم واسه اینکه حشری ترم کنه هنوز داشت با سینه هام ور میرفت و دیوانه وار میخوردشون. سرشو محکم فشار دادم سمت کسم. هنوز میخواست دیوونه ترم کنه. کیرشو میمالوند لای کسم که خیس خیس شده بود ولی من دلم زبونشو میخواست که چوچولمو فشارررررر بده. یهویی دیوونه شد و حمله کرد سمت کسم. همین که زبونشو زد رو کسم آروم گرفتم. غرق لذت و خوشی شدم. همچین زبونشو فشار میداد رو چوچولم که فقط میخواستم جیغ بکشم. عاشق این بودم که بره لای پام و کسمو بخوره. همینجور زبونشو میکشید لای کسمو با لباش چوچوله مو فشار میداد. دیگه تو آسمونا بودم. نفسم بند اومده بود. با یه لرزش شدید به ارگاسم رسیدم. اون ولی هنوز داغ بود. همین که آبم اومد با کیرش حمله کرد لای کسم. همه ش کیرشو میمالوند لای کسم که دیگه از آبم خیس و سر بود. صداش بلند شده بود. آهههههههههههههه آههههههههههههه . کیرشو آورد جلوی دهنم. منم که عاشق خوردن کیرش. رفتم سمت کیرش و از تخماش تا نوک کیرشو لیس میزدم. حالا نوبت من بود دیوونه ش کنم. فقط لیس میزدم. نمیذاشتم توی دهنم. داشت دیوونه میشد. همزمان با دستم پایین تخماشو میمالوندم. همون موقع یهو کیرشو کردم تو دهنم که میثم یه آههههههههههههههههه بلند کشید. با دهنم براش تلمبه میزدم و بالا پایین میکردم. اونم دستش رو سینه هام بود و میمالوندشون. دیگه صداش داشت در میومد. وقتی خوب کیرشو خوردم، رو پشت خوابوندمش و خودم اومدم نشستم رو کیرش. کیرشو میمالوندم رو سوراخ کونم. دیوونه تر شد و سینه هامو محکم تر فشار داد. همه ش آه و اوه میکرد. آهههههههههههههه زودباش بذارش تو سوراختتتتتتتتتتت. اووووووووووووووووفففففففففففففف قربون کون گوشتیت برم الهه
. لباتو میخوامممممممممممممم. هم زمان که داشتم کیرشو فشار میدادم رو سوراخم خم شدم روش تا لبامو بخوره. دستشو از سینه هام بر نمیداشت. منم آروم آروم فشارو بیشتر میکردم تا کیرش بیشتر بره تو. درد داشت ولی وقتی میدیدم چیجوری داره باهام حال میکنه تحمل میکردم. یکم که کیرش رفت تو کونم مکث کردم. اونم با چنان ولعی سینه هامو میخورد که انگار میخوان ازش بگیرنشون. دوباره داشتم داغ میشدم. شروع کردم بالاپایین کردن. میثم دستشو گذاشت رو کونم و محکم چنگش زد. فقط ناله میکرد. اوففففففففففففففف تند ترررررررررررر. تند تررررررررر. چند تا سیلی محکم در کونم زد. منم که دوباره داغ شده بودم محکم تر بالاپایین میکردم. تو حال خودمون نبودیم. صداش خیلی بلند شده بود. آههههههههههههههههه آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآا اوففففففففففففففففففففففف منو کشتی الهه عزیزممممممممممممممممممم. منم با حرفام دیوونه ترش میکردم. با همین کیرت میخوای پاره م کنی؟ قربون کیر کلفتت برم عزیزممممممممممممممم. خوبههههههههههههههه؟ دوس دارییییییییییییییییییییییییی؟ بازم خم شدم ازش لب گرفتم که آبش اومد.
بهش دستمال دادم و پاکش کرد. بعدشم چند دقیقه توی بغل هم دراز کشیدیم و قربون صدقه هم میرفتیم. کم کم چشمامون گرم شد و خوابمون برد.
من تجربه نویسندگی نداشتم. سعی کردم دقیق بنویسم امیدوارم خوشتون اومده باشه.
با یادآوری اینا کسم داغ کرد ولی حیف که امشب پیشم نیست. تلافیشو فرداشب که پیشمه سرش در میارم :دی
برای پایداری عشقمون و خوشبختیمون دعا کنین 3>
نوشته: الهه
bah bah ziba
خیلی قشنگ بود اسم عشق منم الهه بود اما هیچ وقت بهش نرسیدم خوشبخت باشید