چند شب قبل از زفاف

 
سلام من مریلا هستم 23ساله ،قد175،وزن68و…..داستان از جایی شروع میشه که من بااستاد تکواندو خودم که1سال ازخودم بزرگتر هست علی عشقم ازدواج کردم خلاصه:::ک
از چندشب قبل از عروسی که برای چیدن جهاز با خانواده خودم وعلی خانمان میرفتیم من وعلی همونجا میموندیم من خیلی استرس داشتم وعلی ازاین موضوع خبر داشت.درطول دوران نامزدی باهم سکس کامل نداشتیم اما معاشقه کارهرروزمون بود (بگذریم).3شب مونده بود به شب حنابندون من خیلی استرس داشتم علی داشت گل میزهارو میچیند رفتم نشستم کنارش و وازش لب گرفتم اونم بغلم کردم و همونجا من و خوابوند رو کاناپه وشروع به لب گرفتن کرد ازچشمام فهمید استرس دارم بهم گفت:مریلا جان گلم چرا اینقدراسترس داری؟
گفتم:علی میترسم
گفت :نترس عشقم،من هوای نانازم دارم
همیشه وقتی نازم میکرد اشک تو چشمام جمع میشد اون تو عشق محشره همونجا اشکم سرازیر شد و بهش گفتم:علی دوست دارم قول بده همیشه پیشم باشی وتنهام نذاری
گفت:قول میدم عزیزم مطمئن باش که من فقط تورو دوست دارم
دوباره لبامون رفت توهم خیلی خسته بودیم ساعت 11:30شب بود تنهاجایی که اماده بود اتاق خواب بود علی دستم وگرفت رفتیم تو اتاق خواب،علی دوست داره شبا با سوتین وشرت کنارش بخوابم خودش میگه دوست ندارم وقتی پیشت هستم چیزی بینمون باشه.لباسام دراوردم با شرت وسوتین رفتم رو تخت پیش علی،چسبیدم بهش وسرم وگذاشتم رو سینه هاش،کارش خوب بلد بود پاهام گذاشت بین پاهاش محکم بغل کرد خودم یکم کشیدم بالا تا بتونم صورتش ببینم تا رفتم بالا لبام گرفت اروم شروع به خوردنش کرد خودم بیشتربهش نزدیک کردم علی وقتی شروع می کرد به لب خوردن ول کن نبود به قول خودش عسل می گرفت لبو پس میداد .دیگه داشت لبام ازش خون میزد بیرون اما دلم نمیومد چیزی بگم .خودش خسته شد ویه بوس ازلبم گرفتم سرش برد زیر گلوم وای من ازاین کارش خیلی خوشم میاد وقتی سرش میره زیر گلوم ونفساش میخوره به زیر گلوم ناخوداگاه بدنم مورمور میشه .زیر گلوم یه بوسه زد اومد بالا وگفت :مریلا
گفتم:جانم
گفت:من امشب بدجور دلم تورو می خواد
گفتم:علی خسته نیستی؟
گفت:هستم ولی اینجور خستگیم از بدنم خارج میشه میشه قبول کنی؟
گفتم:هرچی عشقم بگه
خیلی خوش حال شد دوباره به لبام اویزوون شد ایندفعه منو به پشت خوابوند خودش اومد روم من شروع کرد به خوردن لبام خودش رومن عقب جلو می کرد اینقدر این کار و کرد تا شورتم دراومد اما لبام ول نمی کرد سوتینم باز کرد و دستش برو زیر کمر ومنو از تخت جدا کرد نشوند رو پاهاش سرش باز برد زیر گلوم واین دفعه شروع کرد به مک زدن منم با دستم سرش فشارمیدادم به خودم واه ونالم شروع شد.
سینه هام سرش سخ شده بود با یه دستش یکیش ومیمالید ویکیش محکم مک میزد ناله هام تبدیل شده بود به جیغ زدن وای خیلی تو کارش ماهر بود سرسینم ازبس محکم مک زده بود برجستگیش دوبرابر شد
همونجور که توبغلش نشسته بودم سرم بردم پاینن از رو شرت کیر علی رو با دست ماساژ میدادم،نالش بلند شده بود شرتش دراوردم سر کیرش گرفتم تو دستم وبااون یکی دستم زیرش دست میکشیدم کم کم داشت بزرگ میشد بازبونم باسرش بازی کردم وزبون دورش میکشیدمسرم تو دستاش گرفت و گفت بخورش مریلا عشقم بخورش منم سرش کردم تو دهنم شروع کردم به خوردن بعدش درش اوردم دوباره کردم تو .تودهنم عقب جلوش کردم وهرازگاهی گاز کوچیکی می گرفتمعلی بدجور ناله میکرد واسه اخرین بار تا ته کردم تو حلقم در شاوردم خدایی بزرگ شده بود ازم خواست بازم بخورم واسش ولی اینقدر بزرگ شده بود تو دهنم نمیرفتم بهش گفتم عشقم محکم فشاربده تو دهنم اونم همین کار کرد دوباره واسش خوردم دیگه راست راست شده بود.به پشت خوابید و گفت بیا بشین رو سر من من کست می خوام بدو مریلا مریلا می خوامت من عشقم امشب می خوام واسه خودم کنم
رفتم نشستم روسرش اولین بار بود کسم می خورد همون لحظه ام شروع به لب گرفتن با کسم کرد بدجور قلقلک میشدم ولی خیلی حال میداد من ناج تخت محکم گرفته بودم اه ونالم به هوا رفت نقطه ضعفم پیداکرده بود چوچولم مک می زد که اینکارش باعث میشد از حال برم و جیغ بزنم با زونش لیس میزدبهم گفت:دستاتو ول کن منم ول کرد دیدم دارم کسم به لباش فشار میده و محکم مک میزنه خیلی وحشیانه این کار کرد خیلی درد داشتم گفتم:علی دارم میمیرم همش واسه خودته آهههههه علی نکن
ولی این حرفام بیشتر تحریکش می کردم محکم مک میزد داشتم از درد میمردم وایییییییی نکن علی اخخخخخخخ
علی:جونننن داد بزن عشقم فدات بشم می خوام بخورم واست
من:اههه علی داره ابم میاد چیکارش کنم
علی:خودم میخامش
دیگه نتونستم تحمل کنم با لرزش کوچیکی ابم پاشید رو صورت علی ازش خواستم بذاره برم روش
خیلی بد مک زد داشتم میمردم از درد صورتش پاک کردم ومنو به پشت خوابوند گفت :بخورم؟
گفتم:نه درم میگیره
دیدم یهو سرش چسبوند دوباره شروع کردهرچی تلاش میکردم که نخوره فایده نداشت دیگه داشتم جیغ میزدم آییییییی علی ووووووووای
سرعتش کمتر کرد و یه بوسه زد اومد روم یه بوسه ازلبام کرد و گفت اجازه میدی عشقم این پرده میون من وعشقم برش دارم؟دیگه طاقت ندارم
گفتم:میترسم
گفت:هوای عشقم دارم
گفتم :توجون بخواه عزیزم اجازه هست
یکم رومن دراز کشید قربون صدقم رفتم باموهام بازی کرد کیربزرگ شدهی علی بین پام حس می کردم گذاشته بود وسط خط کسم وعقب جلو می کردم یکم مکث کردازرومن رفت پایین ترپاهای منو خم کرد با سر کیرش کسم تحریک می کرد روش جلو عقب می کرد اههههه علی بکن توش بکن دارم میم
فدای عشقم الان می کنم توش
علی بکن دیگه بکن اههههه
سر کیرش گذاشت رو کسم خودش اودم رو من لبام محکم گرفت تو دهنش اما بی معرفت نمی کردتتوش داشت تحریکم می کرد نمیتونستم ازش بخوام فشار بده بکنه توش لبام تو دهنش باچشمام ازش خواستم یکم کیرش جلو کسم جلو عقب کرد اما توش نمی کرد من هم تا دفعه بعد گذاشت روسوراخ کسم پاهام دور کمرش حلقه کردم محکم چسبدم بهش اونم تاجایی که میتونست فشار داد ومحکم کردش تو/
اههههههههههه علی جرم دادی اخخخخخخخ
قربون ناله های عشقم برم
اهه علی درد داردم علی دارم میمرم
جوونننننن الان خوب میشی عشقم
یکم کیرش تونگه داشت تا جا باز بشه داشتم از درد میمردم دوباره لبام گرفت شروع کرد به کمر زدن تا جایی که میتونست کیرش هل میداد تو اخخخخخخخ علی اهههههههههه.علی:جانم مریلا فدای عشقم
کمرم محکم چسبیده بود وکمرمیزد محکم میزد به کسم داشت دیگه جرم میداد صدای شالاپ شلوپ فضای اتاق پرکرده بود اما علی ول کن نبود منم از درد داشتم به خودم میپیچیدم
گفتم:بکش بیرون تورو خدا علی کیرت داره جرم میده(کیرش خیلی بزرگ بود)طاقت ندارم اخخخخخخخخخ
علی:الان تموم میشه عشقم تحمل کن فدات شم
ضربه هاش شدید تر کرد
گفت:داره ابم میاد چیکار کنم
تودلم گفتم:نامردیه اون مال منو خورد من واسش نخورم
گفتم:اههههه علی (نفسم بنداومده بود)بریز تو دهنم
گفت:خونیه
گفتم:بریز عشقم
از خوشحالی بال دراورده بود سریع کشید بیرون وای پر خونه بود
یکم سرش گذاشت رو دهنم وخودش شل کرد ابش فواره زد تو دهنم از حال رفت بادستمال دهنم پاک کرد کیر علی پرخون بود خودمم که کسم داشت ازش خون میرفت هردومون بیحال توبغل همدیگه بودیم علی لیام میبوسید قربون صدقم میرفت .قربونت برم مریلا بچسب بهم الان دیگه هیچی بینمون نیس عشقم فدات بشم
گفتم:درد دارم علی
گفت:فدات بشم ازبس این سوراخت تنگه ماهیچه هات کیرم از پادر اورد
دوتامو زدیم زیر خنده هنوز دلش می خواست منو بکنه حشریتش بالا زده بهش گفتم می خوای تا فردا صبح کیرت تو کسم باشه؟(خیلی احمق بودم)
گفت اره
کیرش پاک کرد وکس منو هم پاک کرد اما هنوز خون ریزی داشت کاندوم زد به کیرش گفت:اماده ای؟تحملش داری؟عشقم ؟
با ته صدایی که داشتم گفتم اره بذار توش عشقم بذار
این دفعه به پهلو خوابیدیم اون من چسبوند به خودش اروم اروم کیرش کرد تو .اهههه علی اخ .می خوای درش بیارم اذیت میشی ؟زیاده روی نکن تازه پردت زدم؟ .نه عشقم من میخوامت.دیگه اروم شده بودم اما تا یکم تکون می خورد جیغم میرفت تو هوا اخه سوزش داشتم.کم کم چشمام خمار شده بود سرم گذاشتم رو سینه علی به خواب رفتم.صبح هردومون باهم از خواب بیدارشدیم دیدم وای چه خراب کاری شده ملافه رو تخت پرخونه اما هنوز کیر علی توکسم بود علیبوس کرد:گفت:خانوم خانوما اجازه هست؟
گفتم:اره علی درش بیار عشقم
هنوز درد داشتم اروم درش اورد .اههههه بااین کیرگندت
هنوز یه جا مونده که نفرستادمش خیال کردی خانومی
گفتم:نه نه تورو خدا حالا نه
پرید رو تخت گفت:چشم عشقم مرسی ازت که گذاشتی به خواستم برسم کمکم کرد که از تخت بیام پاینن رفتیم حموم تو حموم هم کلی دست مالیم کرد وباهام ور رفت اما هوام داشت درد نکشم اومدیم بیرون یکم استراحت کردیم بعدش لباسامون پوشیدیم رفتیم بیرون واسه گشت و گذار.
امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه لطف کنید نظر بدین تا من داستان های شبهای بعد تا رسیدن به شب عروسی همرو بگم.
نوشته: مریلا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

6 دیدگاه دربارهٔ «چند شب قبل از زفاف»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا