من و سمانه و سهیلا

سلام من بهزادم ۲۰سالمه خاطره ای که میخوام تریف کنم واسه دو ماه پیشه من بچه تهرانم ولی یه سری از فامیلامون تو اصفهانن دخترخاله های مامانمم از همون فامیلان یکیشون اسمش سمانه که ۲۲سالشه مجرده فیس خوبی داره ولی هیکلش عالیه سینه های سایز حدودن ۷۰با یه کون نسبتا بزرگ و لای پای تووووپ خواهرش سهیلا ۳۲ سالشه شوهرشم توزندانه یه بچه ی هفت سالم داره و خدام تو افرینشش هیچی کم نذاشته سینهی سایز۸۹ با یه کون بزرگ که وقتی مانتوام میپوشه کونش قلمبه میزنه بیرون .سرتونو درد نیارم من وقتی خیلی کوچیک بودم پیشه اینا رفته بودیم تا این که دو ماه پیش با خانواده رفتیم اصفهان قرار شد بریم خونه ی سهیلا وقتی رفتیم درو واسمون سمانه وا کرد چون سهیلا تنهاس سمانه همیشه پیششه من تاه سمانه دیدم دهنم وا موند ولی به روی خودم نیاوردم که تابلو نشم وقتی ام که تو نشسته بودیم همش چشم رو کونش بودوولی نه تابلو . سهیلا واسمون ابمیوه اورد

وقتی به من تارف کرد خم شد ومن چشمم به سینهای سفیدش اوفتاد با خودم گفتم: بهزاد اومدی بهشت تا دوسه روز من فقط تو کف اینا بودم دنبال یه نقشه خوب واسه تور کردن یکیشون از همه دری ام وارد شدم ولی دیدم پا نمیدن دیگه باهاشون راحت شوخی دستی میکردم یکی دو بارم که مثلا واسه سمانه جشن پتو گرفتیم وسط شلوغی اونو انگشت کردم عکس العملیازش ندیدم منم روم نمیشد بهاش علنان کاری کنم حسابی تو کف بودمو نا امید تا یه روز بابام اینا میخواستن برن خونه ی دایی مامانم که خونش نطنز بود منم چون اونادبچه داشتن حالو حوسله ی رفتن نداشتم گفتم میمونم خودم بیرون میرم میگردم خلاصه اونا صبح رفتن سمانه ام امیرعلی بچه ی سهیلاو برد مدرسه و خودش بره به کاراش برسه من موندمو سهیلا با خودم گفتم:کس خوارش بزا این کسم باد ببره.ساعت ده بود نشستم جلو تلویزیون خامش داشتم با زیدم اس ام اس بازی میکردم سهیلام داشت غذا درست میکرد نیم ساعت بعد کارش تموم که شد اومد رو مبل بغلی نشست گفت:دیونه یه ساعته با گوشی چی کار میکنی”بعد به سرعت گوشیو ازم گرفت منم داشتم به دوس دخترم اس ام اس سکسی میدادم تا اسمسو خوند زد زیر خنده منم خجالت کشیدم اونم که منو دید گفت:”ناراحت نشو …گریه نکن….بیا بیا اینم گوشی من برو اسمسامو بخون”منم از حرصم سریع گوشیشو گرفتمو رفتم تو اس ام اس اش خالی بود حسابی کیر خوردم به روی خودم نیاوردم شروع کردم گشتن گوشیش رفتم تو فیلماش اولی وا کردم دیدم واااااای سوپره دومی سومی همش سوپر بود به خودم که اومدمو دیدم بالا سرمه داره فیلمارو نیگا میکته منم سریع قطعش کردم فیلمو گوشیو دادم گفتم :”ببخشید فضولی کردم”سهیلا هیچی نگفت نشست کنارم گفت:”من سه ماهه با کسی سکس نکردم بعد تویه کسخول داری به زید تخمیت اس ام اس سکسی میدی”من حسابی از حرف زدنش جا خوردم ولی متظورشو گرفتم خودمو بهش چسبوندم گفتم :”اگه خبر داشتم به تو اس ام اس سکسی میدادم”دستشو گذاشت رو پام گفت:” دیر نشده هنوز”منم دستشو رو کیرم گذاشتمو گفتم:”پس تا دیر نشده شروع کنیم”سهیلا شروع به مالوندن کیرم کرد نشست رو پام شروع کرد ازم لب گرفتن ازم منم کیرم راس کرده بود.پیرهنشو دراوردم سینهاش از زیر سوتیین صورتیش داد میزد که بیا منو بخور سهیلا جولوم زانو زد و شلوارمو دراورد کیرم داشت شرتمو پاره میکرد کیرمو دراورد شروع کرد ساک زدن خوب ساک میزد ولی حرفه ای نبود یه وقتایی تخمامو تو دهنش میکرد که خیلی حال میداد .بلندش کردم تو همون حالت نشسته جولوم که وایساذ شلوارشو در اوردم شورتش خیس شده بود درش اوردم و تازه تو ای بهشت رسیدم فردوس برین. کس سفیدمایل به صورتی بی مو وخوشبوش جلو صورتم بود .به سرعت جاشو با خودم عوض کردم اون رو مبل نشستو من زانو زدمو کسشو عین خر خوردم وقتی میلیسدم اه و اوهش هوا میرفت سوتینشو دراورده بودو سینه هاشو میمالید تو همین حالا بودیم که صدای کلید اومد جفتمون جا خوریم من که خایه کرده بودم که الان یه گا میرم دیدم سمانه پشمام ریخت سمانه یه لبخند زدو به خواهرش گفت:” کار خودتو کردی دیدی میگفتم این کارس”من گفتم :”چه خبره اینجا به گاه رفتم؟”دیدم جفتشون زدن زیر خنده سهیلا گفت:”ادامه بده خودیه”این حرفو که گفت اروم شدم تازه دوزاریم افتاد که اینم دنبال من بود سمانه رفت تو اتاق که ما راحت باشیم منم دوباره خوردن کس ناز سهیلاو شروع کردم

اههههه اوووووه میکرد سرمو تو کس خیسش فشار میداد بعد از جند دقیقه گفت :”پاشو وایسا”بلند شدم سمانه صدا کرد یهو دیدم واااااااای سمانه لخت مادرزاد اومد بیرون گفت :”منم بازی”من محو بدنش شده بودم نفهمیدم چجوری رفتم رو تخت فقط دیدم درازکشدمو سمانه داره کیرمو می خورهو سهیلام کس سمانه .پد سهیلام به سمانه ملحق شدو دوتایی اوفتادن به جون کیرم .به سمانه گفتم قنبل کنه گفت:”از کون نه سهیلا کون میده”سهیلا قنبل کردو منم کیرمو گزاشتم دم سوراخش اروم کردم تو جیغش هوا رفت سمانه ام نشسته بودو ازم لب میگرفت سهیلام هی اهو اوه میکرد داد میزد:”جرم بده ه ه ه ه ه ه بکونم”سمانه سهیلاو کنار زد و کنو خوابوند نشست رو کیرم تندتند بالاو پایین میکرد منم به سهیلا گفتم بیاد بالا سرم بشینه سینه هاشو بخورم اومد نوک سینه هاشو گاز میگرفتم اونم اهههههه میکشید یهویی پاشد رو به سمانه نشست روم طوری که کوسش جلو دهنم بود سمانه یه اهههه بلند کشد و ارضا شد منم داشتم کس سهیلاو میخوردم اونم داشت به سمانه لب میداد بعد از چند دقیقه گفتم دارم میااااام جفتشون از روم پاشدن من وایسادمو اونا دو زانو جولوم نشستن کیرمو ساک زدن باهم با یه اه بلند ابم با شتاب تویه دهن جفتشون ریخت اونام بعد از اینکه ابم تو دهنشون ریخت از هم لب گرفتن…….هیشکی از این مو ضوع خبر دار نشد تا وقتی برگشتیم یه بار دیگه فقط با سمانه سکس داشتم الانم شده دوست دخترم اتفاقا داره اس ام اس میده……
واقعی بود

نوشته: بهزاد

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا