1 با سلام من علی هستم 32 ساله و حدود 4 ساله که ازدواج کردم راستش نمی خوام زیاد از رابطه ی سکسی خودم با خانومم بگم و در رابطه ی با سکس با دوستای خانومم تعریف کنم . خانومم تو یک اداره کار می کنه که دو تا دوست صمیمی داره حدود یک سال پیش خانومم اومد خونه گفت نمی دونی امروز با مریم و آزیتا ( دوستاش ) رفته بودیم بیرون که مریم یه چیزی تعریف کرد که شاخ در آوردم ، گفتم چی ؟ که خانومم گفت که مریم با یه پسر دوسته و بهش می ده و بدون هیچ خجالتی همه چیزو برای ما تعریف کرده که اول ها از کون می کردش اما حالا اوپنش کرده و از هر دو طرف می کنه اش ( اینو بگم که خانوم من آدم بسیار مقید و اصلاً از این جور رابطه ها دوست نداره و می گه باید آدم دادنی و به شوهرش بده که قدرشو خوب بدونه ) . خلاصه مریم هر روز میومد و از رابطه اش برای زن من تعریف می کرد و اونم واسه من ، خلاصه یه روز خانومم گفت که دیروز پسره فکر می کرده کیرش تو کون مریم و آبشو ریخته ولی بعد که بلند شده دیده که تو کوسش بوده البته مریم می دونسته که تو کوسشه اما نگفته که پیش خودش فکر می کرده که پسره حواسش هست اما نگو پسره حواسش نبوده و ریخته تو کسش که مریم سریع قرص می خوره و بعد از دو روز پریود می شه و به خیر می گذره . یه روز تو ماشین با خانومم بودم که مریم زنگ می زنه و خانومم از قست میزاره رو بلند گو تا من بشنوم چه می گه که مریم داشت تعریف می کرد که چه جوری پسره آبشو ریخته از شنیدن این حرفا و اینکه مریم خیلی راحت اسم کیر و کوس و کون دادنشو به زبون می یاره من خیلی حشری شده بودم و دوست داشتم که یه بار از نزدیک ببینمش .
یه شب خانومم تو حموم بود که به گوشیش یه اس ام اس اومد دیدم که مریمه و خانومم گفتم و گفت خودت جواب بده دیدم به شوخی نوشته داری به علی می دی کاش منم الان به دوستم می دادم ….. شاخ در آورده بودم از این همه حشریت این دختر که سیر مونی هم نداره . برای خانومم که تو حموم بود اس ام اسشو خوندم گفت خودت جواب بده که منم با پرویی در جواب دادم به زبون خانومم که آره الان توشه اگه تو بزاری . بعد از چند دقیقه نوشت درار بده من بخورم ، نوشتم عمراً مگر بخوای به علی از کون بدی اون خیلی دوست داره ولی من نمی تونم ، نوشت هر کاری که بخواد براش می کنم تو فقط جورش کن . که دیگه خانومم از حموم امد وقتی دید من این حرفا رو بهش زدم کلی قور زد که من با اون از این شوخی ها ندارم و از رابطه خودمون چیزی بهش نمی گم و اون فقط تعریف می کنه حالا بهش فردا چی بگم ؟ گفتم بگو حشری بودم ندونستم چی شده . خلاصه شوخی شوخی هر شب به اسم خانومم با هاش سکس چت می کردیم و حالا خانومم هم بدش نمیومد و می گفت این عوضی همه ی حرفاشو به هم نمی گه الان که حشرش زده بالا می شه ازش حرف کشید . مریم بیچاره هم که فکر می کرد با خانومم چت می کنه همه چیزشو می ریخت بیرون و انواع روش های دادنشو و……… رو تعریف می کرد . یه روز رفتم سر کار خانومم که با هم بیایم خونه که مریم هم اومد وای وای اجب کوس و کونی بود زیاد خوشگل نبود ولی وقتی دیدم یهو کیرم صاف کرد و یاد حرفاشو اینکه پسره ی عوضی کیرشو تو این کون و کوس می کنه داشت دیونم می کرد و همش خودمو جای اون میزاشتم و تو عالم خودم می کردمش . اون روز گذشت و تا تونستم جوری باهاش برخورد کردم که باهام احساس راحتی بکنه و بتونه باهام شوخی بکنه و صمیمی تر بشه .
این رابطه ادامه داشت و بعضی وقت ها با هم بیرون می رفتیم البته بدون شوخی سکسی چون خانومم آدم حسودیه بدش می یاد که من با دختر دیگه ای سکس داشته باشم یا حتی شوخی ناجور بکنم تا اینکه یه روز خانومم گفت این پسره تا تونسته حالشو با مریم کرده حالا دیگه سیر شده و رفته پی کارش و باهاش قهر کرده پیش خودم گفتم اجب پسر کوس خولیه بابا مال مفت بکن دیگه این ماجرا گذشت و چند روز دیگه خانومم امد خونه گفت نمی دونی چی شده که مریم حامله شده و پسر زیر بار نمیره که بچه مال اونه فقط لااقل نامردی نکرده و گفته باشه خرج انداختنشو می دم و فرداش با معرفی یکی از دوستاش رفتن پیش یه ماما و کورتاژ کردن . پسره رفت و دیگه پشت سرشو نگاه نکرد و مریم موند و یه دنیا ناراحتی و وقتی پای تلفن با خانومم صحبت می کرد می شنیدم که می گه واقعاً باید به حرفت گوش می کردم و اینقدر زود گول نمی خوردم و به راحتی همه چیزمو در اختیارش نمی زاشتم و خیلی از جدا شدنش ناراحت بود . چند روز بعد خانومم زنگ زد که مریم باهات کار داره می خواد بیاد پیشت سر کار تا سوالاتی در مورد اینترنت و کامپیوتر بپرسه که گفتم من امدم خونه که خانومم گفت عیب نداره میاد پیشت خونه سه چهار ساعت دیگه هم من میام باشه تا من هم بیام و دور هم باشیم .
حدود یک ربع دیگه امد و من درو باز کردم بعد سلام و احوال پرسی امد و بدون خجالت روسری و مانتوشو در آورد و با یه تاپ و شلوار لی چسبیده به اون کون بزرگش نشست و شورع کرد به حرف زدن و من از اون پرو تر گفتم یادت باشه وقتی خانومم امد لباساتو بپوش که خانومم فکرای بد نکنه که خندید و گفت یعنی چه فکرایی گفتم حالا خودت می دونی دیگه گفت من که نمی دونم و گفتم اره خوب نمی دونی و راستی شنیدم از دوستت جدا شدی و گفت اره و شروع کرد درد دل کردن ولی نمی گفت که چقدر بهش دادم و از عشق و عاشقی هاش تعریف کرد و من تو دلم می خندیدم که فکر می کرد من نمی دونم چه کارا باهاش کرده و من هم شروع کردم به دلداری و عیب نداره یکی بهتر از اون گیر میاری تو خیلی خوشگلی و چیزی کم نداری دلش بخواد که با تو باشه و از این کوس شعرها . دیگه یادش رفته بود برای چی اینجا امده و همش یاد پسره رو می کرد و بدون خجالت ازش پرسیدم باهاش رابطه نداشتی که گفت فقط در حد لب و بوس که من خندیدم و پرسید برای چی می خندی گفتم بابا من از همه چیزت خبر دارم و اینکه همه جوره بهش حال دادی و چند روز قبل کورتاژ کردی یه کم خجالت کشد ولی بعد پروتر از قبل گفت مگه چیه شما با هم از این کارا نمی کنید و گفتم چرا و گفت بهم قول ازدواج داد و پردمو زد ولی نامرد رفت و من موندم که باید برم پردمو هم بدوزم دیگه باهام راحت شده بود و هر حرفی و بدون سانسور می زد و دیده آمپرم رفته بود بالا و اونم همینطور که ازش پرسیم آدم حشری هستی ؟ گفت اره و نمی تونم خودمو کنترل کنم و بهش گفتم الان چی کار می کنی چند وقته که رابطه نداشتی و می دونم برات سخته گفت هیچی با خودم بعضی شبا ور میرم تا ارضا بشم گفتم چرا کسیو پیدا نمی کنی گفت بابا همشون میان می کنن و بعد می رن و گفتم اگه تو فکر ازدواجی باید با پسره رابطه نداشته باشی وگرنه خوب وقتی پسره به مراد دلش برسه دیگه برای چی باید باهت ازدواج کنه باید با کسی رابطه داشتی که فقط نیازتو برآورده کنه گفت آخه با کی ؟ بلند شد رفت تو آشپزخونه که اون کونش دیونم کرد وقتی راه میرفت انگار تکون می خورد قوسی داشت و آدمو یاد کون جنیفر می نداخت وقتی خواست بلند بشه از لای تاپش که معلومه به عمد اینجوری بلند شد راحت می شد نوک اون پستوناشو دید
منم سریع پشت سرش رفتم و داشت لیوان ور می داشت بهش گفتم ماشا…. اجب باسنی داری خندید و گفت خانومت که کون بهتری داره گفتم مال شما بزرگتره اومد آب بخوره گفتم زیاد از پشت دادی بزرگ شده خندید و اومد رد شه که پشت دستم به کونش خورد گفتم الان ناراحت می شه ولی از پشت دیدم یه جوری شد منم دلم زدم به دریا گفتم ببخشید عمدی نبود ولی خیلی نرم خدا برات حفظش کنه خوش به حال صاحابش که گفت فعلاً نداره قابل شمارو نداره که من با پررویی دستم و گذاشتم روی کونش و یه کم لمسش کردم گفت نکن حالم بد می شه گفتم میخوام دقیق تر ببیتم که از مال خانومم نرم تره یا نه ؟ بعد گفتم که ناراحت نباش وسیله اش رو دارم که حالت و خوب بکنه از پشت بغلش کردم و دستم و گذاشتم رو سینه هاش به بزرگی مال خانومم نبود ولی بد نبود احساس شهوت تو چشاش برق می زد بهش گفتم با من سکس کنی خوبه لااقل از من توقع ازدواج نداری به همین خاطر اگه رابطه ما بهم بخوره ناراحت نمی شی گفت آخه خانومت چی اگه بفهمه ناراحت می شه که دگمه ی شلوارشو باز کردم و دستمو بردم تو شورتش کسش خیس خیس بود که یه آه آهی کشید و از حال رفت گفتم فعلاً با این کارا کار نداشته باش این کوس کیر می خواد اونم که دیگه رام شده بود برگشت و نشست رو زمین و شلوار منو کشید پائین و کیرمو کرد تو دهنش و هی می گفت آخیش حالم دارم خوب می شه من معتاد کیرم با یه ولعی داشت برام ساک می زد که انقدر این یه ساعت تو کف مریم بودم که یه دفعه آبم داشت میومد و منم نگفتم تا بیاد تو دهنش چون خیلی این حرکتو دوست دارم و خانومم دوست نداره پس بهترین فرصت بود با مریم این تجربه رو امتحان کنم آبو ریختم تو دهنش و اون هم با یه ولع زیادی همشو خورد بلندش کردم و شلورارشو تا زانو پائین کشیدم از پشت اون کون بزرگش و شروع به لیسیدن کردم سوراخش باز بود معلوم بود که پسره تا تونسته بود از کون کرده بودش بهش گفتم مریم باید منو امروز به آرزوی کون کردن برسونی که گفت نه توروخدا ماله تو خیلی بزرگه گفتم به من ربطی نداره یادته خانومم یه بار ازت پرسید که کون دادن چه جوره گفت آره گفتم اهان من راضیش کرده بودن که از کون بهم بده تو نذاشتی و گفتی که خیلی درد داره و اونم منصرف شد حالا باید جورشو بکشی و رفتم سراغ کوسش و از پشت شروع کردم به لیسیدن کسش
اجب کوسی داشت پا شدیم رفتم تو اتاق خواب و لباساشو در آوردم و امد باز کیرمو کرد تو دهنش تا حسابی سر حال بیاد بعد پاشود نشست رو کیرم و کرد تو کوسش بهم می گفت جون من مواظب باش دیگه کار به کورتاژ نرسه که گفتم خیالت راحت آبم ماله کونته حسابی حالش بد بود و دائم از ته دل قوربون صدقه ی کیرم می رفت و می گفت کوفتش بشه خانومت بلندش کردم به حالت سگی کردم تو کسش و یه کم روغن همزمان با اینکه تو کسش می کردم انگشتمو تو سوراخ کونش میکردم تا آماده بشه بعد که دیدم آمادس بدون اجازه کردم تو کونش سر کیرم که رفت توش یه جیغ کوچیک کشید و خواهش کرد که در بیارم ولی با اصرار من آروم آروم تا نصفه کردم کمی صبر کردم تا سوراخش آماده تر بشه بعد یواش یواش تو کونش تلمبه زدم دیگه براش درد نداشت و تازه خواهش می کرد همشو تو کونش جا بدم . این اولین باری بود که کیرمو تو یه کون احساس می کردم واقعاً توش گرم و تنگ تر از سوراخ کوس بود و این برام لذت زیادی داشت رو شکم خوابوندمش و زیر شکمش هم یه بالش گذاشتم تا کونش بالا بیاد و به سرعت تو کونش می کردم واقعاً داشتم حال می کردم کونی که مدت ها بود تو کفش بودم داشتم میگائیدم مریم مثل جنده های تو فیلم سوپر داشت بهم حال می داد کونش سفت می کرد تا برام لذت بخش تر باشه یا باهام همراهی می کرد و و کونشو تکون می داد . من عاشق این حالت کردنم که زن زیرم بخوابه و من بکنمش چون احساس فاعل بودن و بیشتر درک می کنم بهش گفتم دوست داری بعد از این هم بیای اینجا که از شدت شهوت می گفت آره من از این به بعد جنده ی توام هر وقت بخوای من زیرتم و همه جوره بهت می دم از شنیدن این حرفای سکسی دیگه نتونستم تحمل کنم و آبمو با فشار تو کونش خالی کردم که اونم از گرمی آب من تو کونش ارضا شد و چند دقیقه همون جور کیر تو کون روش خوابیدم و پا شد سریع لباساشو پوشید و یه دستمال تو شرتش گذاشت که اگه آبم از تو کونش خالی شد به کوسش نخوره و سریع از خونمون رفت بیرون بعد از اون چند بار دیگه در فرصت های مناسب هم باز کردمش اما بعد ها رفت و پردشو دوخت و مدت هاست که کارشو عوض کرده و ازش خبری ندارم .
…………………..
خانومم یه دوست دیگه داشت که اسمش آزیتا بود یادمه که هر وقت مریم برای خانومم از سکسش با دوست پسرش تعریف می کرده اونم باهاشون بوده و همیشه آزیتا به خانومم می گفته که مریم کار بدی می کنه و من که نامزد دارم باهاش از این کارا نمی کنم و از این کوس شعرها و ما فقط برای ارضاء شدن واسه هم می خوریم و یه بار نامزدش خواسته که از کون بکنش نشده و درد خیلی زیادی داشته . آزیتا دختر خیلی خوشگل با قد بلند و باسن قنبل و بسیار لارجیه و خیلی راحت وقتی میومد خونه ی ما همیشه راحت با یه تاپ و شلوار لی فاق کوتاه که وقتی دولا می شد تتویه پشت کمرش که بالای شرتش بود و یه پروانه بود دیده می شد خیلی راحت و اهل مشروب خلاصه از نوع رفتارش نمیشد باور کنی که حرفاش در مورد سکس با نامزدش راست باشه و من همیشه اینو به خانومم می گفتم که اون کوس و داده و داره فیلم بازی می کنه آخه خانومم می گفت که آزیتا از لز کردن بدش نمی یاد و بعضی وقتها منو انگشت می کنه که من زیاد بهش رو نمی دم اما اون موقع که مریم بوده چند بار سر کار باهم لز کردن و کون کوس همدیگرو می مالیدن و آزیتا انگشتشو تو کوس مریم می کرده ولی چون آزیتا اوپن نبوده مریم براش می مالیده تا ارضاء بشه . خلاصه یه روز خانومم امد خونه و گفت امروز آزیتا با نامزدش دعواش شده جلوی خانمم به آزیتا گفته که تو جنده ای و از این حرفا که بعد از اون باهم بهم زدن و پسره رفت و دیگه نامزدی بهم خورد . آزیتا از شدت ناراحتی چند روزی سر کار نیومد و بعد از کارش استفاء داد و رفت .
یه مدت 3ماهی ازش خبری نشد و بعدش پیداش شد و دوباره اومد پیش خانومم ولی با دفعه ی قبلی خیلی فرق داشت لارج تر و بی حیاتر ( اینارو خانومم تعریف کرده بود ) بالاخره لو داد که نامزدش اون موقع پردشو زده بوده و حالا با یه پسره دوست شده و با اون همه جوره رابطه دارن و لی از سکسش با این پسره راضی نیست و نامزدش بهتر اونو ارضاء می کرده این پسره زود آبش میاد و این سیر نمی شه . خلاصه آدمی که از مریم ایراد می گرفت حالا شده بود از اون بدتر . پسره یه خونه داره تو جوردن بعضی وقتها شب می ره پیشش و تا صبح از جلو و عقب می کنش و خلاصه یه روز به خانومم گفتم این که اینقدر حشریه بهش بگو از سکسشون یه فیلم بگیره ببینیم چه جوری میده . خانومم هم فرداش به شوخی بهش می گه و بعد چند روز خانومم می یاد خونه می گه نمی دونی دیونه از سکسش فیلم گرفته و ریخت تو گوشیم بیا ببینیم . باورتون نمی شه مثل جنده های فیلم سوپر برای پسره می خورد آبشو دو دهنش خالی می کرد چنان رو کیره پسره بالا پائین می پرید و داد می زند بکن این جندتو که آدم می گفت گور پدر جنده تازه فهمیدم چرا نامزدش باهاش بهم زده بدبخت می دونسته اگه باهاش ازدواج کنه هر روز باید پذیرای مردای محله باشه و براشون شیر موز بگیره تا جون داشته باشن زن اینو بکنن . اون شب اینقدر از دیدن بدن سکسی آزیتا و نحوه ی دادنش حشری شده بودم که یه دل سیر با خانومم برنامه داشتم خلاصه بعد اون ماجرا بد جوری تو کفش بودن و همیشه هم خانومم از ماجراهاش و برام تعریف می کرد و منو بیشتر تو کفش می زاشت . یه شب خانومم گفت که آزیتا می خواد بیاد خونمون و مشروب داره که کلی خواهش کرده و خانومم راضی شده شب جمعه بود و منم برای اینکه فیلم بازی کنم گفتم بابا ما خودمون برنامه داریم که مثلاً زیاد خودمو خوشحال نشون ندم و اون فکر بد نکنه که گفت بابا شب میره و ما به کارمون می رسیم .
شب اومد و منم براشون جوجه درست کردم که با مشروب یخوریم همزمان با پختن جوجه ها و بال کباب آروم آروم مشروب می خوردیم دیگه داغ شده بودیم و آزیتا هم که لارج وقتی دولا می شد راحت شرت قرمز توریش از بالا شلولر لیش دیده می شد داشتم سیخ می کردم یاد بدن لختش که تو فیلم چه جوری با حالت سگی کوس و کون می داد می افتادم ولی مواظب بودم خانومم نفهمه و از هر فرصتی برای ذاغ زدن استفاده می کردم دیگه انقدر خوردیم که واقعاً داشتیم بی هوش می شدیم . آزیتا یه سیگار روشن کرد و یکی هم به من داد که خانومم هم خواست ولی گفتم نه که فشارت می یوفته اون گوش نداد و از سیگار آزیتا چند تا پوک زد و مستی شو دوبرابر کرد و دیگه ولو شد رو کاناپه آزیتا اومد کنارشو اذیتش می کرد و بدنشو لمس می کرد و دیگه داشت کار به جای باریک می رسید و اون دوتا یادشون نبود منم هستم و از هم لب می گرفتن آزیتا رو خانومم قنبل شده بود داشت سینه های خوانومم رو می خورد منم از پشت داشتم به کون آزیتا نگاه می کردم که وقتی قنبل کرده بود خیلی بزرگتر از اندازه ی قبلیش بود معلوم بود خانومم هم از لز بدش نمی یومد و تاپ آزیتا را کشیده بود بلا رو کمرش و با بالای کونش و کمرش حال می کرد منم از دیدن این صحنه حسابی حشری شده بودم و رفتم دستم و گذاشتم رو کون آزیتا و گفتم ببخشید ایشون صاحاب داره و اون با خنده گفت بفرمائید و مشغول خوردن سینه های خانومم شدم که احساس کردم یه چیزی داره با کیرم تماس برقرار می کنه برگشتم دیدم آزیتا داره برام می ماله به خانومم گفتم این دوست بی حیات داره کار بد می کنه که خانومم با یه صدای آروم همراه با مستی گفت بزار هر کاری دوست داره بکنه اینم یه تجربه ی سکسی جدیده منو میگی دیگه تحمل نکردم و شلوار خانومم و کشیدم پائین و افتادم به جون کسش و دیدم آزیتا هم داره زور می زنده که کیر منو در بیاره کمکش کردم و حس کردم کیرم داره داغ می شه برگشتم دیدم کیرم تو دهنشه و به چه زیبایی داره برام می خوره و به شوخی به خانومم گفتم عزیزم ماله تو رو خورد و تموم کرد که یه دفعه پاشد و کیره منو از دهن آزیتا در آورد کرد تو دهن خودش
آزتا داشت دیونه می شد که صداش کردم اومد بالای سرم و کوسش گذاشت نزدیک دهنم تا براش بخورم شهوت این آدم دیدنی بود روی زمین خوابیده بودم اونم کوسشو گذاشته بود رو صورتم و خانومم داشت برام می خورد که خانومم بلند شد و نشست روم و کیرمو کرد تو کوسش آزیتا هم که از شدت شهوت و اینکه مست مست بود دیگه داشت خفم می کرد که به خانومم می گفت اگه نزاری منو بکنه با کوسم خفش می کنم و با هم می خندیدن خانوم با یه لرزش شدید ارضاء شد و حالا نوبت آزیتا بود که بکنمش ولی می خواستم خانومم خودش بگه که به آزیتا گفت این شوهر من همیشه آرزوشه از کون بکنه اگه بهش می دی می زارم تو رو هم بکنه که آزیتا گفت اگه چند دفعه تو کوسم بکنه میزارم خلاصه ما شده بودیم برده ی خانوممون و هر چی اون می گفت با کلی بالا پائین آزیتا حرفش رو به کرسی نشوند و من با حالت سکی از پشت تو کسش کردم داشت دیونه می شد و می گفت آخی به این می گن کیر مال دوستم تا جلوی کوسمو هم پر نمی کنه این تا ته کوسم و هم پر کرده با یه شهوتی حرف می زد که به سختی خودمو کنترل می کردم تا به مراد کونش برسم خلاصه خانومم با یه کرم برگشت و داد بهم و با حالت مستی بهم گفت بکن تو کونش دیگه بسشه منم کیرمو و کون آزیتا رو چرب کردم و با یه فشار سرشو کردم تو کونش ، آزیتا داد می زد و آخ آخ که جر خوردم به خانومم التماس می کرد که بگو بسه خانومم می گفت خفشه جنده تو نبودی سر کار می گفتی ابن شوهر لاغرت باید یه ذره کیر داشته باشه دیدی راست می گفتمم خانومم دو تا لنبراشو باز می کرد تا من تا ته بکنم توش و با خنده می گفت یادته می گفتی که چرا به شوهرت کون نمی دی مال علی که کوچیکه فهمیدی چرا ؟؟ که آزیتای بدبخت می گفت آره به خدا فهمیدم در بیار که خانومم می گفت دیگه دیر شده و به من می گفت جرش بده
این خانوم چند وقت گیر داده که برنامه ی دادن به شوهرتو ردیف کن من می گفتم نه حالا خودش تو دام افتاده جرش بده و با حالت مستی می خندید و من تو کون آزیتا تلمبه می زدم که دیگه براش درد نداشت و خیلی حال می کرد دائم می گفت بکن همشو بکن از این به بعد باید خانومتو از کوس بکنی و منو از کون خانومم از که از این حالت راضی بود و براش یه فانتزی سکسی جدید بود داشت از پشت با تخمام حال می کرد و می گفت آره بکن جوری که نتونه دیگه راه بره آبتو بریز تو کونش و با این حرفا با یه فشار زیادی آبمو تو کونش خالی کردم و سه تایی رو هم افتادیم انقدر مست بودیم که نفهمیدیم کی صبح شده و سه تایی لخت بقل هم صبح از خواب بیدار شدیم و با هم رفتیم حموم و یه دل سیر از وجود این دو خانومم اونجا هم استفاده کریدم . حالا چند وقتی که آزیتا هر وقت دلش کیر گنده می خواد با خانومم قرار شب و مستی و سکس میزاره . علی و اطرافیان خانومش 3 تو قسمت های قبلی یادم رفت بگم من معلم دبیرستان هستم حالا چی درس می دم بماند که اغلب فامیل ها مشکلات درسی بچه هاشون با من درمیون می زارن یکی از این فامیل ها خواهر خانومم بود که یه دختر داشت از اول دبیرستان همیشه درساشو من کمکش می کردم اسمش النازه و دختر خیلی خشگلیه سال اول و دوم دبیرستان زیاد هنوز بزرگ نشده بود من به چشم یه بچه نگاش می کردم ولی سال سوم دبیرستان یه دفعه ترکید و سینه هاش بزرگ و مثل مادرش کونش قنبل شد و خلاصه جیگری شده بود که بعضی وقت ها که بهش درس میدادم همه ی حواسم به کوس و کون اون بود چون رو صندلی که می شست رونهای بزرگش رو صندلی پهن می شد و آدمو بدجوری هوسی می کرد . دیگه نمی تونستم به چشم یه بچه نگاش کنم تا اینکه رسید به پیش دانشگاهی که واقعاً ماه شده بود و هر وقت می رفتم پیشش یه کم شیطونی می کرد و وقتی مامان باباش هم خونه نبودن لباسایه تنگ و یقه باز می پوشید
من کل این 4 سالو حداقل هفته ای یک جلسه باهاش بودم و خلاصه با هم صمیمی شده بودیم و اونم باهام راحت بود . نزدیک امتحانای ترم اول بود که چون من سرم خیلی شلوغ شده بود وقت نمی کردم خونشون برم به همین خاطر اون میومد خونمون باباش اونو میاورد و می رفت و بعد از دو ساعت می ومد و میبردش . دیگه چون خیالش راحت شده بود تو خونه تنهاست لباس راحت می پوشید و به سرو وضعش هم می رسید بعضی وقتها باهام شوخی می کرد و از قبل راحت تر شده بود یه روز در هنگام درس خوندن حرف از رابطه و دوستی با پسرها شده بود و ازش پرسیدم دوست پسر داری که گفت نه چون همیشه باباش می بره مدرسه و بر می گردونه و خلاصه حسابی محدوده ولی همه ی دوستاش دارن و براش تعریف می کنن که دیگه پر رو شده بود و همه چیز می گفت و از رابطه ی دوستاش و بعضیاشون سکس دارن و حتی گفت که یه فیلم از دادن دوستش دارم و تو موبایل اول نداد و منم اصرار نکردم که حرمت معلم و شاگردی حفظ بشه ولی معلوم بود حالش بده و هی می رفت دستشویی و حالا چی کار می کرد نمی دونم وقتی میومد بهم دست میزد و شونمو میمالید و بعد میشست . اون روز گذشت و منم کاری نکردم اما 2 روز بعد زنگ زد و من امتحان دارم باید بیام پیشت که من بعد از ظهر ساعت 3 منتظرش بودم تا بیاد . با باباش اومد و باباش رفت و تا خواستم شروع کنم اون لباساشو در آورد با یه تاپ یقه باز که می شد بالای سینه هاشو دید روبروم نشست حالم بد شده بود واقعاً سینه های سفید و دخترونه ی سفتی داشت .
خواستم شروع کنم که گفت بابا این بابای منم که مثل سیریش بهم چسبیده می خوام با یه پسر دوست بشم ولی اون اصلاً تنهام نمی زاره وفقط اینجا تنهام می زاره که گفتم خوبه دیگه کارای بد نمی کنی و به راه بد کشیده نمی شی که گفت آخه منم مثل دوستام دوست دارم یه دفعه موبایلشو در آورد و گفت ببین چه حالی می کنن تو فیلم یکی از دوستاش بود که داشت از کون به یه پسره می داد و کلی حال می کرد فهمیدم اون فیلمست که اون روز صحبت می کرد حالا روش بیشتر واز شده بود و راحت اسم و کونو و کیرو به زبون میاورد دیگه معلوم داره بهم خط می ده و می دونست که این حسو فقط با من می تونه خالی کنه چون هیچ جا به غیر از اینجا آزاد نیست . بهش گفتم الناز برات خوب نیست اول اینکه از پشت خیلی درد داره خاله ات هنوز بعد از این 4 سال نتونسته از کون بهم بده تو چه جور می خوای بدی گفت این دوستم چه جور پس می ده گفتم بابا اون پسره که چیزی نداره کوچیکه مال همه که اینقدری نیست ، گفت نمی دونم خیلی سکس دوست دارم و مجبورم خود ارضائی کنم بلند شد که بره دستشویی گفتم الانم می خوای خود ارضائی کنی خندید و گفت نه صداش کردم الناز ماشاا….. خوب باسنی داری ها گفت آره دوستام هم می گن و بعضی وقتها دست مالیم هم می کنن رفت و امد نشست گفتم واقعاً سینه هاتم بزرگ شده وقت شوهرته خندید و واقعاً خوبه گفتم از اینجا که قشنگه حالا توش چه خبره تا اینو گفتم تاپشو داد پائین که سینه هاش افتاد بیرون جا خوردم گفت حالا چی دیونه کننده و قشنگ بود معلوم بود خیلی حشری شده که داره کوس خول بازی در می یاره گفت یادته رفته بودیم شمال همه رفته بودیم تو استخر اون ویلا کفتم خوب اون روز دیدم هنگام شنا هی خالمو انگشت میکنی انقدر حالم بد شده بود که هی خودمو بهت می مالیدم و تو اصلاً بهم توجه نکردی ( راست میگفت اون روز همه تو آب بودن و منم از هر فرصتی برای انگشت کردن خانومم استفاده می کردم و الناز اون موقع دوم دبیرستان بود و چون به چشم بچه نگاش می کردم برام حسی نداشت که به هر بهانه ای خودشو بهم می مالید ) الناز گفت من امروز درس بی درس
گفتم مگه امتحان نداری گفت دروغ گفتم تا بیام پیشت دیگه مطمئن شدم می خواد بهم بده گفتم تو سکس بلد هستی ؟ گفت تا حالا امتحان نکردم گفتم بیا ، رفتیم ماهواره رو روشن کردم و زدم کانال HUSTLER TV که یه مرده داشت کوس یه زنه رو می خورد بعد کیرشو در آورد زنه براش خورد الناز چشم از چشم بر نمی داشت آروم همزمان با فیلم دستمو گذاشتم رو سینه هاش هیچ عکس العملی نشون تداد و از تو کورست درآوردمشون بعد آروم با نوک زبون براش لیس زدم نفساش تند شده بود گفتم الناز می خوای امروز جبران شمالو برات بکنم که اومد لباشو گذاشت رو لبم یعنی من راضی تو راضی کون لق ناراضی بهش گفتم این کارا اقدامات اولیه ی سکسه اون چیزی نمی گفت و کردن اون مرد و تو فیلم نگاه می کرد آروم دستمو گذاشتم رو کوسش که یه شلوار پارچه ای نرم تنش بود بدنش لرزید و معلوم بود به همین راحتی ارضاء شد دیگه تو حال خودش نبود آماده ی هر کاری بود لبامو گذاشتم رو لباش و مشغول خوردن شدیم آروم دگمه ی شلوارشو و بعد زیپشو و آروم دستمو بردم تو شرتش انقدر ترشح کوسش زیاد بود که فکر می کردی شاشیده اونم دستشو کرد تو شلوار منو برای اولین بار یه کیرو تو دستاش حس کرد از ته دل گفت آخ جونننننننن من شلوارشو از پاش در آوردم و شروع به بوسیدن و خوردن اون کس کردم که معلوم بود امروز تراشیده شده و از قبل برنامه ریزه شده برای یه سکس دیونه شده بود به خودش می پیچید و دائم التماس می کرد بیشتر بیشتر بخور با زبونم تو کوسشو لیس می زدم بلندش کردم و بردم روی تخت تو اتاق خواب امد و شلوار منو کند و کیرومو گذاشت تو دهنش اول بلد نبود و کیرم به دندوناش می خورد و سریع یاد گرفت همین طور که می خورد می گفت خاله ام نتونسته اینو تو کونش جا بده ولی من می دم گفتم نه درد داره گفت چی کار داری می خوام جر بخورم و به آرزوی داخل شدن کیر توی بدنم برسم
به حالت سکس قرار گرفت شروع کردم به لیسیدن سوراخ کونش اجب کونی بود سفید و نرم با یه سوراخ تنگ که تا حالا کیر به خودش ندیده بود سعی کردم سوراخشو آماده کنم تا کمتر درد داشته باشه بعد با کرم براش چرب کردم و با انگشت افتادم به جونش یک انگشت و بعد دو انگشت که دیدم دیگه سوراخش مقاومت نمی کنه و رامم شده و خودشو برای من تسلیم کرده آروم سر کیرمو گذاشتم دم کونش با اولین احساس کیر به پوستش یه آه ه ه ه کشید و آمادگی ورود کیرمو اعلام کرد سر کیرمو فرستادم تو که با دستش اححساس درد و به بالش انتقال داد کمی صبر کردم تا عادت کنه و بعد آروم آروم تا ته فرستادم تو کونش روش خوابیدم تا آروم بگیره از زیر با کوسش بازی کردم که حال کنه بعد شروع به تلمبه زدن کردم واقعاً کون دختر یه چیزه دیگست اونم دائماً آخ آخ و جون جون می کرد و معلوم بود داره بینهایت حال می کنه ازش پرسیدم چه حسی داری ؟ ( آخه خیلی دوست دارم موقع سکس زن احساسشو بگه و از لذتش حرف بزنه چون وقتی زن لذت ببره مرد هم لذتش بیشتر می شه ) گفت چه لذتی داره وقتی یه کیر تو بدنم جلو عقب میره کاملاً سرشو احساس می کنم چه حالی می ده وقتی زیر یه مرد می خوابی رونتو رو کونم حس می کنم راحت کونمو می مالی کوسمو می مالی اینا رو که میگفت واقعاً حال می کردم که تونسته بودم اونو راضی کنم
با دستم چند تا چگ در کونش می زدم که اونم خوشش میومد خلاصه چندحالت دیگه باهاش حال کردم و که دیدم دیگه نمی تونم تحمل کنم آبمو با فشار تو کونش خالی کردم بعد از چند دقیقه از کونش در آوردم و بهش یاد دادم بره خودشو تمیز کنه که مبادا آب من به کوسش بخوره که احتمال حاملگی براش داره بعد هم باباش اومد و اون رفت . تا آخر پیش دانشگاهی ما هفته ای یک بارو باهم سکس داشتیم و سعی کردم خیلی چیزا بهش یاد بدم الان هم دانشگاه قبول شده و دیگه کمتر می تونه بهوونه برای اومدن پیش من بیاره . علی و اطرافیان خانومش 4 این داستان مربوط می شه به عروسی خواهر خانومم که کوچکترین خواهر خانومم می شه شب عروسی تو تالار که خبری از عشق و حال نبود و اصلاً خوش نگذشت اما داماد ( باجناق ما ) شبش ما رو حسابی متعجب کرد یه پارکینگ تو یه جای پرت اجاره کرده بود و Dj مشروب برای همه و کلی حال همه ی چراغارو خاموش کرده بودن و فقط رقص نور همه گرم و مست حسابی بزن و برقص زن و مرد هم قاطی از 12 شب تا 3 نیمه شب اونجا بودیم کلی باخانومم رقصیدیم و وقتی خسته شدیم اومدیم کنار دیوار وایسادیم صندلی نبود و نظاره گر رقص مردم . خیلی باهال بود خانومم جلوم وایساده بود و من از پشت بهش چسبیده بودم و چون حسابی تاریک بود کسی مارو نمی دید بعضی وقتها به شوخی می گفتم خواهرت امروز پاره می شه و اونم می خندید حسابی داغ کرده بودم و کیرمو لای کونش که حسابی بزرگ شده بود تکون می دادم اونم چون بلوزدامن مجلسی تنش بود راحت می شد کونشو حس کرد تو حال خودم بودم که حس کردن یه زن کنارمونه نگاش نکردم و چون خیلی شلوغ بود و ازدحام آدما هی به پهلو می چسبید بهمون یه بار هم پشتشو بهم کرد و که چون دستم رو کنار باسن خانومم بود خرد به کون اون زنه دیدم زنه تکون نخورد
انگار بدش نمیومد و تو همون حالت یه چند دقیقه ای موند قشنگ می شد کون نرمشو حس کرد کونش از مال خانومم نرم تر بود دیدم داره هی خودشو تکون می ده تا بیشتر به دستم به ماله دیدم بدش نمیاد و یه جور می خواره تنش دستمو برگردوندم با کف دستم کونش گرفتم قشنگ می شد نرمی کونش و شرتشو با هم حس کرد دیدم که عکس العملی نشون نداد براش یه کم مالیدم از این لوپ به اون لوپ اونم معلوم بود خوشش می یاد . این کارو خیلی با احتیاط انجام می دادم تا خانومم بویی نبره حالا کیرم لای کون خانومم و دستم لای پای اون زن بود دیونه شده بودم یه حس خوب تجربه ی مالیدن یه کون جدید واقعاً عالی بود جرعتم بیشتر شده بود اونم معلوم بود دامن تنش بود دستمو رسوندم به لای پاش تا کوسشو حس کنم نمی دونم چی شد خانومم یه کم رفت جلوتر تا با دوستش حرف بزنه سریع دستمو از لا پاش در آوردم دیدم دست اون خانومه تو تاریکی و شلوغی جمعیت کیر منو گرفت و یه فشار داد که فکر کنم از شدت شهوت پیش آبدم اومد خانومم برگشت رو کرد به اون خانومه که ترسیدم شاید فهمیده و می خواد دعوا کنه دیدم گفت پری تو اینجایی ؟؟ اینو که گفت دنیا تو سرم خراب شد ……. اون زنه پری خواهر خانوم بزرگم مادر الناز شاگردم بود از روی خجالت نمی تونستم نگاش کنم سرم و انداختم پائین و رفتم اونور که مثلاً برقصم و رفتم یه پیک مشروب زدم و خیلی ناراحت بودم و پیش خودم گفتم آبروم رفت دیگه چه جوری تو روش نگاه کنم بعد از اینکه مشروب دوباره اثر کرد به خودم گفتم کون لقش کرم از خودش بود اون اول خودشو مالید بهم اون کیر منو گرفت و با اینا خودمو راضی کردم برگشتم پیش خانومم و مثلاً هیچ اتفاقی نیافتاده یه لحظه چشم تو چشم پری شدم دیدم یه لبخند شهوانی بهم تحویل داد خیالم راحت شد که خبری از شر امشب نیست
دوباره رفتم پشت خانومم و پری اومد گفت بابا شما 4 ساله عروسی کردید هنوز مثل تازه عروسا هی بهم می چسبید ول کنید بابا راحت باشید و برید برقصید خندیدم گفتم من به این آدما اعتماد ندارم زنمو می دزدن که خندید و یه چشمک بهم زد که منظورشو فهمیدم یعنی تو زن مردومو ندزدی کسی مال تو رو نمی دوزده …… خلاصه اون شب تموم شد و دیگه خبری از کون پری نشد برگشتیم و با خانومم به عشق شب عروسی خودمون یه دل سکس کردیم همش یاد کون پری بودم این باعث شده بود سکسم با خانومم یه حال و هوای دیگه ای داشته باشه . از پری بگم 38 سالشه واقعاً خوشگل ترین دختر این خانواده است بدن رو فرم کون بزرگ و قنبل پوست سفید و سینه های درشت حیف که از قدیم می گن سیب سرخ دست آدم چلاقه چون باجناق ما اصلاً بهش حال نمیده و تو داستان قبلی هم که اشاره کردم آدم گیر و غیرتی ….. یه روز صبح بعد از رفتن خانومم تو خونه نشسته بودم و تو تعطیلی تیر ماه مدارس بود که ما معلما بیکاریم باجناق بزرگم شوهر پری زنگ زد که خونه ای ؟ گفتم اره گفت بیام پیشت یه کار اینترنتی دارم برام انجامش می دی گفتم بیا بیکارم بعد از یه ساعت اومد و زنگ زد تو آیفون دیدم پری هم باهاشه در و باز کردم و سریع رفتم لباس عوض کردم و اونا اومدن تو از اون شب عروسی ندیده بودمشون دوست داشتم ببینم پری با دیدن من چه عکس العملی نشون میده تا دیدمشون با باجناق سلام و احوال پرسی و پری هم خیلی گرم برخورد کرد و خیالم از بابتش راحت شد معلوم بود خودشم بدش نیومده سریع کامپیوترو روشن کردم وصل شدم به اینترنت که اونا می خواستن از طریق یه سایت پول واریز کنن به یه شرکت برای پیش خرید خونه و از این کارا سرعت پائین بود به سختی می شد کاری انجام داد یه دفعه تلفن باجناق زنگ زد و دوستش و براش یه مشکلی پیش اومده بود ازش خواست که سریع خودشو برسونه
اما هنوز کار تموم نشده بود اول خواست بی خیال بشه و با پری برن اما پری گفت امروز آخرین فرصت و اگه می خوای تو برو من با علی آقا انجام می دم و با آژانس می رم خونم . چون باجناق ما هم رو من یه حساب دیگه میکرد با تمام غیرتی بودنش قبول کرد و رفت من موندمو پری و مشغول کار چون سایت دیر باز می شد پری رفت آشپزخونه تا آب بخوره و برگرده وقتی برگشت و مطمئن شد که شوهرش رفته اول روسریشو انداخت رو گردنش بعد یواش یواش دگمه های مانتوشو باز کرد من جرعت نمی کردم نگاش کنم یه ذره خجالت می کشیدم اومد کنارم نشست اما من چشمم به مانیتور بود یه لحظه خواستم برم که آب بخورم چشمم به سینه های بزرگش افتاد که از روی تاپ کاملاً لاش معلوم بود برق شهوت تو چشمام بیدار شد رفتم آب خوردم و موقع نشستن رو صندلی دوباره اون صحنه رو دیدم به پری گفتم اگه گرمته خوب مانتو رو در بیار اونم گفت آره و با خیال راحت در آورد اجب پوست سفیدی خانومم من اینقدر سفید نیست این به کی رفته ؟ تو انجام مراحل کار یه دفعه پری گفت ببخشید بابت اون شب گفتم چی ؟ گفت آخه فکر نمی کردم شما باشید وگرنه اون کارو باحاتون نمی کردم منم نیش خندی زدم و تو دلم گفتم این چقدر کوس خوله داره بابت مالیدن کونش بهم و گرفتن کیرم و اینقدر حال دادن معذرت خواهی هم می کنه . گفتم خوب به ما هم بد نگذشت تجربه ای بود که یه دفعه دستشو گذاشت رو پام یه کم فشار داد گفتم می خوای تلافی کنی که اون شب من رونتو مالیدم حالا تو می خوای برعکس بشه خندید و یه کم یخشم آب شد گفت اره چیزی که عوض داره گله نداره با دستاش داشت دیونم می کرد کم کم اومد بالاتر تا نزدیک کیرم که گفت خواهرم از دست تو چی می کشه گفتم چرا ؟ گفت اون شب که خیلی بزرگ بود گفتم اون راحته تازه حالم میکنه که یه دفعه کیرمو گرفت و کمی فشار داد و بعد ولش کرد و گفت نمی دونی اون شب چی کشیدم با حمید ( باجناقم) انقدر ور رفتم تا راضی شد
یه حال کوچیک بهم بده گفتم چرا ؟ گفت آخه اون دیگه حال این کارارو نداره پیر شده و کمی سرد مزاج اما من هنوز جونم و دلم می خواد این مشکل خیلی منو اذیت می کنه اون شب که دیدم شما دو تا بهم چسبیدید و دارید حال می کنید یه جوری حشری شدم و به همین خاطر خواستم قاطی حال کردن شما بشم بلندش کردم و سر پا لبمو گذاشتم رو لبش و آروم شروع به خوردن لباش کردم دستمو آروم بردم رو کونش یه شلوار لی پوشیده بود و نمی شد نرمی کونشو حس کرد به همین خاطر بی خیال کونش شدم و آروم آومدم اون سینه های درشتشو گرفتم و یکی شونو از تو لباسش در آوردم سرمو بردم پائین و شروع کردم به خوردن با یه ضرافت خاص لیس می زدم و بعد میک میزدم که بهم گفت دیونم کردی این که سینه خوردنته کردنت چه بلایی سرم می یاره آروم لب تو لب شدیم و قدم به قدم به اتاق خواب می رفتیم دلم نمی خواست لبامو از لبش بردارم رسیدیم کنار تخت تاپشو از تنش باز کردم و بعد سوتینشو که دو تا پستون سفید سفت و سر بالا از توش افتاد بیرون این سینه های الناز دخترش ولی بزرگتر با اینکه دو تا بچه انداخته بود اصلاً تکونی تو استیل این زن دیده نمی شد سینه هاشو که میک می زدم از ته دل اه می کشید معلوم بود اونم مثل خانومم رو سینه هاش حساسه دگمه ی جلوی شلوارشو باز کردم که یه دفعه پرید رو تخت و گفت دیگه نمی تونم سر پا وایسم رو شکم خوابوندمش آروم با بوسیدن کمرش دستم و گذاشتم رو کونش
آروم شلوارشو کشیدم پائین معلوم بود یه کم هنوز خجالت می کشه و برای اولین بار با مردی به غیر از شوهرش داره این کارو می کنه و چشماش بسته بود شلوارو کشیدم پائین دو تا لپشو دیدم سفید با یه شرت توری قرمز آروم کونشو بوسیدم و شرتشو هم کشیدم پائین دو طرفشو باز کردم و زبونمو کشیدم رو سوراخ کونش اجب حالی می داد خودش کونشو بالاتر داد تا بتونم بیشتر براش بخورم از پشت هم سوراخ کونشو هم کوسشو که همین جوری ازش آب میومد لیس می زدم صداش در اومده بود ناله میکرد و می گفت این اولین باره که کسی برام این کارو می کنه حمید دوست نداره داشت دیونه می شد و ناله میکرد برش گردوندم و شلوارشو کامل از پاش در آوردم و از جلو شروع کردم براش خوردن با سینه هاش بازی کردن که بلند شد و شلوار منو در آورد کیرمو بوسید و بعد سرشو لیس می زد و به آرومی می کرد تو دهنش معلوم بود بلده گفتم تو چی برای حمید می خوری ؟ گفت اره تا نخورم بلند نمی شه که منو بکنه تو دلم گفتم اجب خریه این حمید چنین کسی تو دسته شه بعد برای کردنش ناز هم می کنه . پری کیرمو تا نصفه می کرد تو دهنش و معلوم بود نمی تونه تا ته بکنه تو دهنش و گفت من ماله حمید و تا ته تو دهنم جا می دم اما مال تو نمی شه خوابوندمش و پاهشو دادم بالا و آروم کیر خیسمو دم کسش گذاشتم با یه فشار ته کردم تو کسش که یه جیغ زد و آروم روش خوابیدم تا آروم بشه بعد آروم آروم تلمبه زدم بلندش کردم من به پشت خوابیدم و اون اومد روم سینه هاش آویزون جلوم بود براش میک میزدم
دستم هم از پشت رو کونش بود می مالیدم همراه با آخ و آخ کردن می گفت چه حالی می ده این کیر گوندت همیشه دوست داشتم بدونم خواهرمو چه جوری رو این تخت می کنی تو دلم گفتم نمی دونی هم خواهرت هم دخترتو رو این تخت کردم بهش گفتم از این کیر بزرگ شما خانوما حال می برید برای من زیاد هم خوب نبوده در حین بالا پائین کردن گفت چرا ؟ گفتم دوست دارم از کون بکنم ولی خواهرت می گه گندست نمی شه جر می خورم دیدم دستشو کرد تو دهنش و خیسش کرد و برد پشتش و نمی دیدم چی کار می کنه ولی بعد کیرمو در آورد و تو دستش گرفت و گذاشت دم سوراخ کونش و آروم نشست روش فهمیدم با آب دهنش کونشو خیس کرده تا نصف می یومد پائین و بعد دوباره می رفت بالا
تا اینکه یه دفعه تا کرد تو کونشو یه آخی گفت و آروم روم دراز کشید و گفت اینم از لذت تو داشتم دیونه می شدم یه ذره که آروم شد شروع کرد بالا پائین رفتن که بلندش کردن و به حالت سگیش کردم سوراخشو نگاه می کردم که به خاطر کیر من باز شده بود کمی کرم زدم و به راحتی چون باز بود رفت توش خیلی به جفتمون حال می داد هر از چند گاهی از روی شهوت در کونش چک می زدم تا آخ و اوخش بلند بشه دیگه اونم به اوج رسیده بود آخ آخ هاش شدید شده بود منم داشتم تموم می شدم که همزمان هر دو مون با صدای بلند خالی شدیم انقباض های کیرم تو کونش معلوم بود حسابی داره کونشو آبیاری می کنه روش خوابیدم بعد از چند دقیقه بلند شدم و کونشو با دستمال براش تمیز کردم که آبم داشت میومد بیرون ازم تشکر کرد به خاطر این کارم و گفت که حمید همیشه که می کنه و منو کثیف می کنه خودش می ره دستشویی منو تو این حالت تنها می زاره . کاملاً معلوم بود زیاد از سکسش با حمید راضی نیست که به ناچار تحملش می کنه . خلاصه اون روز گذشت و حالا بعضی وقت ها اگه شوهر گیرش بزاره یه حالی با هم می کنیم اینم شد یه خاطره ی زیبا از سکس با خواهر زن عزیز
واقعا عالی بود دمت گرم ما که از این شانسا با وجود کیر مشتیمون نداریم
سلام دوستان.
آرش هستم 32 ساله و هات.
خانمهای محترم کسی هست افتخار دوستی بده؟
لطفا پیام بدید. 09308500584
بکن توش جونت…..عجب خرشانسی تو
واقعا تا حالا داستان به این خوبی نخونده بودم منم خیلی حشریم خیلی داغونم لامصب خیلی میطلبه روزی 100بارم بکنم بازم میخوام خوش شانسی خوشبحالت …