سكس با زن بهترين دوستم

سلام
من كيان هستم متاهلم و ٢٧ سالمه يه دوست خيلى صميمى دارم به اسم فرید كه تقريبا از بچگى با هم بزرگ شديم
خوب خيلى كارا باهم كرديم خيلى مسافرتهاى مشترك داريم وهمينطور سكس مشترك اول من ازدواج كردم بعداز چند ماه به قول خودش براى اينكه تو رفاقت كم نياره اون هم ازدواج كرد نميخوام جانمازبراتون اب بكشم
ولى هيچوقت به زنش نظر نداشتم خيلى پيش هم بوديم چهارتايى ولى هيچوقت نشده بود كه فكرسكس با صبا(همسر فرید) به سرم بزنه
روزبه روز باهم صميمي تر ميشديم
راستش يه وقتايى ازنگاههاى صبا يه چيزايى حس ميكردم ولى فكرشم نميكردم كه اون يكطرفه اينقدر پيش رفته باشه

يادمه اولين باركه اين رو فهميدم آخرهفته خونه ى فرید بوديم جمعه شب كه داشتيم با خانومم برميگشتيم خونه متوجه شديم گوشى زنم جا مونده به فرید زنگ زدم گفت اره ميخوايى بيارمش بعداز تعارف واين صحبتها گفت راستى توكه محل كارت به ما نزديكه صبح بيا از صبا بگيرش منم قبول كردم .
صبح ساعت ٨ از خونه زدم بيرون كه برم سمت دفترم ديدم صبا اس داده كه يادت نره گوشيه دوستم رو بيايى ببرى پسرم!!
گوشيم روبرداشتم بهش زنگ زدم گفتم ازكى تاحالا تو اينقدرسحرخيز شدى بعدشم تو مامان من بودى و من خبر نداشتم ؟
باخنده گفت بتركه اين سينه هاى من كه يه عمر بهت شير دادم و تو اينجورى فراموش كردى (راستش اولين چيزى كه به عنوان يه زن تو بدن صبا خودنمايى ميكنه سينه هاشه صبا قد نسبتا بلندى داره وهيكل تراشيده )

يه ذره جاخوردم جلوفریدجرات همچين شوخى رونداره گفتم تو كى به من شير دادى كه من خبر ندارم ، خنديدو گفت خداوكيلى حداقل ٣ بار توخوابم اومدى و شير رو زدى به بدن تازه بعدش به جاى تشكر گازمم گرفتى اگه باور ندارى الان كه اومدى جاشو بهت نشون ميدم
گفتم والاگازو فریدجون ميگيره جوابش رو من بايد پس بدم ؟ راستش تاهمين جاشم كلى برام عجيب بوداخه ما تاحالا از اين شوخى ها با هم نداشتيم ميخواستم خودم رو يكم جموجوركنم كه صبا گفت : كيان توواقعا هيچى نميخوايى به من بگى ؟
گفتم : مثلا چى ميخوايى بشنوى بگو تا بهت بگم
گفت : مثلااينكه خيلى من رو دوست دارى گفتم چرا ندارم تو بهترين خواهر دنيايى
باكمال تعجب گفت اه اه حالم از اين شعاراى مسخره بهم ميخوره كيان من جدى گفتم من تورو دوست دارم به خدا نه ميخوام از طرف فرید امتحانت كنم نه از طرف زنت واينو بدون اگه رابطه اى بين ما بوجود بياد به بهتر شدن زندگيه من و فرید خيلى كمك ميكنه

حرفش روقطع كردم گفتم ميفهمى دارى چى ميگى صبا اگه فرید يازن من همين مكالمه ى تلفنى روهم بفهمن به خدا زندگيامون از هم ميپاشه (بچه ها اينو بگم به خدا خيلى سخته اينجوروقتا بتونى خودت رو كنترل كنى انگار تمام فكرو ذكرم تو اون لحظه شده بود سكس با صبا يه دفعه خودم رو باختم )
صبا من دوست ندارم اين رفاقتمون به خاطر يه بازى بچه گانه خراب بشه
گفت : كيان قول ميدم، باتمام وجودم بهت قول ميدم نزارم آب از آب تكون بخوره من اينو خواستم خودم هم مديريتش ميكنم كيان فكر كن فقط به خاطر بهتر شدن زندگيه فرید دارى اينكارو ميكنى مطمئن باش با بوجود اومدن اين رابطه هيچ رابطه ى ديگه اى خراب نميشه عزيزم
گفتم خوب الان ميشه درروباز كنى بيام بالا
بهم گفت يعنى قبول كردى قربونت برم
گفتم خوشحال باش تونستى خرم كنى

ازپله ها كه ميرفتم بالا يه حال عجيب داشتم يه جورايى حرفاش تو گوشم اكو ميشد دلم ميخواست هم بشه هم نشه اخه من ازقبل هيچ ذهنيتى رو اين موضوع نداشتم بلاخره رسيدم واى باورم نميشد همون صباى كه جلوى من روسريشم درنمياورد با يه لباس كوتاه كه تقريبا ميشه گفت خيلى باز بود اومد جلوى در،دستش رو به علامت سكوت گذاشته بود روى صورتش اشاره كرد بيا تو رفتم تو دستش رو گذاشت رو دو طرف صورتم ، صورتم رو تكون دادو گفت واى بلاخره من تورو گير اوردم كيان خواب كه نميبينم

باورتون نميشه ولى من بوسش كردم چقدر اولحظه برام لذتبخش بود بچه ها به خدا ديگه هيچى دست من نبود انگار يه برده بودم حس ميكردم تو تمام اين مدت منم عاشق صبا بودم و خودم خبر نداشتم هنوز كفشام روازپام درنياورده بودم كه لباش روگذاشت رولبهام واى چقدر اين مزه نابه بچه ها حتما ميدونين كه هيچ سكسى مثل سكس اول نيست يه استرس ناز توشه كه قابل وصف نيست بعد چندلحظه كه توتك تك ثانيه هاش چشمام بسته بودو قلبم مثل بنز ميزد لبهاى فوقالعادش رو از رو لبهام برداشت و گفت : واى من چقدرخرم كيان كفشاتو دربياربيا تو عشقم .

برام جالب بود صباى كه تا همين ديشب همش با من تو شوخيامون كل كل ميكرد الان من روعشقم صدا ميكنه نميخوام زياد به داستانم شاخ وبرگ بدم خلاصه اومدم تو خونه و نشستم رو كاناپه كه ديدم صبا با ٢ تا ليوان اب طالبى اومد نشست پيشم هوازيادگرم نبود ولى من حس ميكردم كه تب دارم خودش روچسبوند به من ، منم يه جورايى با يه دستم بقلش كردم
بهش گفتم صبا ازكى اين حس شروع شد گفت تقصيره رفيقت بود !!!
رفيقم ؟

آره فرید جونت حتما ميخوايى بدونى چجورى
چندوقتى بود كه فرید بندكرده بود به سكس ضربدرى ميدونى كه چيه ؟ گفتم اره يه چيزايى دربارش شنيدم .
گفت : اولش برام داستانهاش رو ميخوند بعد چندوقت توسكسمون شروع كرد به سوال و جواب كردن كه اگه قرار باشه اين كاررو بكنيم با كى باشه بهتره منم يه بار از دهنم پريد گفتم كيان و نسترن ديگه ول نكرد خلاصه سكسى نبود كه از مدل كردن جنابعالى و دادن همسر گراميتون حرف نزنيم باور ميكنى كه الان كارمون به جايى رسيده كه بدون شما دوتا سكسمون ديگه سكس نيست
جالبه بچه ها شوك شنيدن اين حرفا حتى از شوك لبهاى صباهم قويتر بود ، اخه فرید خيلى تعصبى بود اگه چندبار درمورد همين سكس ضربدري با خودم صحبت نكرده بود شايد ميگفتم صباداره دروغ ميگه
خلاصه صبا جون بعد يه ابميوه و يه گپ كوتاه گفت كيان جون يه چيزى ميگم نه نگو من دوست دارم برا نيم ساعتم كه شده تو تخت خودم كنارم بخوابى باشه ؟
گفتم صبا جون توامروز ميخوايى به من تجاوز كنى انگار خيلى عجله دارى عزيزم اخه منه بدبخت كار دارم حالا كه ديگه من قبول كردم بزار سر يه فرصت مناسب هركارى كه تو بخوايى ميكنيم خلاصه وقتى ديدم كه راه نداره رفتم و روتختشون كنارش خوابيدم فقط خدارو شكر اتاقشون خيلى تاريك بود همون چيزى كه براى من تو سكس ازواجباته

يه موزيك باصداى كم تو موبايلش گذاشت و پريد توبقلم موهاش هنوز نم داشت معلوم بود كه صبح حمام بوده هنوزم وقتى ياد بوى موهاش ميوفتم ديوونه ميشم شروع كردم بوس كردن تا رسيدم به خوردن گوش و گردنش اروم اروم دستش رو كه تو سينم بود برد پايين تا رسيد به كيان كوچيكه يهو گفت وايى از اونى كه فرید ميگفت بزرگتره بله رفيق عزيزم سايز كيربندروهم گزارش كرده بود باور كنيد من اصلا ادم زود ارضايى نيستم ولى اگه يه ذره ديگه رولباش كليد ميكردم ميتونستم ارضابشم
بلند شد شلوار من رو در آورد كارى كه هميشه دوست دارم زنم بكنه و نميكنه از بالاى شرتم كيرم رو در اوردو شروع كرد به خوردن تو يه نور خيلى كم صورتش رو ميديدم باور كنيد اون زيباترين چهره اى بود كه به عمرم ديدم به قول يكى از دوستام اينم يكى از كارهاى شيطانه

چنان برام ساك ميزد كه دوست داشتم اون لحظه هيچوقت تموم نشه كارش رو خيلى خوب بلد بود از سوراخ كونم ليس ميزد ميومد روتخمام بعد بازبون سوراخ كيرم روباز ميكرد بعد مثل جاروبرقى كيرم و ميكرد تو حلقش كلى تف ميريخت روكيرم من اين صحنه رو فقط تو بعضى از فيلمها ديده بودم بهش گفتم ميشه بچرخى منم برات بخورم (69) چرخيد من با كف پاهاش شروع كردم كارى كه توسكس براش ميميرم هرجاكه نزديك دهنم بود رو ليس زدم تا رسيدم به سوراخ كون جالبه كه من با زبون سوراخ اون رو ميخوردم اونم مال من رو اينم برا اولين بار تجربه كردم اونجا بود كه فهميدم اين برادران گى هم كم حال نميكننها كسش رو كه شروع كردم به خوردن پاهاش به خصوص روناش بدجورى ميلرزيد چنان كسش رو فشار ميداد تو دهنم كه ديگه حس كردم هيچ كنترلى رو خودش نداره برگشت با شرت خودش يكم كسش رو خشك كرد نشست روكيرم بچه ها شايد باور نكنيد ولى كسش به اندازه ى باور نكردنى تنگ بود مخصوصا وقتى خشكشم كرد انگار داشتم برا اولين باردختريش رو برميداشتم

شروع كرد به بالاوپايين كردن بادستاش سينه هاش رو فشار ميداد تازه لباسش رو از بالا در آوردم واى خداى من چه سينه هايى فكر ميكردم توپ باشن اما تا اين حد اصلا ، كشيدمش سمت خودم شروع كردم به خوردن سينه هاش اينقدر سريع رو كيرم بالاوپايين ميرفت كه خوردن سينه هاش سخت بود سينه هاشو فشار ميدادم و قربون صدقش ميرفتم ميدونستم داره ارضا ميشه خدا ميدونه چقدر فكرم رو رو چيزاى كس و شعر متمركز كردم تا آبم نياد با ناله هاش ديونم كرده بود كسش اينقدر خيس ميشد كه هر چند دقيقه يكبار خشكش ميكرد تا اينكه حركاتش وحشتناك تند شدو انگار ديگه هيچى نميفهميد اون صبا بلبل زبون لال شده بودو فقط ناله ميكرد منم بهش ميگفتم كيرم مال كيه ميگفت من من يا ميگفتم جنده كوچولوى من كيه ؟ اونم ميگفت من معمولا من از اين چيزا تو سكس ميگم خوشم مياد

صبا بعد چند لحظه حركات تند مثل جنازه افتاد رو من اره ارضا شد حالا نوبت من بود بلندش كردم از پشت دمر خوابوندمش خوابيدم روش كردم تو كسش واى بدم نميومد اتاق يه خورده روشنتر بود تا اين صحنه رو واضح تر ببينم سينه هاشو با تمام وجود فشار ميدادم و ميكردمش بهم گفت كيان من لب ميخوام ميدونستم اگه لب بگيرم ابم اومده گفتم ابم رو كجا بريزم گفت بريز توش قرص ميخورم با خيال راحت رفتم توصورتشو لبامو سپردم به لبهاى جادوييش با تمام وجودم ابمو خالى كردم توكسش اين اولين سكس من و صبا بود

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا