اسم من محمده 21 سالمه
سریع میرم سر اصل مطلب
چند ماه پیش بود موقع سال تحویل ما همگی رفتیم خونه عموم به شام دعوت شده بودیم زن عموم خیلی خشگل شده بود(من کلا تو کف دخترای فامیل هستم)(من توی فامیل خیلی محبوب هستم و همه از من خوششون میاد نمیدونم دلیلش چیه)
خلاصه ما رفتیم خونشون پذیرایی شدیم با چای و شیرینی ک دختر عموم میومد تعارف میداد موقع آوردن ظرف میوه شد زن عموم اومدجلوی تک تک فامیل دولا میشد کونش منو خیلی متوجه خودش کرده بود وای چ کونی داره خیلی گنده است
رسید به من خم شد بفرما آقا محمد منم گفتم مرسی ی دفعه سینه هاش توجه منو جلب کرد
سینه هاش تا نصفه بیرون بودن با این ک 40 سالش بود اصلا ی چروک روی سینه هاش نبود خلاصه با شق دردی میوه رو خوردیم ی خورده اخمام تو هم بود ک چرا نمیشه زن عمومو بکنم
ی دفعه ی صدایی منو کشوند بیرون از خیالاتم آره خودش بود زن عموم میگفت محمد بیا بریم پای منقل کباب کن برام رفتیم پایی منقل سیخارو داد با گوشتا گفت بزن ب سیخ کباب کن منم از خدا خواسته گفتم چشم عزیزم!!!!!!!!!!!!!
ای وای چی گفتم چ خاکی بریزم تو سرم!!!!!!!؟
دیدم لبخند زد و رفت گوشتارو زدیم سیخ با هزار بدبختی و گرفتاری کباب کردیم و رفتیم سر سفره من ک شق درد داشتم میوردمو شلوار پام تنگ بود میدونستم کیرم ضایع معلومه ک حتی دختر عموم تیکه مینداخت!
میگفت نمیدونم پسرا جقدر بی جنبه ان تا میرن تو بالکن دختر همسایه میبینن ….. حرفشو قطع کرد
فهمیدم با منه
جلو کل فامیل قرمز شده بودم
توی فکر آبروم بودم ک جلو کل دخترای فامیل وجه ی من خراب شده دیدم کیرم خابیده من ک دو زانو نشسته بودم ی خورده راحت تر نشستم
غذا اومدو خوردیم
تا ساعت 12 شب توی هزار تا فکر و خیال بودیم ک به له همه بلند شدن بریم خونه عمه ی بنده بلند شدیم و رفتیم(قابل ب ذکر است ک بگم دختر عموم عاشقم شده بدون هیج رابطه ای)
رفتیم خونه عمه ام پسر عمم گیر داد بیا بازی کنیم ماهم با هزار بدبختی راضی شدیم رفتیم پای سیستم انقدر توی فکر بودم ک هر چی بازی میکردیم میباختم
خلاصه ساعت 2 شد کسی انگار نمیخواست بخوابه سرم گیج داشت میرفت به مامانم گفتم مامی میخوام بخوابم
عمم تا اینو شنید گفت آره ساعت داره 3 میشه
بخوابیم؟
منم از خواسته رفتم تشک و بالش و پتو رو آوردم پهن کردم پیش پسر عمم و رفتم زیر پتو
این چشا کاسه خون بودن انگار نه انگار خواب بی خواب
ی دفعه دیدم کیرم داره بلند میشه
رفتیم توی تخیالتمون زن عمو رو با هزار ورژن سکسی کردیم نمیدونم کی بود خوابم برد
داشتم خواب زن عموم عشقمو میدیدم ک ی صدایی وسط خواب داشت مییگفت محمد محمد ساعت 10 شد بیدار نمیشی؟
وقت ناهار شد صبحانه نمیخوری؟
چش باز کردم دیدم دختر عمم بالا کله من ایساده فقط مونده لبامو بخوره انقدر نزدیک بود
دست زدن به سینه هاش کمی لمسش کردم و زدمش کنار رفتم دستشویی
دست و صورتمو شستم برگشتم اومدیم ک بریم صبحانه بخوریم!!!!
دختر عمه جلوم ایستاده بود الله واکبر بیخیال ما نیست اومدم رد شم دست زد به کیرم
ای بابا چی از جونم میخوای؟
خلاصه گفت من خیلی وقته توی کفمه(سنش ی خورده بالاست و ی خورده هم مجرد و دانشجویی پزشکی) خلاصه ی گفتیم بیخیال ما شو مارو ب خیر و شمارو به سلامت بفهمن شلوار از پام میکنن
گفت نیازی نیست ک بفهمن ی دفعه خودکار دستم رفت رو سینه اش ی خورده مالیدم دیدم شل شد مانتوش ک باز بود ی تاب بندی زیرش داشت بند تابو باز کردم تاب تا روی باسنش سر خورد اومد پایین شروع کردم سینه خوری حدود 5 مین سینه خوردم ی دفعه ی صدایی اومد ک داره به طرف رو شویی نزدیک میشه!!!!
چ خاکی بریزم رو سرم؟
دختر عمم گیر داده بود لبمو نخوردی!!!!! O:
برو بابا الآن میان منو میکنن(پدر مادرم روی من خیلی حساسم پسر محبوبم پیش همه)
به زور انداختمش داخل دشست شویی خودمم به دست و رو شستن مشغول کردم انگار نه انگار کسی داره میاد ریلکس رامو رو به آشپزخونه گرفتم رفتم!!!! اووووووه چ استرسی داشتم
نزدیک 12 ظهر بود
رفتم ناهار بخورم گفتن برو بچه ساعت 1 حاظره ما ک گشنه بودیم!!!!
این شکم صاحب مرده غذا حالیش نیست هر دقیقه باید بریزی توش
خلاصه ناهار رو خوردیم
اخبار رو دیدیم
وقت خواب ظهر رسید همه خوابیدن طبق معمول
منم رفتم سروقت گوشیم ی دو روزی بود بی صاحب پرتش کرده بودم روی اوپن
رفتم دیدم به له هزار تا میس کال و دوهزار مسیج اومده از دوست دو آشنا
داشتم میچرخیدم توشون
ی چیز عجیب دیدم شماره سیو نشده!!!!
کی میتونه باشه(من اصولا به شماره نا آشنا ج نمیدم)
خلاصه ی 5 مین کاریش نداشتم کرم گرفتم الله و اکبر ول نمیکرد باید زنگ میزدم به شماره
ی صدا خیلی ناز پشتش بود
با هزار زور و ناز حرف میزد انگاری توی کفه
گفتم کاری داشتید
گفت نمیشناسی؟
نه والا کی باشین شما؟
گفت متاسم برات منو نمیشناسی؟
گفتم نه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کی هستی خو بگو؟
گفت من زن عموتم
همینو شنیدم با هزار عذر خواهی و تمنا صحبت کردم هزار تا انقدر قربون صرقه ام رفت پشت گوشی اگه میتونست از تو گوشی منو میخورد
خلاصه گفت واسه ساعت 4 واسم برنامه چیده منم ک داشتم بشکن میزدم از شادی
گفتم حتما در خدمتم
گوشیو قطع کردم
ساعتو دیدم ساعت 3.25 بود کی تا 4 صبر کنه
مامان بابا خواب بودن همون موقع پیاده افتادم به راه 10 دقیقه تو راه بودم(خونه عمم نزدیک خونه عمومه)
رفتم دم در زنگو زدم زن عموم آیفون رو ج داد!!!!!!!!
عجیبه همیشه ک پارسا ج میداد پسر عمو کوچیکم
نکنه اتفاقی افتاده(ما ک دلمونو صابون زده بودیم حداقل ی لب آبدار گیرم بیاد)
ی دفعه تو دلم خالی شد 20 پله رو با هزار زور رفتم بالا رسیدم دم در دیدم در بازه!!
پریدم تو دیدم کسی خونه نیست(تعجب کردم خیلی)
صدا از توی آشپز خونه اومد زن عمووم بود گفت بشین پای ماهواره گذاشتمش روی شبکه خانوادگی همه رفتن پی کارشون تا ساعت 8 شب نمیان من دیگه دوهزاریم افتاد
از آشپزخونه اومد بیرون الله و اکبر با هزار کمالات و جمال زیبا البته ی خورده لباساش منو متعجب کرد!!
آخه جلو من با لباس توی خونه نمیومد همیشه حجابش رعایت بود خلاصه چای و شیرنی و میوه رو آورد گذاشت جلوم نشست منتهی الیه مبل سه نفره
ما ک جا خوش کرده بودیم وسط مبل شروع کردم به خوردن زن عمو داشت منو نگاه میکرد کمی خجالت کشیدم و ی چیزایی تعارف کردم ک نخورد(میگفت رژیم دارم)حالا بماند کامل روی مبل نشسته بودی پارو گرفته بود محکم اون یکی هم زیرش بود
داشت انگشت اشاره شو میمکیدما ک زیر نظر داشتیمش
بلند شد ی دفعه رفت تو اتاق ی کارت آورد گفت محمد این کارتو بزن به ریسیود تا اومدیم بزنیم نمیدونم تو راه زدن بودم ک شبکه سکسی اومد بالا
من ک کپ کردم هنگ کردم
همونجا ایستاده بودم تلویزینو میدیدم
زن عموم بلند شد رفت تو اتاق خوابش گفت راحت باش منم ک راحت بودم اومدم نشستم سر جام
فیلمو نگاه میکردم دختره بلند بی مادر عجب ساکی میرفت انگار داشت واسم ساک میرفت دیدم کیرم داره به سرعت قابل توجهی راست میشه منم چشامو بستم نمیخواستم راست شه چشارو بستم بدتر شد با اون صداش سرعت راست شدن کیرم بیشتر شد ی دفعه صدا قطع شد
چشامو وا کردم دیدم زن عموم جلوم ایستاده با شرت و کرست من دست از پا خطا نکردم دید من راه نمیدم تلویزیون رو روشن کرد گذاشتش رو همون شبکه الآن داشتم 69 کار میکردن کیرم ضایع معلوم بود دارم از شق درد میمیرم زن عموم در این حین کمی نزدیکم شد دستشو مالید روی رونم دید کاری ندارم روش بیشتر شد دستشو گذاشت روی کیرم 1 مین مالیدم منم پررو پررو رفتم واسه لباش رو مبل سه نفره لباشو همچین میخوردم هی لبق میخوردم تشنه تر میشدم
دیدم زن عموم هم خیلی تشنه شه گفتم زبونتو بده تو دهنم
زبونشو ک داد توی دهنم تا تونستم گازش گرفتم و میک زدم حالا نوبت زن عموم بود ی حالی بودم بیا و ببین رو ابرا بودم شروع کردم به سرو صورت و گردنشون خود لیسیدن
رفتم پایین تر کرستشو خودش وا کرد منم از روی کرستش سینه شو میک میزدم وقتی خیس خیس شد کرستش درش آوردم شروع کردم سینه خوردن مالیدن اومدم واس شکمش بوس بوس میکردم رفتم پایین تر واس شرتش م خیس خیس بود(قبل این ک برم تی شرت قرمزمو در آوردم)با ی کف گرگی وسط پیشونیم پخش زمینم کرد شروع کرد از رو شلوار کیرمو لیسیدن کیرم ک داشت شلوارمو جر میداد کمربندو وا کردم زیپ .ا کردیم کمرو دادیم بالا شلوار همچین خودش اومد پایین(زن عموم کشیدش)همچین محکم کشید ک شرتم همراش رفت………کیرم………………..شه ته رق…………….خورد وسط صورتش ی نگاهی بهم کرد با تعجب فراوون
گفت عجب کیری داری ها!!(ی 25 سانتی میشد البته بیشتره سانترش نکردم حدثی میگم ک خیلی کلفته)(از مال عموت بزرگتره خیلی)
گقتم قابلتو نداره گفت چشم عزیزم همچین پرید رو کیرم ک گفتم تخمامو ترکوند کمی مالیدش یواش و با حوصله خیلی خوب بود خودم واس خودم همچین جلقی نزدم(من ک هم قوس کمر دارم هم زود انزالی خااااااک بی حس کننده یادم رفته بود)
تا گفتم بهش گفت مشکلی نیست
حدود 2 مین مالیدش کیرم داشت تکون تکون میخورد سرعت دستشو بالا برد…….کیرم تمام و کمال روی صورتش خالی شد……جووووووووووووون عمیقی گفت با یی آه ه ه ه ه ه ه آبو جمع کرد داد تو دهنش رفت سراغ کیرم دوباره کیر خابیده ی ما تو دهن زن عموم داشت وول میخوردحدود 5 مینی خوردش چ خوردنی بود اوووووووووف باید واستون بخوره تا بفهمید تا کمی راست شد اون ک خسته شده بود ی چرخ خورد کسشو آورد بالا سرم شرتش هنوز پاش بود سه برابر بیشتر خیسس شده بود ماک کمی تجربه داشتیم اول انگشت کمی مالیدم بعدش دستمو دور باسنش اومدم حلقه کنم
لا مسسسسسسسسسسبب کوووووووووووون بود هاااااااااا
حدود 150 دور باسنش میشد ولی کمرش باریکه باریک
با هزاران بدبختی دستمو گیر دادم به باسنش تا دهنم برسه به کسش شروع کردم(من ک دوست دخترام نمزاشتن کسشونو بلیسم آخه پرده مرده داشتن ترس داشتن پاره اش کنم)
اول زبون زدم به شرتش عجیب بود مزه ای بود ک توی هیچ غذایی نچشیده بودم طعمش خیلی خوشمزه بود ووووووی بخور بخور بود حالا نلیس کی بلیس حدود ده سه مین رو هم بودیم گفت شرتو در بیار تا رو زانوش شرتو زدم پایین با زبون کسشو مالیدم چوچولو موچولو حالیم نبود تا اومد حالیم کنه ک چوچولو کجاست و باید میک بزنم ی دو مین طول کشید
خسته شد ولو شد کف زمین حالا نوبت من بود کسشو همچین میک میزدم ک اه ه ه ه ه ه میکشید خیلی آب داشت کسش اصلا حشرش نمیخوابید منم بیشتر و محکم تر میک میزدم ی دفعه جیق زد و کسشو داد تو دهنو ی چیزی پر دهنم شد
منم ک جا نبود قورتش میدادم ی خورده میلرزید
بلند شد گفتم تمو شد؟
گفت آره من ک راضی نبودم بلندم کرد بردم تو حموم گفت ی دوش بگیر ما ک کیرم شق بود هنوز محکم میمالیدمش آبم بیاد بخوابه ک برمم خونه عمم ی دفعه کیرک خالی شد همش روی زمین
اومدم پاکش کنم با هزار زور رفت
اومدیم بیرون
زن عمو رفت تو هنوز لباس نپوشیده صدایی اومد بلند سریعرفتم تو حموم دیدم کف زمینه کف پاشو نگاه کرد و ی لیس زد کف پاشو منک میدونستم چ کار کردم
گفت شیطونی کردی هاااااااااا؟
بلند شد گفت آخ کونم خیلی درد گرفته بیا کمی بمالش دردش بخوابه
ما ک رفتیم جلو شروع کردیم کونو مالیدن ی دفعه گفت کونم دردش نمیخوابه میک بزن ما شروع کردییم لپای کونشو میک زدنو ماچ کردن ک ی دفعه دستشو گذاشت رو کیرم گفت این هنوز کوچیکه
گفتیم صبر داشته باشی راست میشه تحمل نداشتم شروع کردم سوراخ کونشو لیسیدن
حدود 5 مینی لیسیدم
ک کیرم به له دوباره راست شد
مثل روز اول
بلند شدم گفت چی شده
گفتم بخورش
ک میخوام کونت بزارم گفت اول کسم باید بزاری
گفتیم چشم تو بخور
ی مین خوردش عجیب میخورد دوشو وا کرد آب گرمشو فقط ولو شد زیرش گفت بیا بکن دیگه من ک تحکمل نداشتم رفتم کیرو محکم فشار دادم داخل کسش خیلی تنگ بود واس ی زن بچه دار خلاصه با یخورده زحمت رفت داخل 10 مین مشغول بودم ک کیرم داشت تکون تکون میخورد زن عموم فهمید گفت راحت باش مال خودته بریز توش ریهتیم خلاصه با ناراحتی ول شدم روش
گفت چیزی شده؟
گفتم کونت نزاشتم هنوز گفت مشکلی نیست عزیزم کونم مال خودته
من از خدا خواسته بلندش کردم کیرمو دادم تو دهنش کیرم بعد ی مین بلند شد آقا کمرم دو نصف داشت میشد آخه خیلی آبم اومده بود سه بار در طول دو ساعت کیرم راست شد سرشو محکم گرفتم دادم تو حلقش حس کردم ک کیرم تو معده شه داشت خفه میشد در آوردمش ی مایعی روی کیرم بود راست کار کون تنگ
گفتم قمبل کن گفت محمد یواش بکنی کون تا الآن ندادم گفتم باشه من ک کیرم شق بود حالیم نبود
کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش و دهنشو گرفتم کیرمو همچین ک دادم ی خورده با زحمت ولی چون لیز بود راحت تا ته رفت ی دادی زد اگه دستم جلو دهنش نبود همه شهر میفهمیدن کردمش کمی تلمبه نزدم وایسادم دستمو ور داشتم دیدم داره گریه میکنه شروع کردم به تلمبه زدن
داشت میگفت قروبنت بشه معصومه قروبنت بشم نکن بزار بعدا
من ک حالیم نبود باید آبم میومد
کمی همین منوال کردیم و دیدم داره حال میکنه واس خودش خودش داره راه میاد با تللمبه هام خودشو جلو عقب میکنه
آ ه ه ه ه ه ه ه اوووووووووووووف عجب کیریه کیرتو میخوام مال منه همشون میخوام از این حرفا میزد
داشتم بیخیال میشدم آبمو بریزم داخلش دیدم داره تکون میخوره ی خورده سرعت دادم به کارم همچین منفجر شد از دفعه اول بهتر انگاری شیر آب وا کرده بودم
20 ثانیه همون جوری بودم روش وایسادم
کامل خالی شد
پخش زمین شدم
هم از کمر درد هم از بثی حالی مطلق به هزار زور بلند شدم ی آبی به تنم زدم و رفتم بیرون اومدم لباس بپوشم دیدم غذا آورد واسم حدود ساعت 6 بودگفت نمیخوام از کمر بیوفتی غذا رو خوردم لبامو خورد و اومدم بیا ک دختر عموم از پله ها اومد بالا حالا بیا و درستش کن
زن عموم گفت اومد گوشیشو ورداره دیشب جا موند
منم تایید کردم
و رفتم
…
دوستان عزیز این داستان کاملا واقعیه کسانی ک باورشون نمیشه به خودشون مربوطه
نوشته: محمد
جون من عاشق زن سن بالا هستم 09196461573