روز خوب

 

شوهرم تازه از سفر برگشته بود.بعد از یک ماه.. کارش جوری بود که یک ماه اونجا بود و یه هفته خونه.از سفر که اومد فکر میکردم از سردیش کم شده باشه.سه سال از ازدواجمون میگذشت و روز به روز سردتر میشد.نمیدونستم ایراد از منه یا اون.من خیلی سکس دوس داشتم.یاد چند ماه اول ازدواجمون میفتادم که چقدر مشتاق من بود.. شبها تا دیر وقت اون کیر بزرگش توی کسم بود و وقتی میخواست درش بیاره ناراحت بود انگار دلش میخواست تا همیشه من و اون روی تخت توی بغل هم بودیم.. من ناراحت بودم.چندین بار پیش مشاور های مختلف رفتیم ولی اوضاع بهتر نشد.. تا اینکه بعد از یه هفته بدون اینکه حتی مایل باشه کمی بهم نزدیک بشه رفت سفر دوباره.. من خسته بودم از سرکوب نیازم ولی دوسش داشتم.. تا اینکه با شایان آشنا شدم.رفته بودم خرید توی یه پاساژ بزرگ.شایان انواع لباس های قشنگ مجلسی رو توی ویترینش گذاشته بود و من محو اونها بودم از بیرون مغازش.که دیدم اومد بیرون دم در و گفت افتخار دارم خانومی به زیبایی شما رو بتونم راهنمایی کنم؟ اون روز یه شلوار پارچه ای تنگ و یه مانتو کوتاه پوشیده بودم و یه شال بنفش که به پوست شفاف و سفید صورتم خیلی میومد.قدم 167 و خیلی خیلی خوش هیکلم.کمرم خیلی باریکه و شکم صاف و تختی دارم باسنم توپر و گرده. خلاصه رفتم داخل و اون با یه آلبوم ازم استقبال کرد و همه مدل لباس ها رو بهم نشون داد.. من اون روز از صبح حسابی حشری شده بودم و آرزوی یه سکس ناب رو داشتم.سکسی ترین و لخت ترین لباس رو انتخاب کردم که برم پرو کنم.وقتی پوشیدمش توی اتاق پرو توی آیینه از دیدن خودم لذت بردم.یه لباس دکلته بود که چاک سینه هامو نشون میداد و تا روی زانوهام بود من عاشق رنگ ارغوانی بودم چون به پوستم خیلی میوم.دستم نمیرسید زیپ لباسم رو ببندم.

 
گفتم.. ببخشید جناب میشه کمکم کنید..؟ دوس داشتم حالا که این قدر خوشکل شدم یه نفر حتمآ ببینتم.صداش اومد که گفت با کمال میل… وقتی در رو باز کرد از توی آیینه دیدم که مات شده به من ولی به روی خودم نیاوردم.با دستهای لرزون زیپ لباسم رو بالا کشید و گفت محشر شدین و بعد یه لبخند که دلم ضعف رفت.. نگاهمون به هم بود.منم لبخند زدم و تشکر کردم.وقتی رفت بیرون شروع کردم لباسو در بیارم که یه لحظه یه فکر به سرم زد.بجز سوتین و شرت توری سفید چیزی تنم نبود.بازم صداش زدم این بار گفتم ببخشید زیپ گیر کرده باز نمیشه.انگار اونم خیلی خوشش اومده بود که با لبخند در رو باز کرد اومد تو و این بار دیگه قیافش دیدنی بود.. دیگه انکار نکردم دلم میخواست باهاش سکس داشته باشم.برگشتم طرفش و گفتم نمیای تو..؟ لبخندش دوباره برگشت رو لبای قشنگش.دستشو با ناز کشیدم و اومد داخل.وقتی بهم نزدیکتر شد آروم دستهاشو آورد بالا اول لبهام بعد صورتم بعد گردنم سینه هام کمرم شکمم همه جارو آروم لمس کرد.بعد دستش اومد پایین تر کونمو گرفت و بعد با اون یکی دستش کسمو لمس کرد انگار میخواست باور کنه خواب نیست.همه این ها 2 دقیقه بیشتر طول نکشید که من دیگه طاقتم تموم شد دستهامو حلقه کردم دورش خودمو بهش چسپوندم.اونم محکم بغلم کرد و لبهامو شروع کرد خوردن که کسی صداش زد.. اصلآ یادش رفته بود مشتری ممکنه بیاد.با ناراحتی ازم دل کند و رفت اما کیرش خیلی بزرگ شده بود انگار داشت داد میزد میخوام بیام بیرون.رفت و خیلی زد برگشت.گفت خانونم ناز در مغازه رو بستم دیگه کسی مزاحم نشه.من آروم داشتم سوتینمو باز میکردم که بهم کمک کرد و درش آورد دوباره لبهامو خورد و گردنم رو میلیسید که منم دستم رفت سمت شلوارش.دستمو که گذاشتم رو کیرش از رو شلوار محکم تر بغلم کرد و سینه هامو گذاشت تو دهنش.نوک سینه هامو با دندون آروم گاز گرفت که من صدام دراومد و گفتم آی.. آه..
 
زیپ شلوارشو باز کردم و کشیدمش پایین شرتشو هم در آوردم کیر بزرگش بین دو تا دستهام بود که اونم سینه هامو ول کرد و شروع کرد گردنم رو خوردن.کیرشو بین دستهام ماساژ میدادم که گفت خانوم خوشکله شما شرتتونو در نمیارین؟ خندیدم و لبهاشو بوسیدم.وقتی شرتمو در آوردم فوری دستشو برد روی کس سفید و تمیزم.مالش داد و انگشت وسطیش رو آروم کرد داخل.. گفتم ببین چقدر دوس داره بخوره.. گفت بذار یکمی نازش کنم بعد سیر سیرش میکنم.کیرشو مالید روی خیسی کسم و روش لیز خورد.گفتم عزیزم ببرش داخل دیگه طاقت ندارم.دستهامو دور گردنش حلقه کردم و پاهامو هم آوردم بالا دور کمرش با دست سرکیرشو گذاشتم روی کسم و محکم بغلش کردم وقتی همدیگرو محکم بغل کردیم کیرش آروم با یکمی فشار رفت داخل و منم اروم ناله میکردم کیرشو تا ته کرده تو کسم و منم خودمو عقب و جلو میکردم تا بیاد بیرون و باز بره داخل.گفت آبم اومد چیکار کنم؟ گفتم بریز داخل قرص میخورم چیزی نمیشه.اون لحظه هیچی واسم مهم نبود.هردوتامون به نفس نفس افتاده بودیم که من ارضاء شدم.اونم گفت آبم داره میاد و محکم کیرشو تکون داد توی کسم که آب داغش ریخت داخل کسم و دیگه ناله های ما بلند شده بود کیرشو در آورد منم رفتم بیرون با دستمال خودمو تمیز کردم.اون لباسش هنوز تنش بود من همون طوری لخت رفتم روی مبل تک نفره بیرون نشستم که لباسشو هم در آورد همون جوری که رو مبل نشسته بودم اومد پاهامو باز کرد خودشم نشست بین پاهام و دوباره کیر بزرگشو آروم کرد داخل.خودشو تکون میداد تا ته بره داخل منم چشمهامو بسته بودم و از لذت لبهامو گاز میگرفتم.یکمی بعد بلندش کردم من نشستم رو پاهاش و دوباره اون قدر منو کرد که باز به نفس نفس افتادیم.بازم آبشو رو ریخت داخل و کسم آتیش گرفت از آب داغش.تا یک ساعت بعد توی بغل هم خوابیدیم و من آماده شدم و با لباس جدیدم رفتم خونه دوش گرفتم. امیدوارم از خاطرم خوشتون اومده باشه

نوشته: پروا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «روز خوب»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا