این داستان به اولین سکس من سال 1387 که 3 سال پیش بود من اون موقع 17 سالم بود
من اون موقع ها اصلاً فکر بیرون رفتن و دوست دختر تو سرم رو نداشتم همش 24 ساعت پای کامپیوتر و پی اس بودم
ما خونمون 3 طبقه هست که طبقه وسطی مدتی خالی بود بعد سال ها از خونه تصمیم گرفتن که طبقه دوم رو به اجاره بدن بعد مدتی بالاخره یه اجاره نشینی واسه این خونه ما پیدا شد که این خانواده 3 دختر 1 پسر بود و پدرشون هم یه 18 چرخ داشت که بدبخت همیشه تو جاده ها بود مامانشون هم من تا الان هم نفهمیدم کجا ولی از صبح تا عصر خونه نمی شد میرفت اون پسر هم سرباز بود که هیچ موقع خونه نمی شد من چون اصلا بیرون نمیرفتم و با کسی هم حرف نمیزدم یه کم خجالتی بودم بعد چند روز بود که من از طرف حیاط میرفتم دم در دیدم یکه از دخترها تو حیاطه با هزار مصیبت رفتم یه سلامی دادم و در رفتم بعد ها متوجه شدم که 2 خواهر دو قلو و یه خواهر کوچیک تر به اسم سپیده که دو سال از من کوچیک بود هستن.
1ماه گذشته بود که یکی از دخترا همون سپیده از طرف در دومی در ما رو زد چون ظهر بود شک کرم که این موقع کی میتونه باشه رفتم سراغ آیفون دیدم بله یکی از اونا اورده که اجاره خونه رو بده من رفتم پایین و گرفتم تو این چند ماهی که گذشته بود فقط دو بار دیده بودمشون چند ماهی گذشت و که تابستون بود که ما هم کم کم با هم رفت و امد داشتیم من میتونستم باهشون راحت حرف بزن
مرداد ماه بود که کسی خونه ما نبود من هم قرص سیپروهپتادین می خوردم که زیاد گشنم بشه و زیاد غذا بخورم اثر غرص زده بود به سرم و خواب داشت دیونم میکرد ننم و بابام رفته بودن تهران منم که حس تنها موندن رو نداشتم و نارحت بودم که یهو شنیدم یکی از حیاط داره صدام میزنه پارسا چند باری صدام زد منم که اصلاً حوصله نداشتم که الان میرم میگه بیا این کامپیوتر ما مشکل داره با هزار بدبختی رفتم بالکن دیدم سپیده هست که میگه بیا من کلید ندارم موندم تو حیاط گفتم خوب من چیکار کنم گفت بیا یه جور درو باز کنم منم گفتم بزن شیشه بشکنه برو تو بالاخره منو کشید پایین رفت 3 و 4 تنه زدم به در حوصله نداشتم گفتم باز نمیشه گفتم بشین اینجا مامانت بیاد گفت مامان رفته دندون پزشکی گفتم پس ابجی هات کجا هستن گفت دودتاشونم رفتن کلاس فیزیک تو دلم گفتم عجب گیری کردیم ها گقتم بیا بریم بالا بشین تا بالاخره یکی بیاد و در رو باز کنه اونم قبول کرد او اومد
اینم بگم من تا حال فکر نکرده بودم که با کسی سکس کنم به همین خاطر هم به دختری دقت نمیکردم که ببینم فرم بدنش چطور هست البته فیلم سکس و داستان میخوندم
اومد بالا و رفت نشست رو مبل منم برا همین که خجالت نکشه اومدم نشستم تو اطاقم بهش گفتم اگه گرمته مانتو رو در بیار پشت سرم وایستاده بود گفت چیکار میکنی گفتم هیچی سایت ها رو میگردم امد نشست کنارم بهم گفت نت ارزشی نداره همه سایت ها فیلتره چون من که خواب زده بود به سرم دوقرونیم نیفتاد که این منظورش چی هست یه چند لحظه ی گذشته بود که دستم خورد به گوشیم از رو میز افتاد زمین من که خم شدم از جلو پاهاش گوشیم رو بردارم یه بوی جالبی از تنش می یومد وقتی سرم رو بلند کردم برای اولین بار سینه ها یه دختر از نزدیک با دقت نگاه کردم باور کنید به قدری ژل زده بو که لباش که از صد متری میگفن بیا منو بخور سینه های بزرگی داشت یهو به فکرم زد که بهش بگم من فیلتر شکن دارم ها که یه بار هم ما شانسمون رو امتحان کنیم شاید برا اولین بار با کسی سکس کردم
گفتم میخوای بازش کنم دیدم با کمی مکس گفت حالا زود بود جوابم رو می دادی بدونه این که جوابی بده فیلتر شکن رو باز کردم گفتم کدوم سایت رفتی که فیلتر بود الان بزن میره گفت نمیدونم به زهنم رسید یه سایت والپیپر باز کنم که عکس دخترای نیمه سکس هم توش بود ولی کلاً فیلتر نبود سایت رو باز کردم چند تا از اون عکس ها رو باز کردم گفتم به خاطر همین چرت وپرت ها فیلتر میکنن ها دیدم جوابی نداد یکم بعد گفت نه بابا منم خودم رو زدم به اون راه گفتم میخوای از این باحال تر هاشو بیارم برات فیلتر شکن رو بستم و رفتم عکس سکس براش باز کردم که چند تا دختر بودن من یه لحظه حس کردم که بدن این مثل اتیش داره گرما میده عکس ها رو عوض میکردم اونم چیزی نمیگفت تو دلم ممیگفتم دستم رو بزارم رو رونش ولی جرعت نمیکردم یه عکس باز کردم که یه پسر یه دختر رو میکرد چشمام رو بستم دسم رو انداختم رو پاش اول خودش رو یکم کشید عقب اول ترسیدم بعد دیدم هیچ عکس العملی نکرد بهش گفتم فیلم باحال می خوای باز کنم؟ گفت باشه یه فیله جالب باز کردم
دستم رو بردم لای پاهش که احساس کردم یکم خیس هست بهش گفتم از این کارا کردی گفت نمیدونم! تعجب کردم گفتم مگه میشه ندونی دیدم خجالت میکشه که بگه اره گفتم میخوای با هم امتحان کنیم چیزی نگفت منم دیگه نپرسیدم دستش رو گرفتم گفتم بیا رو تخت یکم ناز کرد بعد گفتم اگه قبول نکنی من دیگه نمیتونم به روی تو نگاه کنم دیگه بی خوابی از سرم پریده بود بالاخره مخش رو زدم و خوابوندم رو تخت دستم رو بردم لای پاش و مالوندن کسش و شروع کردم به خوردن لباش خیلی جالب بود فکر کنم یه دو کیلو به لباش ماتیک و ژل زده بود که همش رو نوشجان کردن بعد شروع به در آوردن لباش هاش کردم همین طور که داشتم لباسش رو میکشیدم بیرون سینه هاش رو هم فشار می دادم یکم سفت بود ولی جالب یه شرت صورتی و سوتین هم رنگ تنش بود به شرت و سوتینش دست نزدم و داشتم زیر سینه هاش و گردنش رو میخورم نفسش تند تند شده بود یه لحظه به یادم امد که باید لباسای خودم رو هم دربیارم بهتره – که یادم رفته بود زود لباس هامو در اوردم گفتم میتونی بخوریش گفت بدم میاد گفتم امتحان کردی گفت تا حال نه ولی دوست ندارم منم دیگه اصرار نکردم رفتم پشتش و سوتین اش رو باز کردم و دیدم با دستش از جلو نگه داشته که سینه هاش دیده نشه گفتم چیزی شده گفت بیخیال شو من خجالت میکشم به حرفش گوش نکردم و از دستش کشیدم گفتم پاشو شرت رو هم در بیارم با منو من پا شد از جلو که شرتش رو کشیدم پایین یک لحظه بهم شوک وارد شد که یه دختر 15 ساله چطور میتونه پرده نداشته باشه! بعد گفتم بابا امروزا همه جنده یکی هم این – بهش گفتم اپنی گفت آره گفتم با کسی بودی گفت نه گفت به خاطر یه عمل جراحی مجبور به این کار شدم
هر چه قدر پرسیدم به خاطر چی نگفت که نگفت (بعد ها هم یه پرونده داشت بهم نشون داد که ثابت میکرد توسط دکتر پردش رو برداشتن) نشوندمش رو تخت و شروع کردم به خوردن کسش یه گرمای جابی یه صورتم میزد چون اولین بارم بود و میخواستم امتحان کنم و یه کم چندشم میشد بعد دیدم نه خیلی خیلی محشره دلم میخواست محکم گازش بگیرم همین طور که میخوردم اونم چشماش رو بسته بود و داشت ناله های حشری شدن رو نشون میداد که منو دیونه میکرد میخواستم کاری کنم که به داد زدن بیفته کسش خیلی سفید بود و توش هم که صورتی بود یه رنگ جالبی داشت فکر کنم مو بر هم زده بود چون اثر از یک مو و زدن با تیغ نبود یکم که خردمش دیدم بدنش داره میلزه نفمیدم که داره ارضا میشه 2دقیقه ای گذشت گفتم از جلو دوست داری یا از پشت گفت من برا تو هستم چیکار دوست داری و از کجا دوست داری هر کاری که مخوای بکن کیرم رو گذاشتم دم کسش یه فشار محکم دادم تو کسش چون کیرم خوشک بود سخت رفت تو ولی احساس کردم سپیده دوباره جر خورد سپیده گفت جون من تکون نده که دارم میسوزم منم گوش نکردم چون میخواستم کاری کنم که مکم داد بزنه 2 و 3 باری سخت محکم عقب جلو کردم بعد روان شده سپیده داشت گریه می کرد منم تو حال خودم نبود داشتم سر پستون هاشو میخوردم و سپیده هم میگفت محکم بکن میخوام دوباره جر بخورم با دستم سینه هاشو محکم فشار میدادم همچین محکم تلنبه میزدم وقتی همش میرفت تو و بدنم میخورد به بدن اون به قدری محکم بود که از بدن من درد می گرفت دیدم که داره بدنم داغ میشه و احساس کردم داره ابم میاد بهش گفتم داره میاد چیکار کنم گفت بریز همون تو گفتم مشکلی نداره گفت تو کاری نداشته باش منم با تمام قدرت خالی کردم تو کسش به قدری زیاد آبم امد که ار کناره هاش میزد بیرون ازش پرسید که بچه دار میشی و بیا درستش کن گفت نه نمیشم تو نگران نباش بهش گفتم میای باهم بریم حموم گفت باشه تو حموم دوباره پارسا کوچلو بیدار شده بود گفتم میخوای این بار هم دوباره از عقب شروع کنیم گفت اشکالی نداره تو حموم آب رو باز کردم و زدم که از دوش بیاد خوب به کیرم کف زدم و (چون تو داستان ها شنیده بودم که از پشت بکونی احتمال داره خون بیاد) بهش گفتم که نترسی ها شاید خون بیاد گفت باشه عیبی نداره
گذاستم دم سوراخ کونش و چشمام رو بستم گفتم درد داره ها یکم گفت میدونم محکم با هرچی قدرت تمام کردم تو کونش تا ته رفت تو کونش یه داد محکمی کشید و گفت بکش بیرون و التماس و گریه میکرد به حرفش گوش نکردم زیر دوش محکم از پشت بقلش کردم داشت التماس میکرد که تور و جون سپیده بکش بیرون زیر دوش بودم دیده وای از اون فکری که تو ذهن من بود بیشتر از اون خون امد نگو یکم زیاد وحشیانه عمل کرده بودیم زیاد جر خورده بود اروم اروم عقب جلو میکرد اونم داشت گریه میکرد ولی مثله این که حشری بود وسط گریه هاش آه آه میکرد همه از پشت داشتم سینه هاش رو بازی میدم و گردنش رو میخوردم که دیدم دباره بدنش لرزید ولی این باز زیاد تر بود بی حال شده بو ولی بازم سر پا بود و کیر من تو کونش عقب و جلو میرفت بهم گفت من دیگه نمیخوام بسه دیگه گفتم نمیشه که یک لحظه با فشار آبم رو ریختم تو کونش ولی این بار سخت آبم میومد بیرون (وقتی تو کسش میکردم مثل این مود که کیرت رو لایه دو تا لحاف نرم و گرم نگه داشتی) یه دوش گرفتیم و دباره یه لب ازش گرفتتم ولی این بار یاد گرفته بودم بهتر از بار قبل بود امدیم بیرون
الان 3 سال از اون روز گذشته باز هم اجاره نشین ما هستم باز هم با هم سکس می کنیم میتونم بگم ماهی 3 یا 4 مار سکس میکنیم ولی هیچ کدوم به جالبی بار اول نمی رسه