اولین سکسم با بهترین دوستم بود. دو هفتهای بود که بیست سالم شده بود و تابستون کمکم داشت تموم میشد و منم داشتم جمع و جور میکردم که برم شهر دانشگاهم. اون پسره هم پنج شیش ماهی بود که با دوست دخترش به هم زده بود و هر از گاهی میون حرفاش باهام درد دل میکرد و میگفت کاش همهی دخترا مث تو بودن و از این خزعبلات.
میدونستم داره سعی میکنه از “فرند زون” بیاد بیرون. ولی من مدتی بود که دوستش داشتم و از خدام بود که اولین سکسمو با اون تجربه کنم. یه شب، بی رو در واسی، دیگه بهم گفت که دلش میخواد باهام بخوابه. منم فورا قبول کردم. گفت خونه خالیه، صبح میام دنبالت.
قدم کوتاهه( ۱۵۷)، یه ریزه هم چاقم. سینه و باسنم خیلی خیلی بزرگن ولی کمرم باریکه. پوستمم سفیده. میخواستم یه چیز سکسی برای پسر موردعلاقهم بپوشم که بدنمم قشنگتر نشون بده. یه سوتین گیپور مشکی و شرت مشکی پوشیدم با یه جوراب راهراه سیاهسفید تا زیر زانو. یه جین قهوهایم روش پوشیدم با یه پیرهن فیروزهای که روی شکمش توری بود.
اولین سکسم بود و برای همین خیلی استرس داشتم. بهش پیام دادم که آیا الکلیجاتی چیزی تو خونه داره که اگه نداره خودم تو خونه یه کم بخورم بعد برم پایین، که گفت داره و خیالم راحت شد.
اومد دنبالم. تو ماشین مثل همیشه با هم شوخی و خنده کردیم. حتی خونه هم که رفتیم جو خاصی نبود. خونه رو نشونم داد، با هم حرف زدیم و اینجور چیزا. پشت میز آشپز خونه نشستم و اونم اومد کنارم و به حرف زدن ادامه دادیم. یهو دستشو گذاشت رو دستم و من دلم هری ریخت پایین. یه لبخند زدم و ازش خواستم عرق بیاره.
ریخت و خوردیم و حرف زدیم و اونم دوباره دستمو گرفت. شروع کرد کمکم با موهام بازی کردن و سرشو اورد جلو و خیلی آروم صورتمو بوسید. چند بار خیلی نرم صورتمو بوسید تا این که لباشو گذاشت رو لبام و ازم لب گرفت.
نه تنها اولین بارم بود که سکس داشتم، اولین بارمم بود که لب میدادم. فورا احساس کردم که دارم خیس میشم. زبونشو فرو کرده بود تو دهنم و منم عاشق طعم دهنش شده بودم. از همون الان شروع کرده بودم ناله کردن و محکم به پیرهنش چنگ زده بودم. نفسام سنگین شده بودن که ازم جدا شد و گفت بریم اتاق خواب.
بردم تو تخت پدر و مادرش و خوابوندم روی تخت. دستامو دورش حلقه کرده بودم ولی مچامو گرفت و دستامو برد بالای سرم. گردنمو میخورد، گوشامو میمکید و منم هر لحظه دیوونهتر میشدم.
پیرهنمو داد بالا و سوتینمو داد پایین و به سینههای بزرگم خیره شد. محکم فشارشون داد و شروع کرد مکیدن و لیسیدن و با اون یکی دستش کسمو از رو شلوار میمالید. اتاق از صدای نفسام و نالههام پر شده بود.
شلوارمو در اورد و شرتمو داد پایین و یه لحظه به شدت احساس خجالت کردم و گفتم دستنگه داره. بغلم کرد و دوباره صورتمو بوسید و بهم گفت که خیلی بدنم خوشگله و اینجور چیزا تا احساس راحتی کنم. دوباره خوابوندم و پیشونیمو بوسید و با دستش شروع کرد ور رفتن با کس خیسم.
آروم آروم همینجور که بدنمو میبوسید رفت پایین و پایینتر و زبونشو گذاشت روی کسم. با یه ولع قشنگی برام میخورد و منم دیوونه شده بودم. به موهاش چنگ زده بودم و همینجور استرس داشتم که نکنه زیادی محکم چنگ زده باشم و دردش بگیره اما خیلی حس خوبی داشتم. بدنم شروع کرده بود لرزیدن و نالههام بلند و بلندتر میشدن. آینهی میزتوالت یه جوری بود که میتونستم صورتمو ببینم و دیدن صورت گلانداخته و خیس عرقم حشریترم میکرد.
معلوم بود که دوست داره باهام خشن رفتار کنه اما نگرانمه. ته دلم دوست داشتم باهام خشن شه اما نگرانی ملایمی که برام داشت خیلی جذاب بود و باعث میشد برام خواستنیتر شه.
نزدیک ارضا شدن بودم و دلم میخواست جیغ بزنم اما نمیخواستم همسایههاش متوجه بشن. دستمو محکم گذاشتم رو دهنم و ارضا شدم و اونم بغلم کرد تا لرزیدن بدنم تموم شه. بعدش برام یه لیوان آب اورد و کنارم نشست و بدنمو تماشا کرد.
دلم میخواست منم لختش کنم و ارضاش کنم ولی اولین بارم بود و نه روم میشد و نه بلد بودم که باید از کجا شروع کنم. بلند شد تا بره دستشویی و منم رفتم تو اتاقش، که مانتو روسریمو اونجا دراورده بودم، تا یه آلپرازولام( یه قرصی که برای اضطراب مصرف میکنم) بخورم بلکه خجالتم بریزه.( جا داره بگم شما این کارو نکین چون به شدت با الکل تداخل داره ((= )
اونم اومد تو اتاق پیشم و رو تخت دراز کشید و منم رفتم تو بغلش. نیم ساعتی تو همون وضعیت بودیم و اونم بدنمو نوازش میکرد و با هم بگو بخند میکردیم. کمکم داشتم احساس شهامت میکردم. شروع کردم بوسیدن گردنش و خوردن لباش. رفتم روش و پیرهنشو در اوردم. بدن لاغر و کشیده و پرمو و پوست سبزهش بدجور به دلم نشسته بود. همینجور که لب و گردن و شونههاشو میبوسیدم لگنمو روی کیرش تکون میدادم و اونم حسابی خوشش اومده بود.
شونههامو گرفت و آروم هلم داد پایین تا ممههامو بمالم روی کیرش. هنوز شلوارشو در نیورده بودم. ممههامو از روی شلوار میمالیدم روش اونم نفسنفس میزد. سفتی کیرشو احساس میکردم و هم حشری شده بودم هم یه کم ترسیده بودم- خوب بار اولم بود! یه کم با دست از رو شلوار براش مالیدم. به نظر میومد بزرگ باشه. ترسم بیشتر شد چون دلم میخواست بهش کس بدم ولی از این که زیادی بزرگ باشه میترسیدم.
بالاخره دکمه شلوارشو باز کردم و با شرتش کشیدم پایین. بزرگتر از چیزی بود که توقع داشتم. خوشگل و خوردنی و سبزه. یه رگ کوچولو هم ازش زده بود بیرون. پسرم موهاشو هم زده بود که باعث شد دهنم کاملا آب بیوفته. گرفته بودمش تو دستم و با هوس نگاش میکردم. بدجوری دوست داشتم کس بدم ولی از اندازش ترسیده بودم و دلم نمیخواست اولین بارم دردناک باشه.
یه لیس بهش زدم و سرشو کردم تو دهنم و شروع کردم زبونمو رو سرش چرخوندن. چقد پوستش نرم بود و حس خوبی تو دهنم داشت. با دستم براش جق میزدم و سعی میکردم همشو بکنم تو دهنم ولی نمیتونستم و اونم نفس نفس میزد. ممههامو میمالیدم روش، بوسش میکردم، میخوردمش، براش جق میزدم و تو دلم کلی قربون صدقهی اون کیر کلفتش میرفتم. دلم میخواست تا ابد با کیر خوشگلش بازی کنم و اونم محکم چنگ زده بود تو موهام و صورتش غرق لذت شده بود. یهو آبش اومد و ریخت روی شکمش.
دیدن اون همه آبکیر حشریم کرده بود و دلم میخواست ادامه بدم اما اون آروم زدم کنار و گفت دیگه نه. طفلک از صبح تا حالا چند بار کیرش بالا اومده بود ولی من هی دستنگه میداشتم و دوباره میخوابید، معلوم بود خیلی خستهست. بهش دستمال دادم که شکمو پاک کنه، خودمم آبشو که ریخته بود رو دستم لیس زدم. دوستام بهم گفته بودن مزهی وایتکس میده! اما خیلی خوشمزه بود و تقریبا مزهی آب خودمو میداد.
یه کم آهنگ گوش دادیم، سیگاری کشیدیم، یه چیزی خوردیم و آماده شدیم که بریم. بردم جلوی خونهمون. منم لپشو بوسیدم و پیاده شدم و ازش بابت همه چیز تشکر کردم. همون روز بس که ذوق داشتم و خوشحال بودم رفتم خونه و همهی جریانو تو گوشیم نوشتم، برای همین همهی جزئیاتش یادم مونده.
ما باز هم با هم سکس داشتیم ولی معمولا تو ماشین و خیلی عجلهای بودن برای همین ارزش نوشتن نداره. ولی همیشه ازش ممنونم که اولین بار قشنگیو برام رقم زد.