من میخام خاطره اولین کون دادنم رو براتون بنویسم امیدوارم خوشتون بیاد
من R.B هستم اسم خودمو میزارم نیما الان 19 سالمه این ما جرا وقتی 12 سالم بود برام اتفاق افتاد.بزارین از خودم بگم من پسری هستم کمی تپل سفید با کونی تقریبا تاقچه ای و بدون مو من مادر زادی کم مو هستم . خوب میرم سر اصل مطلب.
ماجرا از انجا شروع شد که من خیلی از شنا خوشم میومد .خانوادمم اینو میدونستن برا همین بابام من و برد و تو یه کلاس شنا ثبت نام کرد م.خلاصه من فرداش رفتم سر کلاس به جز من 9نفر دیگم بودن که از من بزرگتر بودن .مربی از ما خاست خود مون رو معرفی کنیم بعد گفت 2 به 2 تقسیم بشیم یکی از همون پسرا که اسمش مهرداد بود امد طرف من و شروع کردیم کار کردن حرکات کششی که مربی گفت بریم تو اب گفت از میله کنار دیواره بگیرین و پا بزنین خلاصه روز اول تموم شد رفتیم رخت کن لباس عوض کنیم مربی امد گفت کسایی که امروز با هم تمرین کردن تا اخر دوره باید باهم باشن .خلاصه منو مهرداد شده بودیم یار تمرینی و هم خیلی هم باهم رفیق شده بودیم. مهرداد با اینکه 4سال از من بزرگتر بود اصلا خودشو برام نمیگرفت .
دیگه 2ماه میشد که میرفتیم سر کلاس. کمی شنا هم یاد گرفته بودیم . که مربی گفت امروز میخام بهتون یاد بدم چطوری تو اب استراحت کنید .گفت هر کی بایارتمرینی خودش منم رفتم پیش مهرداد .مربی گفت یه نفر روی اب به پشت دراز بکشه و یار تمرینی از زیر کمرشو بگیره تا طرف مقبل به ارو می پا بزنه تا یاد بگیره .مهرداد اول به من گفت دراز بکشم من همین کارو کردم که دیدم مهرداد دستشو کمکم اورد پایین تا رسید به کونم همون جا نگه داشت من تعجب کردم ولی چیزی نگفتم وپا میزدم 10دقیقه من تمام شد نوبت مهرداد شد به مهرداد گفتم مهرداد گفت نمیتونم گفتم یعنی چی داشتیم حرف میزدیم که مربی دید گفت نوبت کیه مهرداد گفت نیما. منم مجبور شدم 2باره دراز بکشم ولی این دفعه همون اول زیر کونمو گرفت بازم چیزی نگفتم.
خلاصه ساعت کلاس تموم شد میخاستیم بیایم بیرون که مهرداد نیومد گفتم بیا بریم گفت صبر کن من اخر همه میام میخام یه دور شنا کنم ولی تا اونا رفتن دوش بگیرن مهرداد از اب امد بیرون که دیدم اقا کیرش راسته راسته گفت حالا فهمیدی چرا نمیتونستم. ما اخر همه رفتیم دوش گرفتیم رفتیم تو رختکن من مایو مودر اورده بودم داشتم خودمو خشک میکردم که یهو مهرداد به بهانه این که حوله نیاورده میخاد از من بگیره امد تو رختکن من. من لخت مادر زاد بودم فقط داشت نیگام میکرد من حولمو گرفتم جلو خودم گفتم چی میخای گفت یادم رفته حوله بیارم میشه حولتو بدی؟ گفتم من خودم لازمش دارم مگه نمیبینی برو بیرون کارم تموم شد برات میارم مهرداد گفت کارتو بکن کارت تموم شد میگیرم گفتم شرت پا نیست گفت بابا عیب نداره ما رفقیم من قبول نکردم اون گفت اصلا منم شر تمو در میارم بدون اینکه منتظر جواب من بشه شرت شو در اورد من کیرشو دیدم بزرگتر از مال من بود ولی نه زیاد بزرگ منم خجالتو گذاشتم کنار و حولرو برداشتم خودمو خشک کردم مهر داد فقط نگاه می کرد حولرو بهش دادم وقتی بر گشتم شرت مو از تو ساک بر دارم از پشت چسبید بهم کیرشو چسبوند به کونم کیرش گرم بود خیلی گرم من گفتم زشته ولی ولی دلم میخاست چون وقتی کیرشو چسبوند به کونم یه حال عجیبی شدم اونم یه چند ثانیه صبرکرد بعد ولم کرد رفت. حولمم نبرد.
از استخر امدیم بیرون بهش گفتم تو که حوله منو نبردی چجوری خودتو خشک کردی گفت حوله داشتم گفتم پس چرا امدی پیش من گفت اگه بگم قهر نمیکنی باهام گفتم نه گفت قسم بخور منم قسم خوردم گفت راستش اومدم کون تورو ببینم پرسیدم چرا؟ گفت خیلی قشنگه دوستش دارم من گفتم زشته اون گفت نه بابا چی زشته هر چی من دارم تو هم داری بعد منو گول زد گفت اگه مال زنا رو ببینی زشته خلاصه از اون به بعد هروقت فرصتی پیش میو مد منو دست مالی میکرد تا یه روز 2باره امد تو رختکن من ازپشت کیرشو گزاشت لای چا ک کونم من هیچی نگفتم داشتم حال میکردم که یه هو ول کرد من گفتم یه زره دیگه بزار باشه که مهرداد گفت دوست داری؟ من جواب ندادم اون روز گذشت .
جلسه بعد میخاستم برم سر کلاس که مهرداد منو دید گفت کجا گفتم میرم سر کلاس مگه تو نمیای که گفت نه توهم نرو بیا بیریم خونمون کسی نیست گفتم بریم خونتون چی کار کنیم اون پلی استیشن داشت گفت بیا بریم بازی کنیم گفتم بی خیال بریم سر کلاس… اینقدر اصرار کرد تا قبول کردم رفتیم خونشون کسی نبود رفتیم تو مهرداد درو قفل کرد هوا گرم بود کولرو روشن کرد بعد پیرهنو شلوارشو در اورد با شورت گفتم چرا لباست رو در میاری؟ گفت گرمه تازه تو خونه کسی نیست که. به مهرداد گفتم مهرداد بیار بازی کنیم. اونم یه سی دی اورد گفت بزار تو دستگاه گفتم اینکه بازی نیست گفت خیلی ازبازی بهتره من سی دی رو گذاشتم اونم رفت اب اورد خوردیم که گفت چرا پلی نکردی گفتم بلد نیستم رفت تلویزیون رو روشن کرد که فیلم شروع شد گفتم فیلمه؟ گفت اره که یهو دیدم توفیلمه 2تا پسرباهم رفتن تو یه خونه وشروع کردن لخت شدن. من خشکم زده بود تا حالا ندیده بودم بعد شروع کردن کیر هم دیگرو خوردن من فقط نگاه میکردم نفهمیدم مهرداد کی شرت شو در اورد.
امد سمتم و دسمو گرفت گذاشت رو کیرش گفت برام بمال منم براش مالیدم که گفت یادته 2روز پیش تو رختکن کیرمو گذاشته بودم لای کونت گفتی بزار باشه میخای الان بزارم لای کونت؟ با سر گفتم اره. گفت پس لخت شومن لخت شدم بعد منو رو شکم خوابوند وخودش روم خوابید کیرشو گزاشت لا کونم من فیلم رو نگاه می کردم اونم خوابیده بود روم بعد چند دقیقه بلند شد بهم گفت نیما گفتم چیه گفت یه کاری بخام برام میکنی گفتم چی؟ گفت مثل اول فیلمه کیرمو میخوری گفتم کثیفه گفت اگه کثیف بود اونا نمیخوردن که بازم شروع کردبه اصرار کردن. من قبول کردم اولش فقط دهنمو باز میکردم و سرمو جلو و عقب می کردم بعد مهرداد گفت این جوری نه میک بزن. منم مک میزدم او داشت حال می کرد که گفت بسه بعد گفت دوباره دراز بکش رفت پشتم لای کونمو باز کرد یه تف زد به کونم بعد با انگشت شرو کرد مالیدن سوراخم بعد 1دونه از انگشتاشو اروم کرد تو سوراخم 1کم مالید گفت خوبه گفتم اره دست شو اورد جلو دهنم گفت یه تف گنده بکن منم تف کردم انم زد به کونم بعد کیرشو گذاشت لای چاک کونم 1 کم بالا پایین کرد بعد گذاشت لای پام چند دقیقه تلمبه زد بعد یه دفعه منو به خودش فشار داد و نگه داشت یه هو دیدم یه چیزگرمی با فشار ریخت لای پام بعد مهرداد از روم بلند شد رفت دستمال اورد اب گیرشو از لای پام پاک کرد من پر سیدم اون اب گرم چی بود گفت اسمش اب کیره همونی توفیلم دیدی همون سفیده که از کیز جفتشون امد گفتم مال منم میاد گفت العان نه هر وقت به سن من رسیدی میاد .
خلاصه از او به بعد کار ما شده بود همین هروقت خونه مهرداد خالی میشد میرفتیم خونشون البته دیگه فیلم نمیدیدیم .
هر وقت خونه مهرداد خالی می شد منو میبرد خونشون ولخت می شدیم واون میزاشت لای کون من و اب شو میریخت لای کونم.2هفته ای میشد که با مهرداد سکس داشتم ولی اون هنوز تو کونم نکرده بودوفقط انگشت میکرت توسوراخم و برای لا کونی یا لاپایی میزاشت تا یه روز که رفته بودم خو نشون و لخت شدیم که شرو کنیم دیدم مهرداد رفت ازتو اتاق یه شمع اورد شمعه خیلی بزرگ بود سیاه بود روشم حالت دنده دنده مارپیچی گفتم مهرداد شمع میخای چی کار گفت من میخام بیشتر بهت حال بدم امد نشست پشتم گفت قمبل کن منم براش قمبل کردم شمع رو گذاشت در سوراخ کونم 1کم تف زد بعد فشار داد تو تا سرشمع رفت تو اتیش گرفتم خودمو دادم جولو و زدم زیر گریه مهرداد ترسیده بود امد پیشم شروع کرد معزرت خواهی و از دلم در اورد بعد امد برای اولین بار برام کیرم و خورد کیر که چه عرض کنم دودول شروع کرد خوردن و مک زدن اینقد حال میداد که نگو یه 5 دقیقه شایدم بیشتر برام ساک زد بعدشم من براش شروع کردم خوردن و اون با کون من بازی میکرد تف میزد و انگشت میکرد که یه دفه دیدم یه چیز گرم داره رو سوراخم مالیده میشه میخاستم ببینم چیه از لای پام نیگاه کردم دیدم مهرداد داره سوراخم رو لیس میزنه راستش از این کارش خیلی خوشم امده بود دستمو بردم عقب خودم کونمو براش باز کردم مهردادم فهمید گفت بیا بشین رو دهنم گفتم خفه میشی گفت تو بیا بشین رفتم نشستم رو دهنش ولی نه کامل وزن خودمو انداخته بودم رو پاهام مهردادم زبون داغ شو دوباره گذاشت رو سوراخم شروع کرد لیسیدن بعد یه دفعه زبونشو کرد تو سوراخم یه حس عجیبی بود یه چیز گرم تو کونم داشت تکون میخورد اصلا کنترلم دست خودم نبود شرو کردم کونمو تکون دادن بعد مهرداد گفت نیما میزاری شمع رو دو باره بکنم تو من گفتم نه خیلی درد داره گفت او نه یه کوچیک ترشو میارم گفتم باشه رفت اورد بعد گفت قمبل کن من خیلی میترسیدم خلاصه توف زد و سرشمع رو گذاشت در کونم و فشار داد یکمش رفت تو درد داشتم اما کم بود
گفتم درد داره گفت اگه تحمل کنی دوباره سوراخ تو میلیسم منم قبول کردم یه چند ثانیه گذشت شروع کرد شمع رو تکون دادن بعد درش اورد شروع کرد لیسیدن بعد دوباره شمع روکردت تو کونم انگار معجزه شده بوود اندازه دفعه قبل درد نداشت اون روز دو سه بار دیگه اون کارو انجام داد بعد دوباره براش کیرشو خوردم اونم گذاشت لا کونم و اب شو ریخت رو کونم بعد گفت یه کاری بخام میکنی گفتم چیکار گفت این شمع و بهت میدم با خودت ببر هر شب چند دقیقه مثل العان بزار تو کونت گفتم باشه چون راست شو بخاین خوشم امده بود 3 شب پشت سر هم شع رو میکردم تو کنم قشنگ یا دمه دفعه سوم خیلی راحت و بدون درد رفت تو خودم عقب جولوش میکردم و حال میکردم بعدش رفتم به مهرداد گفتم گفتم دیگه درد نمیگیره وقتی میکنم تو مهرداد گفت اون شمع بزرگه یادته گفتم خوب گفت اونو بدم شبا میکنی تو کونت گفتم نه یادته وقتی کردی تو کونم چقدر دردم امد گفت مگه نمیگی اون راحت میره دیگم دردت نمیاد
گفتم خوب اره که گفت خوب سوراخت العان یکم بزرگ شده زیاد دردت نمیاد خلاصه سرتون رو درد نیارم بلاخره قبول کردم رفتیم در خونشون شمع رو به من داد منم شب کردم تو کونم البته خیلی یواش چون واقعا میترسیدم دردم بگیره که دیدم سرش راحت و بدون درد رفت تو در اوردم بیشتر تف زدم ترسم ریخته بود و اروم اروم تا نسفه کردم تو دردش شروع شد ولی زیاد نبود مهرداد گفته بود باید یکم تحمل کنم چند شبم اونو میکردم تو کونم تا یه هفته و نیم این شده بود کارم ولی دیگه دردش خیلی کم شده بود مهرداد هر وقت منو میدید مگفت چی شد منم بهش بهش میگفتم تا این که یه روز دوباره گفت بیا خونمون رفتم لخت شدیم شروع کردیم کیر همو خوردن مهرداد بعد رفت یه شمع اورد مثل همون که به من داده بود 69 شودیم من کیرشو می خوردم انم شمع رو میکرد تو کونم من زیر بودم مهرداد رومن که یه هو مهرداد شروع کرد تند تند تو دهمنم تلمبه زدن و کیرشو در اورد ابش امد ریخت رو سینه و فکم گفتم کثافت چی کار کردی گفت ببخشید بعد امد با دستمال ابشو پاک کرد منم فکر کردم تموم شد میخاستم لباس بپوشم که مهرداد گفت چرا لباس تنت میکنی گفتم مگه تموم نشد مهرداد گفت مگه تو حال کردی گفتم نه اصلا حال نداد این دفعه گفت تازه اصل حال مونده یه 10 دقیقه استراحت کرد
گفت نیما قمبل کن منم قمبل کردم بازم با شمع روکرد تو کونم دیگه برام عادی شده بود بعد شمع رو در اورد امد کیرشو اورد جلو دهنم گفت بخور گفتم دوباره کثافت کاری نکنی گفت نترس فقط خوب خیسش کن چند بار عقب جلو کردم که کیرتو در اورد دستشو اورد جلو دهنم گفت هر چی توف داری بریز تو دستم منم ریختم گفت به شکم بخواب خوابیدم تفم رو مالید در کونم بهم گفت با دستات لای کونتو باز کن منم باز کردم پاها شو گذاشت دو طرفم و سر کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم یه خورده با سر کیرش توف هارو مالید به سوراخ مو بعد اروم سر کیرشو کرد تو یکم درد داشت خیلی کم ولی گرمای سر کیرش داشت دیوونم میکرد مهرداد همونجا کیرشو نگه داشته بود گفتم مهرداد ترو خدا بکن تو مهرداد پرسید درد نداره گفتم نه که اروم اروم کیرشو تا اخر کرد تو کونم درد داشت ولی گر مای کیرش حالی بهم میداد که نگو نپرس اصلا قابل توصیف نیست خیلی خوب بود مهرداد تو همون حالت چند دقیقه تلمبه زد بعد گفت من خسته شدم من میخوابم تو بیا بشین روش بالا پایین کن منم نشستم کیرشو بادست خودم کردم تو کونم و شروع کردم بالا پایین کردن این جوری بهتر بود چون قشنگ می تو نستم خودم سرعت تلمبه زدنو تنظیم کنم بعد من گفتم مهرداد من خسته شدم مهرداد گفت قمبل کن منم گفتم باشه مهرداد رفت پشت من و کیرشو کرد تو شروع کرد تلمبه زدن گفتم مهرداد من میخام ببینم کیرت چه جوری میره تو کونم اونم گفت چه جوری که کیرشو از تو کونم در اورد گفت تکون نخور الان میام رفت یه ایینه اورد گذاشت لای پای من رو زمین بعد کیرشو کرد تو
خیلی خو ب بود من همه چیرو میدیدم که مهرداد تلمبه زدنشو تند تر کرد یه هو منو توبقلش گرفت و تو کونم داغ شد ابش امده بود و ریخته بود تو کونم بعد اروم کیرشو در اورد من هنوز قمبل بودم که ایینه رو گرفت پشتم گفت ببین چه باز کردم سوراخت رو راست می گفت سوراخم همون جوری باز مونده بودو قرمز شده بود وقتی بلند شدم اب مهرداد هنوز تو کونم بود رفتم یه دست مال گذاشتم روزمین به مهرداد گفتم نیگاه کن بعد زور زدم و اب شو ریختم رو دستمال مهرداد گفت بهت حال داد گفتم خیلی گفت از این به بعد همین جوری حال میکنیم قبول گفتم باشه بعد یکم استراحت کردم و لباسام رو پوشیدو ورفتم خونمون .
چند دفعه دیگه مهرداد منو از کون کرد منم دوست داشتم تا این که یه روز که رفتم خونشون دیدم یکی از دوستاشم اورده اون دفعه مجبور شدم هم به خودش هم به دوستش که کیرش از خود مهرداد بزرگ تر بود کون بدم ولی دیگه نرفتم پیشش و باهاش دوستیمو تموم کردم .
این بود داستان رفتن کیر تو کونم .
مهرداد ادم خوبی بود ولی حیف شد اگه دوست شو نمیاورد همیشه کنارش میموندم
دوست دار همتون نیما