کیر ناز ارسلان و کون من

من نیما هستم الان 21 سالمه این ماجرا پارساله…

***

ماجرا از اونجایی شروع شد که خونمونو عوض کردیم و من بکنای قبلیمو ازدست داده بودم راستش چنبار سه شده بود بخاطر همین بود اثاث کشی کردیم.جای جدید هیچجوره پسر تو دسترس هم نبود دانشگاه هم که نمیشه زشته به اینترنتم که اعتماد نیست یهو ادمو میبرن بلایی سرش میارن.من چند ماه اول خودمو کنترل کردم اما نمیشد چون قبلا میدادم اصلا دیگه برام ممکن نبود داشتم دیوونه میشدم اما هیچ راهی نداشتم.تو مسیر دانشگاه تا خونه مسه هیزا نگاه پسرای مردم میکردم همشم شلوارای تنگ میپوشیدم و هی قر میدادم اما هیچکس محل نمیداد و من عصبی تر میشدم. یبار تو مترو به یه پسر زل زده بودم پسره هم سنی نداشت شاید16یا17 سال بود یه شلوار کتون شش جیب پوشیده بود داشت دخترا ته کوپه رو دید میزد و راست کرده بود همینکه این صحنه رو دیدم حالمو گرفت بجاش تو دلم گفتم ولش کن حداقل کیر که نداریم بزا دول ببینیم رفتم کنارش نشستم یه نگاه بهم کرد با حالت نارضایتی که چرا اینجا نشستم بعد دوباره شروع کرد دخترا رو دید زدن تو دلم مثه سیرو سرکه میجوشید دولشو میخواستم اصن نمیدونم چم شده بود بی اختیار گفتم داداش ساعت داری گوشیشو دراورد گفت ساعت پنجه هی خدا خدا میکردم دخترا پیاده شن لامصبا پیاده نمیشدن که منم کامل نا امید بودم و فقط یواشکی کیرشو دید میزدم که رسیدم و رفتم سمت در که دیدم اونم داره میاد پیاده بشه و پشت سرم واساد یواش یواش رفتم سمتش کونمو نزدیک کردم یهو مترو ترمز کرد من کونمو محکم زدم به کیرش رفتم رو کفشاشم پا گذاشتم بعدش سریع گفتم ببخشید داداش بیرون واسادم بزا کفشاتو پاک کنم اونم هی تعارف کرد نه نمیخواد مرسی و دستاش تو جیبش بود چون کیرش نیمه راست بود بخاطر اون دخترا,منم هی سرمو سعی میکردم وقت پاک کردن به کیرش بزنم اخراش درحالی که جلوش زانو زده بودم گفتم تمیز شد داداش شرمنده اونم همینجوری نگام میکرد و من بدجور حرصم گرفته بود , بلند شدم گفتم داش ببینم هم مسیریما خونتون کجاس گفت فلان جا هههههه نزدیک ما بود کم کم شروع کردم حرف زدن و یواش یواش دوست شدیم.

 

این ماجرا گذشت من از اون شب تو فکر دادن بهش بودم نمیدونم چرا ولی هی تو دلم قیلیویلی میرفت,من رشته ام زیسته و راستش خرخونم بودم اما یه ترم سر همین جریان اثاث کشی مشروط شدم اسمش ارسلان بود منم ارسی صداش میکردم اونم منو نیمی صدا میکرد فهمیدم رشته اش تجربیه و یک عروسی تو کونم به راه افتاد که نگو,هیچوقت اولین سکسمو باهاش یادم نمیره یادمه درسشون لقاح بود بهم اس داد نیمی پدرم دراومد میای درس یادم بدی؟ به ارسی اس دادم داداش فردا میام,جواب داد ممنون عشقم. ولی مگه بابام که بازنشسته هم بود همشم خونه بود میزاشت؟؟! منم مجبور شذم به بابام یه دروغ دهن پر کن بگم شب سر شام بهش گفتم بابا میخوام برم کتابخونه درس بخونم بهم گفت باشه منم بات میام منکه بدجور هول کردم عصبانی شدم مونده بودم چیکار کنم گفتم نه بابا خودم میرم ممنون ,بابام یه نگاه بهم کرد و گفت باشه گوشیتو ببر پس بت زنگ میزنم شب به ارسلان اس دادم فردا میام پیشت داداشی جواب داد جووون بیا عشقم…

 

فردا ظهر با خوشحالی رفتم زنگ زدم سلام ارسی در خونتونم که درو باز کرد رفتم بالا,وای قربون دولش برم که از زیر شلوار ورزشیش معلوم بود این پسر انگار دایمو الراسته یه چشمک بهم زد گفت تنهام و با هم رفتیم تو اتاق یه رکابی تنش بود با یه شلوار ورزشی, مارک شورتشم معلوم بود یهو گوشیم زنگ خورد بابامه نیما کجایی؟ بابا کتابخونه ام رسیدم. اره راحت رسیدم ارسی یه نگاه عجیب بهم کرد و آروم از رو لباس یه دست به کیرش کشید,نیما جونم کیه؟ کلا از حشری بودنش حال میکردم گفتم بابامه عزیزم لباشو قنچه کرد گفت نگرانته عزیزم؟ من به شوخی گفتم اره چون با تو تنهام بلایی سرم نیاری درسو شروع کردیم ولی لامصب حشر بود گفتم ارسی چیه؟ گفت داش ببخشید زده بالا از صب زده بالا با جی افمم بهم زدم,من پرو پرو گفتم بیا منو بکن یه نگاه کرد بهم گفت خدایی جدی میگی دادا؟ واست افت نداره من بکنمت؟ گفتم نه ارسی داداش اروم لباشو بوسیدم…

 

دسشو گزاشت پشت سرم شروع کرد لب گرفتن جووووون از رو شلوار کیرشو مالیدم اووف چه دولی دولیییییی موهامو نوازش میکرد چقدر حرفه اییه یه بیست دقیقه مشغول عشق بازی بودیم که یهو دیدم کامل لختم کرده حرفای سکسی که تو گوشم میگفت بیشتر حشریم میکرد برام حسابی سوراخمو مالید منم کیر نازشو خوردم وای چه دولیییییی ولپ ولپ مکش میزدم برم گردوند رو تخت یه چیزی مسه روغن مالید به سوراخم دراز کشید روم عزیزم اجازه هست؟ و آروم فرو کرد داخلم ای جوووووووونم بعد یه مدت یه کیر داخلمه خیلی کنترل کردم خودمو تا مسه جنده ها نشه رفتارم که کم کم عقب جلو کردن شروع شد جووووونم چه عشقی چه کیری چه پسری بعد سکس برگشت داش حالا نوبت توهه ولی دلم نیومد گفتم نه دادا بیخیال کشیدم بالا برام ابمیوه اورد تا شب باش درس کار کردم الانم گاهی بش میدم خیلی ماهه.

 

نوشته: نیما

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

4 دیدگاه دربارهٔ «کیر ناز ارسلان و کون من»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا