ماساژ دادن مامان

سلام به همه دوستان.من کیان هستم و17 سالمه والی درشت حیکلم.مامانم 45 سالشه بدنه زیبایی داره.من با مادرم وپدر وخواهرم زندگی می کنم.خواهرم دانشجوی اصفهان هستش .پدرم کارمنده وتا ساعت 7 شب اداره بود.اکثر وقطها منو مادرم تنها هستیم .مادرم همش قربون صدقه من میره وهمه کاری برام میکنه.نمی زاره من دست به ساه وسفید بزنم.بیرون که میرم تا بر می گردم 10 بار به من زنگ می زنه.بیگزریم.یک روز زمستان مادرم بیرون رفته بود که موقه برگشتن زمین خورده بود وپاش وباسنش کبود شده بود و در شدیدی داشت.به سختی او مد خونه.من تا فهمیدم چی شده زود رفتیم دکتر .بعد از 3 یاعت برگشتیم خونه.دکتر فقط گفت باید آب درمانی کنی وپماد بمالی.از همون ساعت اول رفتم حمام وتوی وان آب گرم ریختم ومادرم خوابید توش البته با لباس خواب بلند.منم براش ماساژ دادم .مامانم هم همش قربون صدقم می رفت.
 
مشغول ماساژ بودن بودم که در باز شد وپدرم اومد خونه وقطی فهمید چی شده کلی ناراحت شد.چند روز به همین منوال گذشت ومن هروز برای مادرم ماساژ میدادم وبعدش پماد می مالیدم.کم کم حس خوبی بهم میدادوزمان ماساژ وپماد مالی رو بیشر می کردم.اویل خسته می شدم ومی خواستم زود تمومش کنم .والی الان دوسه ساعت طولش می دم.احساس می کنم مادرم لذت می بره.هر وقط پوماد میزدم مادرم چشماشو می بست ونالهای ریز میکرد.من حسابی حال می کردم.یک روز با خودم فکر کردم که چطوری بدن مامانمو بیبینم.فردا که شد به مادرم گفتم ائل بیا برات ماساژ بیدم بعد بریم حمام.مادرم قبول کرد.رفت توی اطاق خواب وبه روی شکم خوابید .منم رفتم دیدم که هنوز لباس خواب بلندش تنشه.نشستم کنارس وبادستام ماساژ دادم .نمی شد خوب ماساژ بیدم به همین خاطر به مادرم گفتم که لباسشو در یاره.اونم با کلی نه ونو دراورد.برکت کنه بدن سفید بدونه مو ویکم چرب.
 
چند دقیقه مکس کردم.صدای مادرم در اومد.منم سریع شروکردم به ماساژ دادنوبعد از 15 دقیقه گفتن مامان بند سوتینت مزاحمه مامانم گفت بندشو باز کن.منم بازش کردم.وشروع کردم به ماساژ مادرم فقط شرت پاش بود.از سر تا انگشتاش لخت زیر دست من خوابیده بود.بعد از 30 دقیقه صدای مادرم درو مد وگفت که خیلی بد ماساژ میدی.منم سریع گفتم مامان روغن زیتون داریم.گفت چطور…؟گفتم می گن روغن زیتون خیلی خوبه .گفت داریم برو از توی کابینت بیار.سریع رفتم وشیشه روغن زیتون رو اوردم وسریع شروع کردم به ماساژ دادناز نوک سرش تا انگشتهای پاش.بعد از ماساژ دادن کمی خسته شدم .مادرم فهمید وگفت پسرم بیشین روی پای من وماساژ بیده خسته شدی.منم سریع گوش کردم.نشستم روی پای مادرم .که صدای مادرم درو مد وگفت با بالاتر اونجا درد میکنه منم یکم اومد بالاتر تا جایی که مادرم گفت بسه.ناکس منو نشونده بود رو باسنش.
 
شروع کردم به ماساژ دادن.مادرم چشماشم بسته بود سرشو گذاشته بود روی متکا وناله های ریز می کرد.یواش یواش حس خوبی بهم دست داد .کیرم سفت شده بود وبا هر بار که جلو عقب می کردم کیرم به کمر مادر می خورد.یکه که گذشت.مادرم کفت کیان جان گردنمو بیمال.من تا اومدم گردنشو ماساژ بیدم کیرم چسبید به کمر مادرم.سری برگشت که مادرم سریع گفت همون جوری خوب بود من به ناچار شروع کردم به ماساژ داد گردن مادر.بعد از چند دقیقه حالم خیلی بد شده بود.نفهمیدم کی روی مامانم خوابیده بودم.مادرم یدفه گفت عزیزم بسه ماساژ خیلی حال کردم بیریم حمام.منم سری بلند شدم اما کیرم بلند شده بود شدید مامانم دید خندید وگفت ای شیطون.مامانم رفت حمام منم همین جوری مات مونده بودم که مامانمگفت کیان جان نمی یای.منم سرع رفت توی حمام که مامانم گفت کیان جان تیشرت وشرتکتو دربیار که خیس نشه.منم دراورده و با یک شرت رفتم حمام دیدم مامانم خوابیده توی وان .تا منو دید گفت با پسر خوبم.بیا پای منو بیمالکلمه بمالو که گفت سریع کیرم دوباره راست شد.منم به خاطر اینکه زایع نشه سریع رفتم پیش مادرم نشست کنار وان تا اومدم پای مادرمو بیمالم توی اب.دیدم پای مامانم هیچی نیست.مامانم شرتشو راورده بود.ولخت لخت توی وان پراز اب نشسته بود.مامانم تا منو دید سریع گفت چیه مگه خوب تو هم دربیار
 
منم یکم منو من کردم دراوردم مادرم به خاط اینکه من خجالت نکشم چشماشو بست.من شرتمو داوردم وشروع کردم به مالیدن پای مادرم.یکم که گذشت مادرم فقط ناله می کرد.بعد از چند دقیقه گفت پسرم بیا توی وان پیش من دراز بیکش وپشت منم توی اب ماساژ بیده.من گفتم باشه ورفتم توی وان از اونجای که وان کچولو بو چسبیدم به مامان.اونم همینو می خواست پیشش دارز کشیدم ویک دستم گذاشتم زیر سرش وبا دست دیگم ماساژ میدادمویکو که گذست مادرم کونشو داد عقب وکیر منو با باسنش ماساژ میداد منم صدام در نمی اومد.یک دفه دست مامانم اومد طرف کیرم .داشت کیرکو ماساژ مداد .منم هیچی نمی فهمیده که مامانم پاشو بالا گرفت وکیرمو مالید به کسشووووووووووووووووووااااااااااااایییییییییییی داشتم می موردم همشم با کونش بالا وپاین می کرد.یواش یواش کیرم رفت توی کس داغش ودیگه با صدای بلند ناله می کرد منم دیگه داشتم می کردمش با دستم سینهاشو چنگ میزدم وکیر کلفت 18 سانتی رو می کردم تو کسش یک دفه مامانم نالهاش بلند تر شدویک دفه لرزید و یکونشو تا اخر داد عقب من که نمی دونستم چی شده و هنوز ابم نیومده بود داشتم تلمبه میزدم.نگو مامانم توی فضا داشت سیر می کرد یک دفه کیرم داغ داغ شد ودیگه نفهمیدم ….فقط مامانمو سفت بغل کردم وهمه ابم خالی کردم توی کس مامانم .
 
مامانم فقط داشت می لرزید.بعد از 10 دقیقه من بلند شدم واومدم بیرون.مامانم هم بعد از 30 دقیقه اومد بیرون لبساشو پوشید ومنو صدا کرد .منم رفتم پیشش ..منو بغل کرد وبوسید وگفت مرسی عزیزم.کمرم خوب شده.ولی از این به بعد هفته یک بار بازم مامانتو ماساژ بده.منم بوسیدمشو وگفتم باشه مامانم خوبم.ازاون روز به بعد مامانم هفته یکی دو بار می کنم.
 
 

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

13 دیدگاه دربارهٔ «ماساژ دادن مامان»

  1. سلام من 40 سالمه متاهلم دنبال یه خانم 24 به بالااز اراک یا اطراف جهت دوستی صمیمی ورازدار ,وسکس محرمانه هستم اگه کسی مایل هست زنگ بزنه 09351603186 در خدمتم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا