شکار شوهر خانوم مدیر ( 1 و 2 )

با سلام خدمت تمامی دوستان.من رویا هستم وقبل ازاین داستان های سکس با پدر کیرکلفت شاگردم وسکس با پسر همسایه رو به رویی رو براتون نوشتم.بی نهایت ممنون وسپاس گذارم ازعزیزانی که محبت داشتن ودردوداستان قبلی باهام همراه بودن وداستان هام مورد پسندشون قرار گرفته.خب ازاون جایی که دیدم این قدر کاربران شهوتناک به من لطف دارن تصمیم گرفتم که بازم براتون بنویسم. شوهر خانوم مدیر مدرسه ای که من توش تدریس می کردم رو قبلا دیده بودم.خانوم مدیر راجع به شوهرش باهام صحبت کرده بود وگفته بود که با هم اختلاف دارن.خانوم مدیر 52 سالش بود وشوهرش که سه سال ازخودش کوچکتر بود دیگه ازهمسرش لذت نمی برد ومدت ها بود که بنای ناسازگاری گذاشته بود وبا زنهای دیگه درارتباط بود.خانوم مدیر هم می دونست اما برای حفظ زندگیش سکوت می کرد.هرچقدر بهش می گفتم که ازش طلاق بگیر می گفت نه من زندگیمو دوست دارم وازاین حرفا.اون روزم یه روز عادی بود که شوهرخانوم مدیر برای کاری به مدرسه اومده بود وباهام رو به رو شد.مرد هیکلی وخوش چهره ای بود.اون باهام به گرمی احوال پرسی کرد وبهم نگاه های معنا دار مینداخت.همون روزوقتی ساعت کاری تموم شد ومن از مدرسه بیرون اومدم اون با ماشین دربیرون مدرسه منتظرم بود.
 
ازم خواست سوار بشم اما قبول نکردم واونم خیلی اصرار کرد ومنم ازترس اینکه یکی ما رو با هم ببینه سوار شدم واون راه افتاد.توی راه ازخودش وزندگیش با همسرش می گفت واینکه با هم مشکل دارن.منم باهاش همدردی کردم وگفتم هرکاری ازدستم بربیاد برای نجات زندگیشون انجام میدم.شهوت رو خیلی راحت می تونستم دروجودش ببینم.ماشین رو یه گوشه متوقف کرد وگفت:برای نجات زندگی ما که گفتی حاضری کمک کنی چیکار می تونی بکنی؟-:هرکاری که ازدستم بربیاد.خیره توی چشمام نگاه کرد وگفت:می بخشید که این حرف رو می زنم اما واقعیتش اینه که من بهتون علاقه مند شدم.ازهمون بار اولی که دیدمتون ازتون خوشم اومد.اینم میدونم که شما تنها زندگی می کنین.پس بالاخره این آقا هم که اسمش همایون بود هم واسه من راست کرده بود.من باید چیکار می کردم؟اگر با فریدون یا امیر سکس کرده بودم به این خاطر بود که هیچ کدومشون زن نداشتن اما این همایون خان زن داشت وزنش هم مدیر مدرسه وهمکار من بود.این خیانت ونامردی ازمن برنمیومد.ازطرفی دوست داشتم باهاش سکس کنم وازطرفی نمی خواستم درحق خانوم مدیر خیانت کنم.بهش گفتم:آخه شما که زن دارین.همایون:ما اسما زن وشوهریم وهیچ رابطه محبت آمیزی بینمون نیست.ما همدیگرو تحمل می کنیم.-:ازمن چه انتظاری دارین؟می خواین بیام بشم هووی همکارم؟اینه رسمش؟همایون:چرا هوو؟من وشما می تونیم دوستان خوبی برای هم باشیم وازاین دوستی لذت ببریم.-:دیگه بدتر.شما فکر می کنین من هرزه ام؟همایون:نه دور ازجونتون.ولی میدونم که نیاز دارین.چون تنهایین.خوب رگ خوابم رو پیدا کرده بود.کمی نرم شدم وگفتم:درعوض شما چیکار می کنین؟همایون:هرکاری که شما بگین.-:من فقط به شرطی باهاتون رابطه برقرار می کنم که با همسرتون مهربون بشین.اونم نیازهایی داره که شما باید براش فراهم کنین.
 
خلاصه سرتون رو درد نیارم اون کلی خایه مالی منو کرد وکلی هم قول داد که به همسرش محبت کنه ومنم با این فکر که دارم به زندگی همکارم کمک می کنم گناهم رو توجیه کردم.همایون برای شب بعدش ازمن خواست که به خونه اش برم.می گفت که همسرش که من اسمش رو شهلا میذارم فردا شب به یک عروسی دعوت شده وهمایون درخونه تنهاست.دلم نمی خواست طوری وانمود کنم که تشنه سکس هستم وبیشترین هدفم ازارتباط باهاش یه دوستی معمولیه وحداکثرش که بذارم کمی باهام وربره.هرچند خودم می دونستم وقتی حاضر شدم که به خونه اش برم یعنی اینکه پیشنهاد سکسش رو قبول کردم.خلاصه روز موعود فرا رسید ومنم بهترین تیپ ممکن رو زدم وبا یه آرایش غلیظ برای یه سکس جذاب دیگه آماده شدم.ساعت 8 بود که همایون دنبالم اومد.اولش به یه رستوران رفتیم وشام خوردیم وبعدش اون منو به خونه اش برد.وارد خونه که شدیم به محض اینکه در رو پشت سرمون بست منو بغل کرد ولبم رو بوسید.به فدری حرکتش سریع وغافلگیر کننده بود که نتونستم مقاومتی کنم.دستش رو دورکمرم انداخته بود ولبم رو می بوسید.منم که می دونستم برای چی اون جا هستم خودم رو دراختیارش قرار دادم ورضایتم رو اعلام کردم.اونم همون طور که لبم رو می بوسید منو آروم آروم به سمت اتاق خواب که یه تخت دونفره زیبا دروسطش قرار داشت می کشوند.دراتاق رو هم بست ومنو روی تخت خواب انداخت.خیلی سریع مشغول درآوردن لباس هاش شد ومنم لباس های خودم رو ازتنم خارج کردم.حالا هردو لخت بودیم واز چشمای هوس بازمون شهوت می بارید.همایون که بدن سفید وظریف من ازخود بی خودش کرده بود بیشتر ازاین تاب نیاورد و روم افتاد.
 
لبهامون خیلی زود توی هم رفت وهمایون مشغول مکیدن لبم شد.منم باهاش همراهی می کردم وبرای اینکه بیشتر تحریکش کنم با صدای ریزی اوم اوم می کردم.اونم که انگار خیلی خوشش میومد با حرارت بیشتری لبم رو می خورد بدن هامون کاملا به هم چسبیده بود وکیرش که هرلحظه سنگ تر وسفت تر میشد با شکمم تماس پیدا می کرد.دستش رو که به کسم رسوند یه ناله شهوتی کردم وهمایون هم یه جون گفت وانگشتش رو وارد کسم کرد.چوچوله ام رو می مالید وانگشتش رو با سرعت توی کسم عقب وجلو می کرد.سپس این کار رو با تعداد انگشت های بیشتری انجام داد تا اینکه سومین انگشت رو هم وارد کسم کرد ومنم دیگه به وضوح آه وناله می کردم.اونم بلافاصله لبم رو می مکید وصدا رو دردرونم خفه می کرد.کمی خودش رو جا به جا کرد وهمزمان با انگشت کردن کسم با دست دیگرش یکی ازسینه هام رو چنگ زد ومشغول مالیدن شد.خودم هم اون یکی سینه ام رو گرفتم وآروم چنگ می زدم.دست چپش همچنان با کس سفید وتمیزم بازی می کرد ومن دیگه آزادانه اه می کشیدم.لحظاتی بعد ازمالیدن سینه ام دست برداشت وبین دو تا پای من قرار گرفت.منم که مقصودش رو فهمیده بودم پاهام رو کاملا ازهم باز کردم واونم سرش رو به کسم نزدیک کرد.اولین لیسی که به کسم زد لرزشی خفیف دربدنم به وجود اومد که این لرزش با لیسیدن های بعدی بیشتر وبیشتر میشد.انگار توی آسمون ها سیر می کردم وزبون همایون که کسم رو حسابی می لیسید برام حکم بالهایی رو داشت که منو به آسمون می برد.تمام بدنم داغ وضربان قلبم تند شده بود واین نشون می داد که همایون درکار خودش مهارت داره.من همچنان سینه های خودم رو می مالیدم واونم همچنان کسم رو می لیسید وچوچوله ام رو میک میزد وحسابی آه وناله منو درآورده بود.خوب که کسم رو خیس کرد این بار یکدفعه سه تا انگشتش رو وارد کسم کرد وتا ته فرو کرد.
 
ازسر لذت وخوشی جیغ کشیدم واونم که منو درحال لذت بردن دید این حرکت رو ادامه می داد.به قدری درکارش ماهر بود وداشت خوب منو ارضاء می کرد که اصلا نیازی به وجود کیرش نداشتم.اون فقط با انگشتاش وزبونش منو تا خود بهشت رسونده بود.البته اگه کیرش میومد وعرض اندام می کرد که خوشی من تکمیل میشد.انگار همایون حرف دلم رو فهمید چرا که انگشتاش رو ازکسم بیرون کشید وبرای گاییدنم آماده شد.بین پاهام قرار گرفت وکیرش رو با کسم تنظیم کرد وازجلو کیرش رو با تمام قدرت وارد کسم کرد.فکر می کنم بیشتر از18 سانتی میشد.چون ازقبل زمینه را با انگشت کردن فراهم کرده بود پس ازورود کیرش دردی رو که احساس نکردم هیچ بلکه لذت بیشتری به تمام وجودم منتقل شد.آهههههههه.جووووونننننننن.این صدای من بود که فریاد گونه درفضای اتاق طنین انداز میشد وهمایون رو به گاییدن بیشتر تشویق می کرد.همایون پاهام رو کاملا ازهم باز کرده بود وبا قدرت کیرش رو توی کسم عقب وجلو می کرد.صدای شالاپ وشلوپ ناشی ازبرخورد کیرش به انتهای کسم با صدای آه وناله هر دو ما که غرق لذت بودیم ترکیب شده بود وسمفونی سکسی وجالبی رو پدید آورده بود.همایون هم درحین گاییدن کسم بازیش گرفته بود و برای اینکه یه تنوعی بده از یک تا سه می شمرد.با شمارش یک ودو آروم کیرش رو درکسم به حرکت در می آورد وپس ازشماره سه تلمبه محکم ووحشتناکی میزد وکیرش رو تا دسته وارد کسم می کرد.
 
منم که غرق درلذت وشادی بودم باهاش همراه می شدم.یک وبعد یک تلمبه آروم.دو وباز هم یک تلمبه اروم.سه وپس ازشمارش سه تلمبه محکمی وارد کسم میشد که من هربار آهههههه می کشیدم.این حرکت چند باری تکرار شد اما برای اینکه زیاد خز نشه همایون به همون گاییدن معمولی خودش ادامه داد وهمزمان سینه هام رو می مالید.منم دست دور گردنش انداختم واونو سمت خودم کشید.همایون هم کاملا روی من دراز کشید ولبش رو روی لبم گذاشت.همایون همچنان که کسم رو می گایید لبم رو هم می مکید ومنم غرق درلذت چشمام رو بسته بودم.دوباره داشتم خودم رو دربهشت می دیدم.همون جایی که دوست داشتم همیشه باشم.حالتی که در اون قرار داشتم به من حس بهشت رو منتقل می کرد وتلمبه های همایون که وارد کسم میشد باعث میشد که بیش ازپیش دراین بهشت غرق بشم.اره دیگه داشتم به اوج خوشی می رسیدم وصدام کم کم داشت درمیومد.آههههههه.همین جوری ادامه بده.داری آتیششش میزنی منو عزیزم.کیرتو محکم بکوب توی کسم که دارم میام.همین جوری کسمو بگا.آههههههه کشیدم وبا خروج اب زیادی ازکسم ارضا شدم وبه ارگاسم رسیدم.همایون همچنان داشت لبم رو می مکید وکسم رو می گایید که دراتاق باز شد وقامت شهلا خانوم درچارچوب در نمایان شد…..
 
ادامه دارد…………
 
منتظر نظرات دلگرم کننده شما عزیزان هستم.
 
……………………………………………………..
 
همون طور که گفتم من تازه ارضا شده بودم وهمایون هم همچنان داشت کسم رو می گایید که ناگهان دراتاق باز شد وهمسرش شهلا خانوم وارد اتاق شد.دیگه ازاین بدتر نمی تونست بشه.خیره خیره به من که لخت درزیر شوهرش خوابیده بودم ودرحال گاییده شدن بودم نگاه کرد.همایون هم دیگه تلمبه نمیزد وحسابی ترسیده بود.همه چیز خیلی غیر منتظره وسریع رخ داده بود.همه دروضعیت عجیبی به سر می بردیم که من زودتر به خودم اومدم واروم درگوش همایون گفتم:الان وقتشه که به قولت عمل کنی ویه حال اساسی به زنت بدی.شاید با این کار ازخطات چشم پوشی کنه.همایون کیرش رو ازکسم بیرون اورد وبه سمت شهلا خانوم رفت ودستش رو گرفت وکشید.اون بیچاره هم که شوکه شده بود اصلا نمی دونست باید چیکار کنه.تا به خودش بیاد همایون اونو روی تخت انداخت وبا کمک من مشغول دراوردن لباس های همسرش شد.برای اولین بار بود که بدن لخت شهلا خانوم رو می دیدم.پوستش سبزه بود اما اندام توپر ومیزانی داشت.سینه هاش ازسینه های من بزرگتر بود وباسنش هم همین طور.خیلی زود لختش کردیم واون فقط به ما نگاه می کرد.بی هیچ حرفی همایون روی همسرش دراز کشید ولبش رو روی لبش گذاشت.
 
چند ثانیه ای طول کشید که شهلا به خودش بیاد وبا همسرش همراهی کنه.انگار اونم حشری بود که به راحتی ازخطایی که من وهمسرش مرتکب شدیم چشم پوشی کرده بود.منم با گستاخی یکی از سینه هاش رو دردست گرفتم ومشغول مالیدنش شدم.همایون هم همون طور که لب همسرش رو می مکید دستش رو به کسش رسونده بود واونو آرام می مالید وکسش رو انگشت می کرد.کم کم سر وصدای شهلا داشت درمیومد.منم سینه اش رو دردست گرفته بودم ومی مالیدم.نوک سینه هاش شق شده بود ومنو برای خوردنشون تشویق می کرد.همین کاررو هم کردم ومشغول خوردن ومکیدن نوک سینه اش شدم.اونم دیگه به وضوح آه می کشید.همایون همون طور که روی همسرش دراز کشیده بود کیرش رو با کس شهلا تنظیم کرد والبته خود شهلا هم پاهاش رو باز کرد وآماده میزبانی ازکیر شوهرش شد.با یک فشار کیر همایون تا دسته وارد کس شهلا شد وشهلا ازسر لذت وشاید هم کمی درد آه بلندی کشید وچشماش رو بست.همایون تلمبه زدن هاش رو توی کس همسرش آغاز کرد وهمون طور که پاهاش رو کاملا ازهم باز کرده بود کیرش رو با تمام قدرت توی کس زنش عقب وجلو می کرد.من همچنان سینه شهلا رو میک می زدم واونم همون طور که آه می کشید یا دست موهام رو نوازش می کرد.ای کاش کیر دیگری هم بود که مرا با خود مشغول می کرد.
 
 
همگی درحال لذت بردن بودیم وصدای آه وناله های شهلا هرلحظه بیشتر میشد.صدای شالاپ وشلوپ برخورد کیر همایون به ته کس زنش ادم رو لحظه به لحظه حشری تر می کرد.همایون چند تلمبه محکم دیگه زد وناگهان کیرش رو ازکس زنش خارج کرد.منم همون لحظه ازمکیدن سینه های شهلا دست برداشتم وسرم رو جلو بردم.ازبس حشری بودم که دلم می خواست منی همایون روی صورتم بریزه ودرنهایت اونو نوش جان کنم.همایون هم کیرش رو مقابل صورتم گرفت ومنم دهنم رو باز کردم وآماده شدم.همایون چند باری جلق زد وناگهان ابش با فشار زیادی روی صورتم وکمی هم داخل دهنم پاشید وخودش هم بی حال روی تخت درکناری ولو شد.آن مقدار ازمنی همایون که توی دهنم ریخته بود رو تناول کردم اما ما بقی که روی صورتم ریخته شده بود رو شهلا خانوم تصاحب کرد.دریک حرکت سریع وناگهانی منو روی تخت انداخت وخودش هم روی من دراز کشید ومشغول لیسیدن صورتم وگردنم وخلاصه هرجایی که با آب کیر همایون آمیخته شده بود شد.هرچقدر منی روی صورتم ریخته شده بود رو لیسید ودرنهایت قورت داد.بعد ازاون لبش رو روی لبم گذاشت ومشغول مکیدن لبم شد واین طوری لز بازی من وشهلا تازه آغاز شد.شاید یه خرده زمان نیاز بود تا همایون دوباره سرحال بشه ودراین فاصله بد نبود که من وشهلا مشغول لز بازی بشیم.برای اولین بار بود که لز تجربه می کردم ومطمئن بودم که تجربه جالبی ازآب درمیاد.شهلا همون طور که لبم رو می مکید کسش رو به کسم می چشبوند وسینه هاش رو به سینه هام می مالوند.همزمان به صورت دورانی کسش رو به روی کسم می کشید واین اصطحکاک ناشی ازسایش کس ها با هم هردومون رو حشری تر می کرد.شهلا خیلی هات تر ازاونی بود که فکرش رو می کردم وبرام سوال به وجود اومد که همایون چرا با وجود زنی داغ وآتشین مزاج مثل شهلا این قدر دنبال تنوع بود.
 
 
آمیزش من وشهلا خیلی برام خوشایند بود وبه قدری برام لذت بخش بود که دوست داشتم برای ساعت ها بدنم رو دراختیارش قرار بدم.شهلا ازروم بلند شد واین باربین پاهام قرار گرفت.سرش رو به کسم نزدیک کرد ومشغول لیسیدن کسم شد.همایون هم که درکنارمان روی تخت دراز کشیده بود وتجدید قوا می کرد با دست مشغول مالیدن سینه هام شد.من هم چشمام رو بسته بودم وداشتم لذت می بردم.چند دقیقه ای به همین منوال گذشت وشهلا همون طور که کسم رو لیس میزد چوچوله ام رو می مکید.همایون هم که کمی جان گرفته بود ازجا بلند شد وبا کیر افراشته درمقابل همسرش قرار گرفت.شهلا هم ازخوردن کسم دست برداشت وبه سراغ کیر شوهرش رفت ومشغول ساک زدن شد.منم ازجا بلند شدم ودرکنار شهلا قرار گرفتم تا نوبت به ساک زدن من هم برسه.چند دقیقه ای که شهلا کیر شوهرش رو ساک زد اونو دراختیار من قرار داد ومنم با حرارت مشغول خوردن شدم.این حرکت چند باری تکرار شد وهربار کیر همایون دردهن من وشهلا جا به جا میشد.بالاخره همایون کیرش رو ازاختیار ما خارج کرد وخودش روی تخت دراز کشید وازمن خواست که روی کیرش سوار بشم ومنم که عاشق کیرسواری شده بودم اطاعت کردم.کیرش رو با کسم تنظیم کردم با احتیاط روی کیرش فرود اومدم وکیرش خیلی آرام تا دسته وارد کسم شد ومن ازفرط لذت آه کشیدم.همایون آرام به باسنم زد وگفت:خودت بالا پایین برو وحال کن.شهلا هم ازجا بلند شد وروی صورت شوهرش نشست تا همایون براش کسش رو بلیسه.من مطابق دستور همایون روی کیرش بالا وپایین می رفتم وهر بار از سر لذت آه می کشیدم.سر وصدای شهلا هم حسابی دراومده بود وبه نظر می رسید که همایون داره خیلی خوب به کس زنش حال میده.همون جور که روی کیر همایون بالا وپایین می رفتم همایون گفت:کافیه دیگه عزیزم.حالا می خوام کونتو بگام.اما من بهش گفتم که کون نمیدم وهرچقدر همایون اصرار کرد من قبول نکردم ودرمیان تعجب من شهلا گفت:عزیزم.بیا خودم بهت کون میدم.کیرتو بکن توی کونم وجرم بده.همایون هم که ازگاییدن کون من ناامید شده بود گفت:باشه عزیزم.قنبل کن بذار یه کونی ازت بگام که توی تاریخ ثبت بشه.شهلا قنبل کرد وهمایون هم پشت سرش حاضر شد.
 
 
کمی تف به سر کیرش وکمی هم به سوراخ کون شهلا زد.کیرش رو با سوراخ کون همسرش تنظیم کرد وبا یه فشار کیرش رو وارد کون زنش کرد که فریاد شهلا به آسمان بلند شد.من سریع رفتم ولبم رو روی لب شهلا گذاشتم وصدا رو در درونش خفه کردم.اما فشار دیگری که همایون وارد کون همسرش کرد باعث شد دوباره داد بزنه ومشخص بود که این بار کیر همایون تا دسته وارد کون گرد وقلمبه شهلا شده.شهلا ازشدت درد چشماش رو بسته بود ومنم درتلاش بودم تا با خوردن لبش ومالیدن سینه هاش کمی ازدرد کون شهلا کم کنم.به خاطر همین درد وحشتناک بود که هیچج وقت حاضر نشده بودم کون بدم.تلمبه های محکم همایون درکون زنش شروع شده بود وحرکات رفت وبرگشتی کیرش درکون شهلا برای اون بیچاره بسیار درد آور بود.همایون پهلوهای زنش رو گرفته بود وبا قدرت توی کونش تلمبه میزد وشهلا هم که به نظر دردش کمتر شده بود با صدای ریزی آه وناله می کرد.منم همچنان داشتم لبهای شهلا رو می مکیدم واززیر سینه های نرم وگوشتی اونو می مالیدم.همایون هم گاهی با دست به باسن شهلا میزد وگاهی هم قربون صدقه کون زنش می رفت.آههههههه.چه نرم وگوشتی عزیزم.چه کونی داری جیگر من.اوووووفففففف.کونتو گاییدم.آههههههه.خواهرتو گاییدم.مادرتو گاییدم با این کس وکون پرورش دادنش.دلم می خواد جرت بدم.می خوام پاره ات کنم.شهلا هم با حرفهاش حسابی شوهرش رو حشری می کرد.آییییییییی.آهههههه.بگا منو که خیلی خوب می گایی.این کون مال خودته عزیزم.هرکاری دوست داری باهاش بکن.هرجور دلت میخواد جرش بده.تا دسته کیرتو بکن توی کونم.آهههههه.همایون چند تلمبه محکم دیگه توی کون شهلا زد وناگهان کیرش رو ازکونش بیرون کشید ورو به من گفت:حالا می خوام بذارم لای سینه هات.جلوی من قرار گرفت وکیرش رو لای درز سینه هام کرد.ازمن خواست کمی لای سینه هام تف کنم ومنم همین کار رو کردم واونم کیرش رو لای سینه هام گذاشت.
 
 
منم سینه هام رو به هم چسبوندم و اونم مشغول عقب وجلو کردن کیرش لای سینه هام شد.اون طرف تر شهلا روی تخت دراز کشیده بود وداشت کسش رو انگشت می کرد وآه می کشید وبالاخره با فریادی که کشید ارضا شد وبه ارگاسم رسید.همایون هم همچنان کیرش رو لای سینه های من عقب وجلو می کرد وآه می کشید.آماده بودم که همایون آبش رو روی سینه هام خالی کنی اما ناگهان همایون کیرش رو ازلای سینه هام بیرون کشید وگفت دهنتو باز کن.منم دهنم رو باز کردم وهمایون هم کیرش رو تا دسته وارد دهنم کرد وگفت ساک بزن.منم مثل یه بچه حرف گوش کن مشغول ساک زدن شدم.همایون حسابی ازخودش بی خود شده بود چرا که سرم رو با دستاش گرفته بود ومحکم توی دهنم تلمبه میزد.دهنم به معنای واقعی درحال گاییده شدن بود.یکی دو دقیقه ای گذشت که دیگه همایون تلمبه ای نزد وکیرش رو همون جا توی دهنم نگه داشت وناگهان آبش با فشار زیادی وارد دهنم شد.دهنم پراز منی شده بود ومنم که حسابی تشنه بودمتا قطره آخر منی همایون رو قورت دادم وروی تخت ولو شدم.خودش هم روی من دراز کشید ولبش رو روی لبم گذاشت.هر سه ما حسابی ارضاء شده بودیم وشب خاطره انگیزی رو سپری کرده بودیم.
 
خاطرات سکسی من یعنی رویا سکسی همچنان ادامه داره.اگر دوستان خوششون اومد واستقبال کردن بازم ادامه اش رو می نویسم.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

17 دیدگاه دربارهٔ «شکار شوهر خانوم مدیر ( 1 و 2 )»

  1. وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای شهلا اوووووووووووووومد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چیشد رویااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    1. رویا واقعن مهشر بودش منتظر ادامش هستم جوجو.اینم جایزت بوس.

  2. ؟؟؟؟؟؟؟؟

    مرسی جالب بود.فقط خواهشن زودتر ادامشو بزار که توخماريش نمونیم.

  3. سلام رويا ، داستانهات عالي بود همش رو خوندم زودتر بقيه اش رو بنويس كه خيلي دوست دارم

  4. کاش منم بودم و کونتو میگائدم.
    صدای آه و ناله تو نشنیده خریدارم.
    داستان خوبی بود.هنوز سیخم هر چند شهلا جنده بد موقعی اومد.ها هاها

  5. سلام. خیلی دوست دارم با هم بخوابیم. سکس با شما باید لذت بخش باشه اگه دوست داشتی نظرت رو بگو تا ایمیل رو برات بفرستم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا