سکس گروهی من و دوستام و شوهر مامانم

سلام.

اسم من سارا‌.من 17سالمه و همیـــــــــــشه حشری هستم‌‌…

***

یه روز داشتم تو اتاقم فیلم سوپر میدیدم…اوووووووف.خیلی بد بود.مَرده کیرِشو،میکرد تو کس خانومه.منم بد جور کسم خیس شده بود.نمیدونستم چیکار کنم.زنگ زدم دوستم رعنا و قضیه رو براش تعریف کردم.گفتم دلم کییییییییییییر میخواد….اونم گفت که یه‌کیر مصنوعی داره و الان میاره خونه ما….منم قبول کردم…هیچ کس خونه نبود و مامانم اینا هم رفته بودن سفر…

 

نیم ساعت بعد،رعنا اومد خونمون و گفت که اونم دلش کیر میخواد و کسش آب انداخته حساااااااااااابی…باهم رفتیم تو اتاق….اووووووووف…کسم درد میکرد.واقعا دلش کیر میخواست…رعنا هم گفت کسش درد میکنه وقتی رفتیم تو اتاق بهش گفتم من میرم آب بیارم تا وقتی که ارضا شدیم،بریزم تو کسمون.اینجوری بیشتر حال میده…رعنا هم گفت باشه…
خلاصه رفتم تو آشپزخونه و آب گرم آوردم.وقتی وارد اتاق شدم،دیدم رعنا لختِ لخت رو تخت دراز کشیده…هیچی تنش نبود…دیدم جامدادی رو برداشته و کرده تو کسش و داره فشاااار میده تو کسش و هی آه و اوه میکنه….سریع اومدم‌ و جامدادی رو از کسش کشیدم بیرون…گفت چیکار داری میکنی؟داشتم ارضا میشدم….منم گفتم اگه الان ارضا بشی،دیگه حال نداری بیای و من رو هم ارضا کنی…

 
سریع خودمو لخت کردم و شرت و سوتینم رو هم در آوردم…رعنا تا کسم رو دید،سریع رفت و کیر مصنوعی رو از توی کیفش در آورد….کیر رو داد دستِ من و گفت زود باش بکن تو کسم…زود باش جرم بده…بعدشم مثلِ این جنده ها رو تخت دراز کشید و پاهاش رو بازِ بازِ باز کرد و چشماشو بست…من نگاهم توی کسش بود و داشتم کسش رو تماشا میکردم.داد زد و گفت سااااااراااااااااا….بکن تو کسم…آخ کسمممممممم…بعد دوباره چشماش و بست و انگشتاش رو میکرد تو کسش…منم دستاش رو از تو کسش برداشتم و کیر رو تا ته کردم توش…چنان جیغ بلندی زد که گوشام کَر شد…کیر رو‌ از تو کسش در آوردم و دوباره کردم تو کسش‌…اما آروم آروم فشار میدادم…رعنا هم هی کسش رو جلو میداد…یهو داد زد:سارا،جون مادرت فشار بده…فشااااااااااار بده‌…کیر رو بکن تو ته کسم…خواهش میکنم…منم گفتم:اگه کیرو تو کست فشار بدم،نباید جیغ بزنی…فهمیدی؟؟؟

 

گفت باشه…فقط میخوام جر بخورم…جررررررم بده…منم گفتم باشه…پس چشماتو ببند…اونم محکم چشماشو بست…منم کیرو محکم کردم عمق کسش…یهو رعنا پاهاش رو انداخت دورِ گردنمو آه و ناله میکرد…هی کیر و میکردم تو کسش و هی میاوردم بیرون و فشاااااار میدادم….رعنا هم هی میگفت سارا فشاااررررربده…جرم بده….و در همین حال،خودشو عقب و جلو میکرد….یهو لرزید و ارضا شد…منم سریع داخل کیر رو پُر از آب کردم و کیر رو کردم تو کسش و همه آب رو خالی کردم توش…رعنا داشت دیوونه میشد از لذت….کیرو کشیدم بیرون و گفتم حالا تو باید منو جرررر بدی…رعنا هم گفت با کمال میل….منم دراز کشیدم وپاهام رو بازِ باز کردم…رعنا از من خیلی وارد تر بود…اولش با دستهاش کسم رو مالید…بعد آروم کیر رو کرد توکسم….اوووووووفففففف چه حالی میداد..منم به طورِ خودکار،کسم رو عقب و جلو میکردم…یهو رعنا سرعت و تند کرد و با فشششاااااااار کیر رو میکرد تو کسم…درد داشت…داد زدم و گفتم:جنده چرا اینطوری میکنی؟؟؟جر خوردم…کس کش…اووووف…اما کم‌کم داشتم لذت می بردم…

 
دوباره داد زدم:کونی،فشاااااار بده…جنده بی پدر ومادر فشاااااار بده…کسم رو جررررررررررر بده‌….پَتیاره کسمو جرررر بده….شغالِ لاشی‌ فشاااااار بده کس کش مادر غَبه….دَیوس جررررررم بده….اووووووووووف…یهو ارضا شدم…رعنا هم آب رو کرد توی کیر و کیر رو دوباره کرد تو کسم و همه آب و ریخت توش….پاشدم و نشستم.رعنا گفت بازم کیر میخوام…بعد یهو پاشد و گفت الان زنگ میزنم لیلا جنده،تا بیاد بِهِمون حاااااال بده…نیم ساعت بعد،لیلا لاشی اومد…هنوز از راه نرسیده،خودشو لخت کرد افتاد به جونه کسِ رعنا….به زور از روی کسِ رعنا بلندش کردم و سه تایی رفتیم تو اتاق…رعنا جنده،رو تخت دراز کشید و کیر رو کرد تو کسش….کیر راست واستاده بود…لیلا به من گفت:حالا تو بُرو روی رعنا دراز بکش…طوری که کیری که توی کسِ رعنا هست،بِره توی سوراخ کونِ تو،اینطوری هم رعنا به کسش فشار میاد و حال میکنه،و هم تو کونِت جررررر میخوره….

 

منم رفتم و رو رعنا دراز کشیدم….رعنا چه آه و ناله ای میکرد…سَرِ کیر،رفت تو سوراخ کونم…درد داشت،اما لذت هم داشت…..رعنا گفت:جوووووووون…کسم..آخ کسم…واااایی کسممممم….منم کونم داشت جررر میخورد…یهو لیلا جنده،رفت و از تو آشپز خونه یک خیار کلفت و گنده آورد و پاهامو باز کرد و محکم خیار رو گذاشت توی کسم…..اوووووف…چه‌ جیغی میزدم….لیلا گفت:جوووووون….سارا داری حساااااااابی حال میکنی…هم کونِت داره جررررر میخوره،هم کسِت…
بعدش خیار رو توی کسم‌ فشاااااار میداد و محکم عقب و جلو میکرد….

 

منم همش داد میزدم:اوووووف…جنده ها جرررررررخوردم…کس کِشا کونم پاره شدددددددد….آخخخخخخ کسممممم…اووووف لیلا خواهش میکنم کسم جرررر خورد….اووووووف…
رعنا هم که دیگه از فشاری که به کسش میومد،داشت میمرد از لذت….
یِهو لیلا اومد و روی من دراز کشید….جوری که سینه هامون به هم مالیده میشد و خیاری که توی کسِ من بود،توی کسِ اونم رفت….رعنای طفلی هم اون زیر داشت لِه میشد و هم داشت لذت میبرد….
لیلا هی عقب و جلو میکرد و میگفت:جووووووووون….چه ‌خیاریه….از صدتا کیر بهتره…یهو رعنا که زیرِ من بود،ارضا شد و کیر رو از توی کسش و کون من کشید بیرون….خودشم از زیرم اومد بیرون و رفت گوشه اتاق و آب رو ریخت تو کسش و کسش و محکم میمالید…گفت:جنده ها،جرررررخوردم…اووووف کسم داره میسوزه….
لیلا هم که روی من بود،همش عقب و جلو میکرد و میگفت:جووووووون…چه خیاریه…اوووف کسم…آخ کسم…
منم که دیگه داشتم میمردم از لذت…دقیقا نصفِ خیار تو کسِ من بود و نصفِ خیار،تو کسِ لیلا جنده…انقدررررر باهم عقب و جلو کردیم و کس هامون رو به هم مالیدیم که جفتمون باهم ارضا شدیم..رعنا اومد و خیار رو از توی کسِ من و لیلا در آورد….کسم قرررررمز شده بود….

 
من و رعنا تصمیم گرفتیم که یه حالِ حسااااااااااااااابی به لیلا بدیم…لیلا رو دراز کردیم روی تخت و دستهاش رو با طناب به بالای تخت بستیم و پاهاش رو باااااز‍ِ باااااز کردیم…لیلا گفت فقط میخوام جررررر بخورمممم….
من رفتم و گیره های لباس رو ،از توی بالکن برداشتم و اومدم تو اتاق….رعنا داشت با کسِ خودش ور میرفت…هرچی دَمِ دستش بود رو میکرد تو کسش….رفتم و دستمو کردم تو کس رعنا و براش مالیدم…انقدرررررررر مالیدم و کسش رو فششششاااااااااار دادم تا ارضا شد….بعد گیره هارو برداشتیم و رفتیم سراغِ لیلا جنده که رو تخت بود و دستهاشم بسته بود….دوتا گیره زدم به نوکِ سینه هاش…یه جیغِ بلند کشید و گفت جنده سینه هام درد میگیره…بَرِش دار.گیره هارو از رو سینه هام بَرِش داااااااار…اما من توجه نکردم و یه گیره دیگه هم زدم  به چوچولش….

 

گیره رو محکم زدم به چوچولش…دوباره جیغ زد و گفت خارکُسه،نکن….آخخخخ کسم….من و رعنا هم فقط بهش میخندیدیم….یهو رعنا کیر مصنوعی رو آورد و تا ته کرد تو کونِ لیلا…لیلا هم دوبار داد زد….منم خیار رو تا ته کردم تو کسش….رعنا ه‍ِی کیر رو میکرد تو کونِ رعنا،و میاورد بیرون….منم خیار رو تا ته میکردم تو کسش….نمیدونید لیلا چه جیغی میزد…بهش گفتم:جیغ نزن.دارم کاری رو که تو با من کردی رو،با خودت میکنم….
بعد هم دوباره خیار رو فشاااااار دادم تو کسش….یهو درِ اتاق باز شد و ناپدریم اومد تو اتاق….( شوهر دوم مامانم )
رعنا هول شد….اما لیلا داشت حال میکرد…ناپدریم که اسمش محسن بود،تا ما سه تارو لخت دید،کیرِ ش صاف شد…زود خودشو لخت کرد و خیار رو از تو کُسِ لیلا بیرون کشید و کیرِ کلفتِ خودشو کرد تو کس لیلا‌….چنان فشااااااااری میداد که ترسیدم از کسِ لیلا خون بیاد…..یهو رعنا محسن رو از روی لیلا بلند کرد و کیرِ محسن رو،کرد تو کُسِ خودش…گفت:محسن خواهش میکنم فشاااار بده…فقط فشاااااار بده….محسن هم افتاد رو رعنا و کارشو کرد…..
لیلا جیغ زد و گفت:رعنای جنده،داشتم ارضا میشدم.چرا کیرش رو از تو کسم درآوردی؟؟

 
منم واسه اینکه لیلا رو خفه کنم،کیرِ مصنوعی رو از تو کونش در آوردم و کردم تو کسش….انقدر فشاااار دادم و عقب و جلو کردم تا لیلا به ارگاسم رسید….گفت:سارا،دستامو باز کن،میخوام کسم رو بمالم…..دستاشو باز کردم….
رفتم سراغ محسن و گفتم:کس کش،بسه…پاشو کیرِ تو بکن تو کسم….اووووف…چنان کرد تو کسم که داشتم میمردم…
خلاصه من و لیلا و رعنا و محسن،غرق لذت بودیم…شب موقع خواب،کیرِ محسن تو کسم بود،دست محسن تو کسِ رعنا بودو اون یکی‌ دستش تو کسِ لیلا….اوووووف….کییییییییییررر….

بعد از اون ماجرا همیشه محسن میاد یه حالی به هممون میده..

فدای کیرای کلفت و کسای خیستون بشم.