سکس زوری با سارا

ما حدود ششماهی هست که خونمون رو عوض کردیم و اومدیم تو یک آپارتمان سیزده واحدی ما واحد هشتسم و روبروی ما واحد شش که تو این خونه یک زن و شوهر با یک پسر ده ساله هستن. براتون بگم که زن این خونه انقدر خوشکل و سفید و هیکل نازی داره که من تا حالا فکر میکردم که دختر این خانواده است. اما تازگیها متوجه شدم که نه بابا زن خونه خودشه. خداییش انقدر هیکلش نازه و چهره دلربابب داره که هر کی ببینه باورش نمیشه طرف شوهر داشته باشه. درست مثل دخترایی میمونه که صاف و دست نخورده مونده باشه. شوهرش هم یک مرد ساده و با تیپ و قیافه کاملا معمولی که اصلا به هم نمیومدن. مدتی بود بدجور ذهنمو به خودش مشغول کرده بود که چجوری ترتیبش رو بدم. آخ من خیلی کم خونه میموندم و بیشتر وقتم رو سر کار بودم واسه همین نمیتونستم از در همسایه گری باهاش ارتباط بگیرم خصوصا که شوهر هم داشت. و من جرآت نداشتم اینجوری وارد بشم. درب آپارتمان همه واحدها چوبی بود و میشه گفت خیلی راحت میشه درشونو باز کرد. واسه همین یک فکری به ذهنم رسید که تصمیم گرفتم عملیش کنم. یک روز یک بهونه ای جور کردم و بچه های خودمو برم خونه مامانش و گفتم من ماموریت اداری دارم و شب خونه نمیام واسه همین شما بمونید اینجا.
 
واسه اینکه بعدا ازم نپرسن نصف شب کجا رفتی. خلاصه ساعت سه نیمه شب بود که یک پیچگوشتی برداشتم و رفتم در خونه اونا و خیلی آروم که صدایی در نیاد در رو باز کردم و رفتم تو خونه. خوشبختانه اونا تو اتاق خواب خوابیده بودن و اصلا متوجه حضور من نمیشدن. اضطراب و نگرانی داشت قلبم رو از جا در میاورد. طوری که کسی متوجه نشه خیلی آروم رفتم تو اتاق خواب پسرشون و رفتم زیر تختش دراز کشیدم. از اونجائیکه بچه های خوابشون سنگین تره خیالم راحت بود که با صدای نفس من بیدار نمیشه. خلاصه دو سه ساعتی همونجا موندم و منتظر بودم که شوهر زنه بره سرکار و زنه تنها بشه. از اونجائیکه مرده شغلش شرکی بود باید صبح زود میرفت که به سرویسش برسه ساعت نزدیک به شش بود که مرده بیدار شد منم خودمو جمع و جور کردم که اگه احیانا اومد تو اتاق پسرش متوجه حضور من نشه. تا بعد از کلی اینور اون ور کردن و کارای معمولی از فاصله زیر در نگاه کردم و دیدم که داره میره بیرون و همین که صدای بسته شدن در رو شنیدم با خیال راحت آزوم از اتاق خواب پسره اومدم بیرون.
 
 
داشتم از نگرانی میمردم اما وقتی هیکل زنه رو یا بهتر بگم ساراجون رو تو ذهنم تجسم میکردم نمیتونستم بیخیال بشم. یواش یواش رفتم پشت در اتاق خواب سارا. اول گوش دادم ببینم صدایی میاد یا نه وقتی مطمئن شدم که خوابه آروم در رو باز کردم و رفتم تو اتاق خوابش. وای سارا روی یک تخت دو نفره خوابیده بود یک پتوی نرمی هم روش کشیده بود. از پایین پاهاش نصف پتو رفت بود بالا و پاهای سفید سارا بیرون بود. عجب صحنه ای بود. حالا من بالای سر سارا بودم ولی نمیدونستم باید چیکار کنم و از کجا شروع کنم که سارا یک وقت جیغ نکشه و یا بلایی سرم نیاره. دل و زدم به دریا و خیلی آروم رفتم زیر پتو و کنارش به طوری که سارا پشتش به من باشه دراز کشیدم. از آونجائیکه شوهرش تازه رفته بود سارا متوجه نمیشد که کی بغلش خوابیده اولش فکر میکرد شوهرشه. وای چه حالی داشتم اون موقع وقتی کنار سارا دراز کشیدم سارا به جز سوتین و شورت چیزی دیگه تنش نبود و همین منو بیشتر حشری میکرد. دیگه طاقت نیاوردم دستم رو کشیدم دور کمرش و از پشت سینشو گرفتم تو دستم و اروم آروم نوازشش میکردم. خوب با نوک سینه هاش بازی کردم تا اینکه متوجه شدم بیدار شده بیچاره هنوز فکر میکرد شوهرشه که میخواد باهاش حال کنه. یکی دوبار اومد که برگرده من نزاشتم چون هنوز تو حس نرفته بود. با اون یکی دستم سوتینشو باز کردم و خلاصه دستمو مستقیم رو سینهاش گذاشتم و با نوک سینه هاش بازی میکردم و از اون طرف هم با زبونم پشت گوشش رو لیس میزدم. با این کارم کم کم داشت حشری میشدکه منم دستم رو از روی سینه هاش برداشتم و گذاشتم تو شرتش و با چوچولش شروع کردم بازی کردن و سارا دیگه داشت حشری میشد. من خودمو پشت نگاه سارا پنهان کرده بودم.
 
 
تا اینکه سارا یکی دو تا اه کشید و من متوجه شدم که حشری شده. دیگه بیخیال ترس شدم. یکم خودمو شل گرفتم و دستم رو از تو شورتش دراوردم. سارا برگشت طرف من یک نگاه به من کرد و تا دید که من اومدم جای شوهرش جا خورد بلند شد نشست میخواست از تخت بره پایین که گرفتمش و نذاشتم بره. گفت جیغ میکشم بهش گفتم جیغ بکشی کسی بیاد منو تورو اینجوری ببینه چی میگن خب منم به همه میگم تو خودت منو دعوت کردی و خلاصه واسه خودت بد میشه. وقتی این حرفا رو بهش زدم ساکت شد پتو رو که دور خودش پیچیده بود رو گرفتم و با پتو آوردمش رو تخت دوباره خابوندمش. دوباره با دستام پستونای سفیدش رو گرفتم و شروع کرم ازش لب گرفتم اولش اجازه نمیداد و روشو برمیگردوند. ولی وقتی که خوب با سینه هاش بازی کردم خوشش اومد و دیگه هیچ مقاومتی نمیکرد. منم همینجور شروع کردم به لب گرفتن و کم کم اومدم پایین از لباش شروع کردم به خوردن و لیسیدن تا رسیدم به کوسش شورتشو دراوردم خواستم بخورم که دیدم خانم ارضا شده از بس بهش ور رفته بودم. یک دستمال برداشتم و کسش رو پاک کردم و شروع کردم به خوردن کوسش وای چه لذتی داشت سارا هم هی ارو مثل کسی که میترسید با نفسش آه آه میکرد.
 
 
حسابی که واسش خوردم دوباره داشت ارضا میشد. گذاشتم خوب خودشو خالی کنه. و بعد من رو تخت دراز کشیدم و بهش گفتم حالا نوبت شماس. و سارا که دیگه حسابی تو حس بود شروع کرد به ساک زدن و با چه حرصی هم اینکارو میکرد. داشتم میمردم بلندش کردم به صورت سرپا اول یکم باهاش حال کردم و بغلش کردم. چندتا بوسش کردم و بعد دولاش کردم پاهاشو باز کردم و کیرمو گذاشتم تو کسش وای چقدر داغ بود. شروع کردم به تلمبه زدن چند دقیقه ای این جوری تلمبه میزدم و یواش یواش هم اینکارو میکردم که آبم زود نیاد. بعد از چند دقیقه خودم نشستم رو تخت و بهش گفتم بیاد بشینه. روشو کرد طرف من و کیرمو گذاشت تو کسش. و اینبار خودش شروع کرد به جلو و عقب رفتن. دیگه سارا جوری رفتار میکرد که انگار هیچ مشکلی با من نداره منم کیف میکردم. چند دقیقه ای هم اینجوری گذشت تا اینکه داشت آبم میومد. سارا رو از رو کیرم بلند کردم و خوابوندمش رو تخت کیرمو از تو کسش درآوردم و گفتم آبم داره میاد. تا اومد چیزی بگه که با پرتاب اولی آبم پاشید تو صورتش . بقیشو هم رو سینه هاش ریختم و بعد با دستم سینه هاشو مالیدم. دیگه نه من حال داشتم و نه سارا. همونجور کنارش ولو شدم رو تخت سارا هم کنارم دراز کشید و دستش رو دور کمرم گذاشت. داشتم از تعجب شاخ در میاوردم. فکر میکردم حالا که کار تموم شده یک حرفی بارم میکنه و منو از تو خون پرت میکنه بیرون. ولی برعکس بهم گفت خیلی خوش گذشت . گفت من تا حالا همچین سکسی رو تجربه نکرده بودم. تو خیلی واردی. بهش گفتم خب اگه خواستی باز هم میتونم این حسو بهت بدم و به خودت هم یاد بدم که چجوری سکس خوب داشته باشی. خندید منم ازش تشکر کردم و لباسامو پوشیدم ویک لب ازش گرفتم و یاش از خونشون زدم بیرون. بعد از اون جریان چند بار دیگه هم این فیض نصیبم شد ولی دیگه نه با قایموشک بازی بلکه با دعوت ساراجون. امیدوارم خوشتون اومده باشه.

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

18 دیدگاه دربارهٔ «سکس زوری با سارا»

  1. من بد جوری حشری شدم اینم شمارم09381044291فقط کیر کلفت باشه…..

      1. امیرعلی1368

        من خیلی خشنم و وحشی اگر دوست داشتی اوکی کن بگوو تا تلم رو بدم بعدش میدونم باهات چیکار کنم تا حال بیای

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا