سکس تلخ

من محسنم. 23 سالمه. از وقتی 3 راهنمایی می خوندم افتادم تو نخ سکس. اولش هم از اینترنت شروع شد. و بعد …..
می خوام خاطره ای رو براتون تعریف کنم.وقتی 20 سالم بود تو دانشگاه یه دختری رو می شناختم و حالا هم میشناسم. خیلی زیبا و خوش رو با هوش ازش خوشم می اومد و میاد. 3 تا دوست دارم به اسم های رضا و محمد و ارش.
رضا پسر عجیبیه . هنوز هم با هم دوست هستیم. این رضایه ما هر دختری رو می بینه چه محجبه چه بی حجاب کنترلش ر از دست می ده.یه روز تو خونه نشسته بودم فیلم می دیدم که رضا زنگ زد. گفت: الو محسن پاشو بیا دختره می ده.گفتم دختره؟کدوم دختره؟گفت همون خانوم———(من اون موقع اسم کوچیکش رو نمی دونستم وبه فامیلیش صداش می کردیم).گفتم بابا مگه ممکنه؟عمرا. منو سر کار گذاشتین؟گفت گوه نخور بچه پاشو بیا خونه ارش. منم پاشدم اماده شدم برم خونه ی ارش. همین طور تو را فک می کردم می شه مگه همچین چیزی! دختری به اون با ادبی و خوش رویی و خجالتی جنده از اب دربیاد!!!
 
رسیدم در خونه ی ارش می خواستم زنگ در رو بزنم که دیدم داره میاد. رفتم پیشش گرفتم دستشو نذاشتم در بزنه. گفتم:تو برا چی اخه؟اونم بدون هیچ جوابی و با ناراحتی در رو زد . محمد ایفون رو برداشت و پرسید کیه. من گفتم ماییم.گفت: شما؟عوضی چند نفر با خودت اوردی اخه. من به دختره گفته بودم 4 نفری اونم نوبتی. گفتم نه بابا من و خانوم—- هستیم. در رو واکرد رفتیم طبقه ی 2.وقتی رفتیم تو خونه دختره داشت مانتو شو در می اورد من رضا رو کشیدم کنار گفتم:جریان چیه؟گفت:اون روز دختره داشت تو دانشگاه التماس می کرد که ابدارچی بشه و می گفت هر کاری می کنم که یکم پول در بیارم.مادر مریضه و الان تو بیمارستان بستریه و من باید خرجش رو بدم . من گفتم:پس باباش کدوم گوریه. رضا گفت زندانه. بدهی بالا اورده .من و ارش شنیدیم حرف هاش رو. دیروز ارش زنگ زد گفت خونه خالیه من هم به فکر افتادم به این دختره بگم اگه به ما کون بده و برامون ساک بزنه بهش پول می دیم.بهش زنگ زدم پیشنهاد دادم. اولش فحش داد و گوشیش رو قطع کرد.اما شب ساعت 11 اس ام اس داد گفت کجا بیام. من هم ادرس خونه ی ارش رو دادم و زنگ زدم به تو محمد که بیاین حال کنیم.گفتم: بی شرف فرصت طلب.رضا جواب داد: برو گم شو کس کردنی رو باید بکنی و تو هر جا و مکان و هر لحظه اگه تونستس خفتش کنی.
 
من سرم رو تکون دادم و رفتم رو مبل نشستم. دختره با تاپ و شلوارک چسبان از اتاق اومد بیرون و با صدای اروم گفت امادم.من اصلا حالم خوش نبود و تو حال خودم نبود.همش تو فکر بودم که چرا کشورمون اینقدر به گند کشیده شده که یه ادم خیر پیدا نمی شه پول بیمارستان این دختر بیچاره رو بده تا نیاد این طوری خودش رو به هرکس و ناکسی بفروشه.ارش از دختره پرسید سکس داشتی تا حالا؟دختره جواب داد 2 بار با نامزدم که باهام به هم زد.محمد گفت :پرده داری کونی؟دختره با ناراحتی و صدای لرزون گفت :نه نامزدم زد پردمو.من این حرفا رو که شنیدم خیلی ناراحت شدم وبیشتر رفتم تو فکر اصلا حواسم به سکس نبود. اما محمد و ارش و رضا عین خیالشون هم نبود لختش کردن تا تونستن از جلو و عقب کردنش.دختر بیچاره درد می کشید و چون مجبور بود و از سکس هیج لذتی نمی برد دردش رو بیشتر احساس می کرد بعد از نیم ساعت رضا داد زد هوی محسن تموم شد بیا نوبت تو هست. رفتم بالا سر دختره دختره رو رو مبل خوابونده بودن. دختر از درد و ناراحتی گریه می کرد و همون طوری به من نگاه می کرد منم به اون نگاه می کردم.ارش زد پشتم گفت:محسن د زود باش کارت رو بکن. زود این کثافت کاریا رو تمیز کنیم. منم شلوارم رو دراوردم(نصفه) کیرم رو از شرتم کشیدم بیرون کردم تو کونش 3-4 بار تلمبه زدم کشیدم بیرون گفتم بسه دیگه. محمد داد زد احمق بکن دیگه. چه بکنی چه نکنی باید پولش رو بدی ها!
 
من جواب دادم. من کارم رو تموم کردم. ارش گفت : خیلی احمقی . بعد دختره رو بردن حموم بهش قرص دادن. حموم گرفت اومد بیرون و لباس ها و مانتوش رو پوشید. رضا از تو جیب شلوارش 2 تا 50 تومنی در اورد داد به دختره گفت:قرارمون نفری 80 تومن بود. چون از کس هم کردیمت من 20 تومن بیشتر می دم.محمد و ارش هم شلوارشون رو زمین کنار مبل بود اونا هم 100 تومن دادن به دختره منم تو جیبم 93 تومن بود همون رو دادم دختره.دختره با صدای اروم خداحافظی کرد و رفت. منم دنبالش رفتم بیرون . محمد گفت کجا می ری؟ من گفتم حالم خوش نیست میرم خونه. بعد حداحافظی کردم . رفتم سوار ماشینم شدم. از سر کوچه که دور می زدم دیدم وایساده تا تاکسی بیاد. وایسادم و صداش کردم. اومد جلو پنجره ی ماشین گفت بله. گفتم سوار شو تا یه جایی برسونمت. اونم سوار شد. تو راه باهاش سر صحبت رو واکردم ازش پرسیدم حال مادرش چطوره و پدرش چرا رفته زندان و … اونم توضیح داد. بعد از من پرسید چرا 93 تومن به من دادی تو که ارضا نشدی و ابت هم نیومد گفتم لازمت میشه از همون موقع رابطه مون شروع شد از اون جریان تا به حالا 5-6 بار باهم دوتایی سکس داشتیم و من بهش کمک کردم تا خرج بیمارستان مامانش رو بده و به پدرم گفتم که تو شرکتش بهش کار بده…
خوب چون دیروز پدر دختره ازاد شده امشب قراره بریم خاستگاری که پدر و مادرم با پدرش اشناشن(مادرش رو از قبل وقتی تو خرج بیمارستانش رو دادیم می شناختن).من هم این خاطره به یادم افتاد و خواستم براتون تعریف کنم.
نوشته: محسن

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا