سکس با بهاره

سلام اسم من سینا 40 سالمه و ازدواج کردم و یک پسر 5 ساله دارم توی طبقه چهارم یک ساختمان 4 واحدی زندگی می کنیم طبقه سوم یک زن و شوهر و تنها دخترشون که 24 سالشه به اسم بهاره و طبقه دوم برادر اقای طبقه سوم با زنش ودختر بچه 6 سالشون زندگی می کنن طبقه اول هم چند سالی هست که خالیه و مالکش به خارج از کشور رفته می خوام خاطره ای رو یک روز با بهاره برایم اتفاق افتاده بنویسم . اینم بگم من از همون دوران نوجوانی و جوانی اهل دختر و زن بازی نبودم و نیستم ولی نمی دونم چی شد که ماجرای بهاره پیش آمد و منم استفاده کردم . یک روز توی فیس بوک می چرخیدم که کاملا اتفاقی یک عکس دیدم روی پیج یه دختری بود که خودشو جنده معرفی کرده بود و حتما برخوردید به این پیج ها دو تا عکس با شورت و سوتین روی تخت بی نهایت شبیه بهاره کف کرده بودم از اینهمه شباهت حتی لحظه ای شک کردم و جفت عکس ها رو روی سیستم سیو کردم و کلی جستجو زدم تا پیج خود بهاره رو پیدا کردم و پیام دوستی فرستادم فرداش دیدم پیام رو اوکی کرده و چندتا از عکساش رو دوباره سیو کردم و با هم مقایسه می کردم مو نمیزد با هم . اکثرا هم عصرها که فیس بوک می رفتم حال و احوال می کردیم و روی پستهام نظر می گذاشت کمی با هم خودمونی شده بودیم دیگه تا اینکه مرداد ماه امسال خبر دادن که مادر خانمم تومور مغزی داره و باید عملش کنن و واسه خانمم بلیط گرفتم و رفتن تهران منم مواقعی که تنها میشم معمولا مشروب دارم می میزنم و موسیقی و روی پشت بام هم باغچه ای کوچکی درست کرده ام و اهل بیرون رفتن و چرخیدن نیستم یا روی پشت بام یا پای ماهواره و فیس بوکم کارم هم طوریه که صبح که میرم یسره ام تا عصر تا ساعت 5 آنروز رو از سر کار که آمدم با ریموت در پارکینگ رو زدم و وارد شدم دیدم پشت سر من بهاره با ماشین آمد ایستادم تا پیاده شد و با هم سوار آسانسور شیم میوه و خرت و پرت هم توی صندوق عقب داشت تعارف کرد شما برین مزاحم نمیشم معطل می شین منم تعارف که نه بابا این چه حرفیه و آمدم کمکش
 
در همین بین گفت چند روزه تنهایین که گفتم آره بچه ها رو فرستادم تهران که با یک حالت شرارت گفت پس مجردین . خوش می گذره تنهایی خلاصه خرت و پرت هاش و برداشتیم و رفتیم توی آسانسور طبقه 3 و بعدش 4 رو زدیم و از شانسمون آسانسوره بین طبقه 1و2 تلق و تلوق و بهاره از ترسش ناخودآگاه بازوی منو گرفت آسانسور هم همونجا وایستاد راستش منم کمی ترسیده بودم یکم با دکمه ها ور رفتیم ولی نشد گفتم زنگ بزن بابا بیاد برقشو قطع و وصل کنه شاید راه بیفته که گفت بابا و عمو عمه ام فوت شده فوری فوتی راه افتادن شهرستان . همونجا بود که یک فکر شیطانی به مغزم خطور کرد ولی خب توی آسانسور خراب خطرناک بود از طرفی هم نگران بودیم که گفتم نگران نباش الان زنگ میزنم سرویس کارش بیاد راهش بیاندازه تماس گرفتم و سرویسکاره هم گفت چشم ولی الان یک جای دیگه مشغول سرویس کاریه و یک نیم ساعت تا 45 دقیقه می رسه جای ما چاره ای نبود باید صبر می کردیم تا بیاد جفتون سکوت کرده بودیم و در و دیوار آسانسور رو برانداز می کردیم آخه منه ناشی یاد نداشتم چطوری باید مخ یه دختر و بزنم از طرفی هم می ترسیدم ولی خود بهاره به نوعی شروع کرد و گفت شما چقدر ساکتین آقا سینا منم گفتم ذاتا همینجوریم و بعد یک ربعی گفت گرمه گویی منتطر جواب من بود تا روسری و مانتوشو در آره گفتم من که لباس تابستونی تنمه ولی شما راحت باش من که عکسهای بی حجابت رو توی فبس بوک دیدم اونم از خداخواسته دکمه های مانتوش رو باز کرد و روسریشم از سرش در اورد و نفسی کشید یه شلوار لی استرچ آبی روشن که به روناش چسبیده بود با یک تیشرت یقه گرد صورتی وای که چقدر سکسی اش کرده بود و من زیر زیرکی نگاهی به لای پاش و کوسش و روناش می انداختم و رفته رفته سر صحبت رو باز کردم که فیس بوک جای امنی نیست که عکسهاتو راحت توی دید همه گذاشتی بهاره : چطور مگه و شروع کردم آسمون ریسمون بافتن و دست آخر هم عکسی رو که دیده بودم واسش رو کردم اولش باورش نمیشد بهش گفتم دوست پسرت موقعی که واسش لخت کردی ازت عکس گرفته و گفت امکان نداره چون دوست پسر نداره و گفت می خوای حتما سر یه سرم بذاری تا عکس نبینم باورم نمیشه نیم ساعتی گذشت که سر و کله آسانسوری پیداش شد و تماس گرفت با ریموت در و براش باز کردیم و آسانسور راه افتاد رفتیم بالا تا پشت در خونه آمد و گفت حالا عکس رو نگه داشتی می خوام ببینم گفتم آره روی سیستمه مخفی اش کردم کسی نبیننه واست بد شه اعصابش خرد شده بود و لپ هاش و پیشونیش قرمز در رو باز کردم آمد داخل تعارفش کردم بشین تاسیستم رو روشن کنم یه نوشیدنی هم بیارم بخوریم
 
تا بریم سراغ عکس شربت آماده و سرد همیشه توی یخچال داشتیم یه لیوان واسش پر کردم وخودم از می که داشتم یه جرعه رفتم بالا تا گرم شم و بی کله وقتی می خورم پر رو تر میشم سیستم خونمون توی اتاق خوابه رفتم لباس خونه پوشیدم و پوشه قفل دارم رو باز کردم صدا کردم بیا ببین آمد پای سیستم خودش جا خورد از این همه شباهت و گفت امکان نداره این من نیستم و دکمه وسط موس رو چرخوند تا عکس رد شه که رفت روی عکس بعدی اونم چه عکسی یه زن لخت که یه کیر توی کسشه هول شد چرخوند باز یکی دیگه صندلی چرخون رو چرخوند رو به من پشت به مانیتور و مثل اینکه شما از این عکس ها زیاد نگاه می کنین . عکس منم گذاشتین توی این عکسها ! منم کله ام گرم شده بود دیگه گفتم نه عکسها رو گهگداری مرور می کنم فیلمش بهتره . اونم مثلا خودش آمد جواب سر بالا بده . نه بابا . منم گفتم ندیدی تا حالا مگه دخترها نیاز جنسی ندارن مگه فقط پسر به فکر این اینکاران می خوای یه تاپ اش رو بذارم ببینی از نوع ماساژ سکسیه . رو کرد بهم خوب واردین گفتم نه بابا من کبریت بی خطرم فقط نگاه می کنم اهلش نیستم گشتم یه سکس ماساژ توی کلیپ ها پیدا کردمو آماده play گفتم خوب نیست دختر سر و گوشش ایتقدر بسته باشه من میرم پشت بام تا خجالت نکشی یه سیگار دود کنم شما هم تا من بیام یکمشو نگاه کن تا من بیام و آمدم بیرون رفتم پشت بام سیگار کشیدن و تند تند کشیدم و اهسته و بیصدا برگشتم ببینم رفته یا داره نگاه می کنه سریع با یه سرفه خفیف وارد اتاق شدم دیدم بله فیلم جا حساس رسیده و بهاره از روی شلوار دستش جلوش روی کوسشه دیگه امانش ندادم از پشت صندلی کامپیوتر لب رو چسبوندم به گردنش و بوکردن و بوسیدن اولش یک کم مقاومت کرد و می خواست پا شه ولی من روش مسلط بودم یواش یواش دستم رو بردم زیر گردنش و بالای پستوناش دستم رو می گرفت و می گفت بذارین برم و ناز می کرد ولی کیره دیگه راست شده بود و چیزی جلودارش نبود بهش اطمینان دادم که بدش نیاد و مطمئن باشه این قضیه همین جا بسته می شه . آخه …. آخه چی . من دخترم . منم نگفتم که نیستی خیالت راحت هیچی ات نمی شه و کمی آروم شد تا آرامشش رو دیدم سریع بند سوتین صورتی شو بازکردم و پستوناشو همون جوری کشیدم بیرون تی شرتش هنوز تنش بود به همون حالت با دکمه های پستوناش بازی کردن که نفساش یواش یواش تند می شد دستش رو گرفتم نشوندمش لبه تخت و تی شرت رو درآوردم وای از پستونای این دختر سفید و سفت و سر بالا دوباره دستش رو گرفتم و ارام هلش دادم روی تخت و شلوارشو کشیدم شلوار استرچش با شورت صورتی ست با سوتینش ازپاش امد پایین شرتشو گرفت ولی دیگه کسش نمایان شده بود و نفس منم داشت بند می اومد شلوارشو که می خواستم در بیارم به خاطر شلوار تنگش مجبور بودم پاهاش رو به بالا بدم که کسش بدجوری قنبل شد و تپل زده بود بیرون افتادم به جون کسش و لیسیدن چشمهاشو بسته بود و فقط آه وناله می کرد یه ده دقیقهای که لیسیدم و با سوراخ کونش ور رفتم
 
دستمو می گرفت و فشار وارد می کرد به کونش منم هر از گاهی اب دهانم رو خالی می کردم رو کسش که سرازیر می شد روی سوراخ کونش و بدتر حشرش می زد بالا و با دو تا انگشت توی سوراخ کونش می کردمو و در می اوردم تا یه لحظه تکونی خورد و کسش لزج شد و منم ول کنم نبودم خوردن کس باکره یک دختر اونم سفید و بی مو خیلی داشت بهم حال می داد که دستش رو گذاشت روی کسش و خودشو خوابوند رو شکم مثل شصت تیر شلوارم و پیراهنم رو در آوردم و رفتم روی پشتش داغ داغ بود صورتش از فشار سکس مثل لبو شده و هنوز نفس میزد کیرم رو گذاشتم لای پاش و شروع کردم مالوندن پشتش و در گوشش زمزمه کردم لذت بردی خانمی به نشانه تایید نفسی تازه کرد یکم خودمو جابجا کردم و کیرمو به طور مورب گذاشتم لای درز کونش و حرکت دادن بین کون و کسش طوری که کیرم از تفایی که لای کونشو و کسش خالی کرده بودم با آب خودش قاطی شد و یکم روی دستم بلند شدم کیره میزون شد روی سوراخ کونش و دستمو اروم آوردم پایین و سر کیرم رفت توی کونش اخی گفت و یه تکون خورد که بدتر چون لزج بود همه لا پاش یکدفعه تا هم ته رفت توی کونش وایییییی اخخخخخخخ چکار می کنی و با دو تا پنجه هاش بالشو فشار میداد و شکم منم که دیگه کامل چسبیده بود به کونش گفتم تکون نخور تا جا واکنه دردش کم می شه یواش یواش بالا پایین کردم باز تر شد 5 دقیقه ای تلمبه زدم و ابمو خالی کردم توی کونش و رو پشتش دوباره با پسوناش ور رفتم تا کیرم خوابید و خودش در آمد . و احساس کردم دوباره نفس میزنه برش گردوندم کسش رو با دستمال تمیز کردم دوباره بخورم براش که گفت اینبار همین یک دفعه بسه انگار همه شیره کمرم رو مکیده باشی حس و حال نمونده واسم یکم توی همین حالت روش خوابیدم و گفت پاشو دیگه من برم پایین دوش بگیرم بهش گفتم همین جا با هم میریم یکم هم زیر آبگرم ماساژت بدم حال ات جا میاد که قبول نکرد و گفت باید بره خونه خودشون وسایل حمام خودشو استفاده کنه پا شد لباس پوشید و فعلا بای منم دوباره بوسیدمش و رفت منم دوباره یه پیک ریختم رفتم بالا و پریدم توی حموم دوش ابگرم پشت می هم مست و هم بی حالم کرده بود
 
بعد نیم ساعت از حموم در آمدم و سیگاره می چسبید با یه شورت وسط حال ولو شدم و سیگار کشیدن حدودای ساعت 8.30 بود دیدم در میزنن آمدم لای درو باز کردم دیدم بهاره با یک دیس کباب خونه گی و مخلفات دستش گفت دیدم تنهایی براتون شام آوردم . خودت خوردی . می خورم حالا . خب بیا بشین سفره بندازم با هم می خوریم منتظر تعارف من بود امد تو سفره انداختم ویسکی و نوشابه و ماالشعیر رو هم آوردم با کباب دوتا لیوان ویسکی ریختم و یکیشو گذاشتم براش گفت من تا حالا نخوردم بهش گفتم امتحان کن بدت نمیاد لبخندی زد و گفت یه بار دیگه هم گفتی بدت نمیاد تجربه خوبی بود شام رو با ویسکی خوردیم و جلو تلویزیون پتو انداختم و توی بغل هم مشغول دیدن فیلم شدیم در حین تماشای فیلم هم یه سره دستم روی روناش یا سر شونه اش بود فیلم تموم شد و رفتم دستشویی مسواک زدم برگشتم دیدم رفته زیر ملافه و لباساشو کنار پتو گذاشته لخت مادر زاد شده بود گرمای تنش هم که به خاطر می بالا بود منم تمام لباسامو در آوردم و دوباره افتادیم به جوون هم ضربدری جلوش دراز کشیدم و از اول رفتم سراغ کس داغش به خوردن بهاره اول فقط کیرم رو گرفته بود تو دستش یکم که حشرش زد بالا یواش یواش شروع کرد زبون زدن و بعدشم دیگه همزمان که من کسشو می لیسیدم کیرم تو دهنش بود و جلو عقب می کرد تا یدفعه کیرم رو از دهنش در آورد و دیدم محکم داره فشارش میده و سرمو محکم چسبونده به کسش که داشت نفسم بند میامد و در همون حال آبش اومد دیگه از دفعه قبل یاد گرفته بود چکار باید بکنه چرخید کونشو قنبل کرد و گفت سینا جوون فقط آروم بکن توش منم تو حال مستی افتادم به جوون کونش . دو بار دیگه همین طور تا نیمه های شب همو ارضا کردیم و تو همون حالت خوابمون برد ساعت 10 صبح بود چشمامو باز کردم چشمم به تن و بدن سفید و لختش افتاد دوباره کیره سیخ شد کیرم و گذاشتم لای پاش چشمشو باز کرد و یه سلام ناز کرد دلم غش و ضعف رفت بهش گفتم بهاره جوون می دونی سکس اول صبح یه حال دیگه ای داره دوباره لب و خوردن پستوناشو و کسش تا ابشو اوردم از روش پا شدم دیدم آمد نشست رو پام گفت بزار خودم می خوام بکنم توش کیرمو میزون کرد رو سوراخ کونش و رفت تو ولی ابم مگه میومد دیگه آه و ناله اش حسابی هوا رفته بود بلندش کردم و گفتم بسه دیگه آنروز دیگه نتونستم برم سرکارم تا عصر همون طور لخت توی بغل هم خواب بودیم و چشمامون دیگه باز نمی شد . جریان آنروز تموم شد و عیال از مسافرت آمد و بهاره هم هر وقت حشرش بالا میزنه یه اس میده مرخصی رو ردیف میکنم و دور از چشم عیال میریم حال و حول ولی دیگه بهاره پیله شده عاشقتم و باید منو بگیری و عقدم کنی

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا