سکس با آبجی مهشیدم

با سلام به همه
این داستانی که من مینویسم نمیشه بهش گفت داستان چون همه چیش واقعیه من آرش 19 ساله یه خواهر دارم که اسمش مهشیده و 20 سالشه و تازگی ها هم ازدواج کرده در مورد خواهرم بگم یه دختر اندامی با 60 کیلو وزت و 170 قدش و سینه های خوشکل و خوش فرم که همه ی فامیل تو کف کونش بودن چون یه کونی داره آدمو دیوووووووووونه میکنه در مورد خودم دانشجوی رشته کامپیوتر در شهر اصفهان خوب بریم سراغ داستان:
 
خواهرم مهشید حدودا یه پنج سالیه که نامزده و 2 ساله که عقد کرده ولی خونواده دومادمون به دلیل خسیس بودن نمیان تا براش عروشی بگیرن سر همین قضیه خواهرمم توقع بالایی داره به قول خودش میگه باید از شیر مرغ تا جون آدمیزاد تو خونش باشه به همین دلیل خواهرم با اونا مشکل داره یه روز من تو خونه با خواهرم دعوام شد به خاطر همین خواهرمو زدم بعد از مدتی با هم قهر بودیم تا این که یه روز دیدم هر شب میره تو اتاقش با گوشی خیلی ور میره منم خیلی مشکوک شدم و فکر کردم داره با خودش چکار میکنه تصمیم گرفتم برم سر وقت گوشیش وقتی رفتم سراغ گوشیش دیدم رمز داره منم بی خیال شدم تا اینکه یه روز که داشت رمز گوشیشو میزد من از پشت سرش داشتم نگاش میکردم بعد از 2 روز پدرو مادرم رفتن مسافرت چون شوهر عمم فوت کرده بود . بهترین فرصت بود که یه آتویی از این خواهرم بگیرم چون از روزی که وارد سایت های سکسی شدم فهمیدم چه حالی میده سکس با محارم خواب بود رفتم از داخل سوتین گوشیشو در آوردم (خوابش خیلی سنگینه) و بعد رمزشو زدم اول رفتم تو پیام هاش دیدم نه خواهرم اهل دوست پسر نیست
 
بعد رفتم سروقت فیلماش دیدم ای وایییییییی خواهرم خیلی حشریه به همین خاطر رفتم بهش گفتم آره اینا چین تو گوشیت اول زیر بار نرفت گفت آره گوشیم دست دوستم بوده و از این حرافا بعد بهش گفتم آره اگه مشکلی داری بگو من کمکت میکنم شروع کرد درد دل کردن آره شوهرم یه بار منو کرده و پردمو زده از اون موقع من شهوتم زده بالا الان که باهم قهریم نمیدونم باید چکار کنم سرشو گذاشت رو پاهام منم موهاشو نوازش میکردم تا اینکه یه لحظه گفت آرش من بدن درد دارم به خاطر چیه منم بهش گفتم بخواب تا ماساژت بدم اولش گفت لازم نکرده بعد با یه کم خواهش قبول کرد گفت فقط کار دیگه ای نکنی منم قبول کردم و خوابید منم نشستم رو باسنش تا اینکه اول پیراهنشو زدم بالا نذاشت گفتم اینجوری خیلی بیشتر حال میده بعد آروم مالیدمش دیدم داره حشری مشه بهش گفتم مهشید اجازه میدی سوتینتو در بیارم گفت اشکالی نداره فقط سینه هامو نبینی گفتم باشه در آوردمو کم کم داشت حشری میشد بعد بهش گفتم میخوام پاهاتو بمالونم تا از پادرد هم راحت شی یکم من و من کرد بعد قبول کرد شلوارشو در آوردم دیدم ای وای چه کونی داشت منو دیونه میکرد وقتی بهش دست زدم انگار تازه متولد شدم اینقدر نرم بود و بدون مو یکم مالیدم و همون لحظه خودمو لخت کردمو خوابیدم روش گفت آرش چکار میکنی گفتم آبجی تو حشری منم حشریم فقط من و تو هم به درد هم میخوریم و میتونیم مشکلمونو حل کنیم اصلا اگه میشد باهات ازدواج میکردم شروع کردم زبون ریختن تا اینکه گفت فقط بخور کار دیگه ای نکن منم شروع کردم شرتشم در آوردم شروع کردم خوردن کوسش اینقدر خوشبو و خوشمزه بود که منو دیوونه کرد و بعد زبونم میزدم روی کسش اونقدر با چوچولش بازی کردم تا اینکه داد زد ااهههههههههههه آرش پارم کن تو رو خدا منم بعد شروع کرد به خوردن سینه هاش به صورت 69 داشتم سینه هاشو میخوردم اونم داشت برام ساک میزد که دیگه میترسدم ارضا شه سریع بلند شدم و رفتیم تو اتاقش بعد خوابیدم رو تختش بعد گفت آرش وایسا یه چیز واست بیارم دیدم رفت یه کرم آورد گفتم این چیه گفت این کرم تاخیریه من که حالا حالا حااااااااااا سیر نمیشم
 
وقتی کرمو زدم به کیرم کیرم بی حش شده بود خوابید م که نشست رو کیرمو کیرمو با دستش گرفتو کرد تو کسش یه لحظه داشتم میمردم اونقدر داخلش داغ بود که احساس میکردم آبجوش ریخته توش شروع کرد بالا و پایین رفتن دیدم آره خیلی بیش از حده منم همزمان با اون فشار میدادم اونقدر فشار میدادم که احساس میکردم کیرم به ته کسش رسیده حدود یه ده دقیقه تلمبه زدم دیدم خواهرم ارضا شد بهش گفتم همین بود گفت حالا باهات کار دارم نشست رو مبل یه لنگشو گذاشت رو پام یه لنگ دیگشم قفل کرد بهم کیرم کرد تو کسش منم جو گیر اونقدر تلمبه زدم و سرعتمو زیاد بود شروع کرد گریه کردن گفت دیوونه تو از شوهرم بد تری گفتم خودت خواستی تا اینکه دیگه خسته شدم بهش گفتم خواهر از کس کردن خسته شدم میخوام از کون بکنمت اولش گفت نه ولی با اصرار زیاد گفت چه کنیم دیگه یه داداش که بیشتر نداریم سگی خوابید کیرمو یه کم تف زدم دیدم راحت رفت تو فهمیدم قبلا به شوهرشم از کون داده شروع کردم تلمبه زدن که یه دفعه بهش گفتم داره آبم میاد چکارش کنم گفت بریز تو کسم گفتم آبجی بدبختمون نکنی با خنده گفت بده از داداشم یه بچه داشته باشم همین طور که داشتم تلمبه میزدم گفت آرش دوست داری اسم بچمون چی باشه گفتم وقت گیر آوردی کجا خالی کنم گفت تو کسم نترس قرص میخورم منم از خدا خواسته کیرم از تو کونش در آوردم کردم تو کسش یه چندتا تلمبه زدم دیدم آبم مثل آبشار اومد بیرون جیغ زد گفت آییییییییییییییی سوختم بعد یه 5 دقیقه کیرم تو کسش بود تا ایکنه خوابیدیم وقتی بیدار شدم دیدم خواهرم رفته حموم گفتم عشقم منم بیام همون گفت عزیزم بفرمایید شوهرم بعد رفتم حموم دوباره کردمش تا موقع ای که پدر و مادرم بیاد ما 7-8 بار با هم سکس داشتیم . هنوز هم هفته سه چهار بار باهم سکس داریم میخوایم بریم واسه تحصیل یه شهر دیگه اونجا یه خونه بگیریم که هر شب باهم باشیم و خواهرمم میخواد به خاطر من از شوهرش جدا شه …
نوشته : آرش

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «سکس با آبجی مهشیدم»

  1. واقعا عالی بود ولی نامردی نکن داداش تک خوریه بیا منم یخورده آب بریزم تو کوسه آبجیت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا