سكس من باعمه

سلام بچه ها میخواستم امروز داستان سکسی من با عمه ام رو براتون تعریف کنم.اولش از عمه ام شروع میکنم عمه ام که اسمش .ص. است واقعا اندام سکسی داره که هر مردی رو حشری مینه .
میرسیم سر اصل مطب اولین روز عید سال 1387 بود که به خانه ی مادربزرگم رفیتم راستش مادر بزرگم سال پیش فوت کرده بود(خدا رفتگان شما رو هم بیا مرزه).بگزریم ما ناهار رو در خانه مادر بزرگم به همراه عمه ام و عمویم و خانواده ی خودمان بودیم و شام هم همین طور این را بگویم که شوهر عمه و پسر عمه ام در خانه خودشون بودند .بعد از شام خانواده ی ما (دوتا برادرم و پدر و مادرم)به خانه ی خودمان آمدند
برادرم مریض بود و فقط من مونم و عمه ی عزیزم با عمویم.
هیچی موقع خواب شد جا انداخیم عمه ی من کنار دیوار و من هم کنار
عمه ام و عمویم هم کنار من خوابیدیم .این طور بگویم که من وسط عمه و عمویم خوابیدم.از خودم اسمم .س.است ومعروفم به .س. سکس باز و عاشق سکس با زنها هستم و
 
از عمه ام بگم که زنی است 45 ساله باسینه های 75 که آب هر آدمی رو در میاره.در کل من خیلی خوشحال شدم که کنار اومیخوابم.هیچی نصفه های شب شد که من از خواب بلند شدم که برم WC. هیچی بیخیال رفیتیم کارمونو انجام دادیمو برگشتیم وقتی می خواستم سر جام بخوام متوجه عمه ام شدم که با یه تاپ مشکی که سینه هاش داش تاپشو جر میداد رو به بالا خوابیده.من دیگه خوابم نمیبرد و فقط داشتم بادیدن اندام سکسی عمه ام با خودم ور میرفتم که دل رو زدم به دریا و دستم رو آروم رو سینه های عمه ام گذاشتم خیلی نرم بود یه دستم رو سینه های عمه ام بود و یه دستم رو کیرم.هیچی چند دقیقه با سینه های عمه ام حال کردم دیدم عمه ام واقعا خسته است و حسابی خوابیده و هیچی حالیش نمیشه جرات خودمو بیشتر کردمو دستمو رو کوشس برم (عمه ام شلوار پارچه ای تنش بود)خیلی حال میداد داشتم با کوسش حال میکردم که دیدم عمه ام بلند شده و داره منو نگاه میکنه و میخنده من از ترس داشتم میمردم که نکنه عمه ام آبروم رو جلو همه ببره که یه باره
عمه ام دستش رو برد سر کیرم و کیرم رو محکم گرفتش که من داد زدم :
عمه چیکار میکنی.گفت:حالا تو دزدی دزدی با من حال میکنی حالا نوبت منه
 
سرش رو پایین برد و آروم آروم کیرمو خورد من اصلا بارم نمیشد که عمه ام داره برام ساک میزنه اونم نصفه شب بعد از چند دقیقه ساک زدن دست منو گرفت و به کوسش میمالوند من گفتم:عمه نمیخواد من خودم میکنم گفت:ای شیطون خلاصه کلی با کوسش حال کردم اونم خیلی داشت بهش حال میداد بعد خودش شلوارشو بالا زد و به طرف دیگه برگشت من هم قشنگ عمومو نگاه کردم که نکنه بیدار باشه بعد خودمو بهش چسبونم چه کون نرمی داشت صدای اوف اوف از عمه ام بلند شد دستم رو بردم رو سینش واقعا چه سینه ی نرمی داشت همین طوری چند دقیقه بهش چسبیدم حال اجیبی داشتم هر دو تا مون حشری حشری شده بودیم امه چاره نداشتیم و با همون حال خوابیدیم.
صبح که از خواب بلند شدم کارهای دیشب برام باور کردنی نبود و انگار برام مثل یه خواب بود.بلند شدم که برم دست و صورتم رو بشورم دیدم
عمه ام روی پله نشسته سلام کردمو و پرسیدم که عمو کجا رفته گفت رفته بیرون من دیگه از خوشحالی تو پوست خود نمی گنجیدم آخه عموم عادت داره هر وقت میره بیرون 5-4 ساعت دیگه بر میگشت.
خلاصه من رفتمو یه صبحونه ی اساسی خوردم تا کمرم قوت بگیره آخه میدونستم امروز روز حال منه.صبحونه که خوردم رفتم کنار عمه ام بر روی پله نشستم دستمو اندختم رو گردنش گفتم:چیه عمه حالت خوش نیست
گفت:نه چیزیم نیست.گفتم:از قضیه دیشب که ناراحت نشدی.گفت:اتفاقا کلی بهم حال داد منم فهمیدم که عمه ام دوست داره با من سکی کنه.هیچی من دستم
رو بردم رو موهاش با موهاش بازی کردم بعد به عمه ام گفتم :عمه یه چی
بهت بگم.گفت:بگو.گفتم:عمه میخوای کاره دیشبو ادامه بدیم.گفت:چرا که نه
منم تا اینو شنیدم لبمو بردم نزدیک لباش و نزدیک15 دقیقه با هم لب گرفتیم بعد بلندش کردم بردمش تو اتاق در حالی که سرپا بود کم کم لباساشو در آوردم اول از پیرهنش شروع کردم بعد زیرش که یه سوتین گل گلی پوشیده بود رو در آوردم بعد شلوارش و آخرین مرحله که یه شورت گل گلی که با سوتینش ست کرده بود بود رو در آوردم حالا عمه ام شده بو لخت مادر زاد
گفتم عمه حالا نوبت تو.عمه ام کم کم لباس منو در آورد تا رسید به شرتم
وقتی شرتم رو در آورد از ترس زهر تلک شد(آخه کیرم خیلی بزرگه)
 
گفتم عمه تو شروع کن کیرمو با دستش گرفت و مثل حرفه ای ها برام ساک میزد من دیگه داشت آبم میومد گفتم عمه ولش کن.بعد من عمه ام رو خوابوندم رو زمین و یه لب کوچیک ازش گرفتم و شروع کردم به خوردن سینه هاش که چه سینه هایی بود که من تو عمرم چنین سینه هاییی رو حتی تو فیلمهای sexy هم ندیده بودم .اون قدر سینه هاشو خوردم که اوف اوف عمه ام بلند شد بعد رسیدم به کوسش یه دست رو کوسش کشیدم که عمه ام یه اوف عجیبی گفت که فهمیدم حسابی حشری شده منم مثل کوس ندیدها این قدر کوس عمه ام رو خوردم که عمه ام ارضا شد.بعد به همین حالتی که دراز کشیده بود پاهاشو یه کم وا کردم و کیرمو آروم کردم توش اون قدر داغ بود کیرم از شدت گرما داشت آتیش میگرفت.یه 10 دقیقه همون طوری تلمبه زدم.تلمبه زدن من یه طرف آخ و اوخ گفتن عمه ام یه طرف که این منو بیشتر حشری میکرد
دیدم آبم داره میاد به عمه ام گفتم که بریزم تو گفت آره بریز منم با شدت عجییبی آبمو تو کوس عمه ام ریختم بعد رو عمه ام خوابیدم وحالی نداشتم
اما نمیخواستم چنین فرصت طلایی رو از دست بدم گفتم عمه میخوام از کون بکنمت گفت باشه فقط یواشا گفتم باشه عزیزم.بعد طوری خوابید مثل سجده
من رفتم کرم رو که روی تاقچه بود برداشتم و قشنگ سوراخه ی کون عمه مو چرب کردم بعد کیر خودمم چرب کردم کرم رو گذاشتم کنار رو رسیدم به کار وقتی سر کیرمو کردم تو کون عمه ام چنان دادی زد که من کر شدم
بعد آروم آروم بقیه کیرمو فرستادم تو عمه ام از شدت درد داشت میمرد که برام اهمیتی نداشت من هی عقب جلو میکردم خیلی حال میداد کم کم صدای آخ و اوخ عمه ام کم تر شد بعد من کیرمو در آوردم عمه مو رو با بالا خوابوندم و آبمو روی سینه هاش ریختم خلاصه کلی حال داد و بعد بلند شدیم و رفتیم خودمونو تمیز کردیم وسریعتر لباس پوشیدیم که دیگه نزدیک بود عمویم بیاد.این بود داستان سکسی من با عمه ی عزیزم.
نویسنده: سعید

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «سكس من باعمه»

  1. ارسلان

    سلام اگرعمه یاخاله ای ازته ان یاکرج هست تماس بگیره یه حال حسابی بهش بدم۰۹۳۹۸۶۹۵۱۶۸

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا