سعید و دوست دخترش

 

سعید هستم 23 سالمه از بوشهر درس میخونم دانشجویه برق صنعتی هستم واسه مهندسی میخونم خوشگل هستم البته دیگران نظر دادن این داستان ماله 4 ماه پیش هستش یك سالی بود كه من پارك بادی گذاشته بودم تو یكی از پارك های شلوغ. یك شب كه عید سال 90 تازه فرا رسیده بود شب ششهم عید بود كه خیلی شلوغ بود دختر و زن های خشگلی بچه هارو میاوردند نشسته بودم رو میزم كه آخر شب بود و هوا خیلی سرد بود من داشتم میلرزیدم كه یهو 2 تا دوختر خوشگل و زیبا كه اندامه بسیار زیبا و جذاب و آتیشی داشتند كه من كاملا گرمم شده بود كه كیرمو لای پاهاشون لمس میكردم خلاصه اومدند داخل و گفتند نفری چنده گفتم 2000ت كه گفتم بعد كه خاستین برید حساب كنید یكی از دخترا 2 تا داداشه 2 قلوه داشت كه 6 سال سن داشتند چون آخر شب بود زیاد شلوغ نبود و من از یكی از دخترا خیلی خوشم اومده بود و اونی كه من ازش خوشم اومده بود نگاه نمیكرد و خیلی خودشو میگرفت بر خلاف دوستش كه خیلی منو نگاه میكرد و خیلی پا میداد ولی من با اون زیاد حال نكردم

 

خلاسه گفتم برم كه 1خود شیرینی كنم رفتم و به دخترا گفتم میخواید واستون فیلم سینمایی بزارم و قبول كردند و با جذابیته زیادی حرف میزدم و فقط با اونی كه من ازش خوشم اومده بود حرف زدم وواسش 1 لبخند زدم و اون با 1 لبخنده جذاب جوابه منو داد و رفتم فیلم هارو واسش آوردم كه ببینه انتخاب كنه منم شمارمو گذاشتم وسط فیلم ها و دادم به اون دختری كه من خیلی رفته بودم تو كفش و بهش 1 چشمك زدم كه اون هم خندید فیلم هارو كه ورق زد شمارمو دید و درجا شمارمو برداشت و گذاشت تو جیبش و فیلمو انتخاب كرد و من واسشون گذاشتم و دوسته اونی كه من شماره دادمش خیلی حسودیش شده بود و دوستایه منم اونجا بودن و میگفتن وای سعید چه پرنسسی رو بلند كرد بعد كه داشتن فیلمو میدیدن منم روبرو دخترا نشستم و نگاهه پرنسسم میكردم اونم منو نگاه میكرد قیلم دیگه مفهومی نداشت و دیدم كه داره دست میكنه تو جیبش و شماره را در آورد و زنگید و من به شدت تو چونم عروسی بود خودشو معرفی كرد اسم خودش منصوره بود و اسم دوستش فاطمه بود منصوره 19 سالش بود كه با فاطمه هم كلاسی بود و دیگه بچه ها خسته شدند و وقتی خواستن برن به هر كدوم 1 بادكنك دادم و منصوره جونم 1 بوس از راهه دور بهم داد و منم باش بای بای كردم و وقتی رسید خونه منم تعطیل كردم و رفتم خونه و اول 1 ساعتی با هم حرف زدیم كه تو 1 ساعت دلشو برده بودم

 

 

ازش پرسیدم كجا میشینید كه اونهم گفت و من شاخ در آوردم آخه بالایه محله خودمون ساكن بودن و شروع كردیم به مسیج دادن و لاو میترکوندیم داشتم از لباش صحبت میکردم آخه لباش مثله لبایه آنجلینا جولی بود جون میداد قورتش بدی و چشایه درشت و کشیده ای داشت که مشکی رنگ بود و پوسته نرم و لطیفی داشت که مثله برف سفیدیش میدرخشید خلاصه سرتونو درد نیارم واسه فرداش قرار گذاشتیم که گفت موتورداری منم با تعجب گفتم آره ولی چرا با ماشین نریم بیرون گفتش میخوام با موتور بیای آخه میخوام بهت بچسبم و منم با شوق گفتم آره و با هم گپ میزدیم و بهش میگم اگه العان پیشت بودم چیکار میکردی اونم گفت تو بغلت میخوابیدم و گردنتو میخوردم و نوازشت میدادم منم کمکم داشت کیرم راست میشد و گفتم تا حالا سکس داشتی اونم گفت آره ولی خیلی وقته سکس نکردم منم گفتم تا اونجایی که میتونم جلو شهوتمو میگیرم خلاصه فردا رسید و من کلیده پارکو دادم دوستم که اون مدیریت کنه و رفتم دنبالش وااااای چه آرایشی کرده بود از دور میدرخشید وقتی راه میرفت کونش ایور اونور که میشد مغزم تکون میخورد عجب کون و سینه هایی داشت سلام کرد و سوار شد و جسبید به من وااای سینه هاش کامل چسبید به من و حرف که میزد نفسش منو شهوتی کرده بود و منم دسته چپمو گذاشتم رویه رونش و 1 ساعتی دور میخوردیم که بهش گفتم بریم خونمونو نشونت بدم رفتم دم خونه گفتم بریم داخل اونم قبول کرد و رفتیم داخل و گفت من شراب خیلی دوست دارم منم منظورشو فهمیدم و رفتم شرابی که خودم انداخته بودم رو آوردم که 7 سال گذاشته بودم روسری و مانتو و شلوارشو در آورد که که یک تاپه سفید و یک شلوارکه سفید که با تاپش جور و خیلی خیلی چسبون بود و موهاش بور و بلند که تا باسنش اومده بود و سینهاش داشت تاپشو پاره میکرد

 

 

منم رفتم شلوارک پا کردم و 1 آهنگه اسپانیایی گذاشته بودم با نظر خودش و شروع کردیم به خوردن شراب چند پیک خوردیم که گرم شدیم بعد من شروع کردم به مدل سکسی خوردن من شرابو ریختم رویه گودیه لبه پاینیش و همراه با لباش مکیدمش وااااای به اندازه ی 5 تا لیوان منو مست کرد و اونم همین کارو کرد و شرابو ریخت رو لبم و شروع کرد به خوردن شرابو لبام و دیگه ول نکرد و خودشو انداخت روم در حالی که بد جور نفس نفس میزد و منم لباشو میخوردمو زبونمو خیلی ماهرانه میچر خوندم و دستمو بردم طرف سینه هاش واااااایی چه سینه های نرمی داشت و داشت منو لخت میکرد منم شلوارکه چسبونشو با زور کشیدم پایین و یهو دیدم شرتش خیسه خیسه و منم شرو کردم به خوردن گردنش و از رو شرت کسشو میمالوندم و اون با صدایه بلنده آآه ه ه ه ه ه آه ه ه ههههه میکرد و دادو فریاد میکرد که منو بد جور دیوونه کرده بود بد اونو از رو کمر خوابوندم و با یه دستم کسشو میمالوندم و با دست دیگه تاپشو در میووردم و بعد سوتینشم در آوردم جووووووووون عجب سینه هایی زد بیرون داشتم از حال میرفتم و سینه هاشو میخوردم و اونم بلند میگفت سعییییییید کیییییرتو میخوام حالتی که میگفت واقعا من دیوونه شده بودم چشام اصلا باز نمیشد اونم کامل منو لخت کرد و با دستش کیرمو میمالوند من از خوردن سینه هاش اصلا سیر نمیشودم اونهم با فریاداش منو بدجور تحریک میکرد و باز گفت سعید قربونت برم کییییر میخوام

 

 

منم با زور چشامو باز کردم فکر کنم منصوره جونم2یا 3 باری ارزا شده بود بعد شرتشو هم در آوردم واااااای چه کسی داشت تپل و خیلی زیبا که سفیدیش برق میزد من نمیدونستم نگاه کونش کنم یا کسش که گفت سعید دارم میمیرم زودتر بعد خابیدم و اون حالت 69 رو گرفت و شروع کرد با شهوته زیاد کا چشاش سفید شده بود کیرمو ساک میزد منم منم دریغ نکردمو داشتم از رون میخوردمش و رسیدم با کسش و لبای کسشو داشتم ساک میزدم و اونم داشت با مهارته زیاد کیرمو ساک میزد من رسیدم به چوچولش و یهو جیقش رفت هوا و نشونه ضعفشو فهمیدم و باز ارزا شد و بعد از حالت 69 در اومدیم و اونو با حالت سگی در آوردم آخه گفته بود منو تا آخر از کون بکن منم کرمو برداشتمو مالمندم دمه کیرم و دمه کونش کشیدم و با انگشتام کردم تو کونش و اون فریاد میزد وااااای خیلی کونه نرمی داشت بلند گفت سعید تا آخر بکن سعیییید زودتر بکن کونمو جر بده و منم با حرفاش دیگه خودمو نشناختم گذاشتم در کونش و یهو فشار دادم داخل آآآآآآه ه جووووون خیلی تنگ بود

 

بعد اون گفت سعید تا تح تا تح تا تح منم محکم زدم تا آخر که جیقی که زد همه ی همسایه ها مطلع شدن و من اینقدر آمپرم بالا بود که از درد اون چیزی حالیم نبود شروع کردم به تلمبه زدن و اون با صدایه بلند آه میکشید و یه 3 دقیقه تلمبه میزدم بعد تغییره حالت دادیم و من خوبیدم و اون نشست رو کیرمو خیلی حشری و با فریاد بالا پایین میکرد و دیدم کم کم داره آبم میاد بهش گفتم و با فریاد گفت بریز داخل میخام آبتو تو کونم حس کنم و آبمو ریختم هم زمان با هم ارزا شدیم و آبه من با فشار ریخت تو کونش و بیحال افتادیم و یه چرته 1 ساعته زدیم که مامانش زنگ زد آخه شب شده بود و مامانش نگران بود گفت میرم خونه دوش میگیرم و گفت پیاده میرم آخه خونشون نزدیک بود و 1 لبه طولانی گرفت و رفتش. این هم اولین داستانه سکسیه من امیدوارم خوشتون اومده باشه

فرستنده: azarban30

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا