سامان مرد من

اسم من رویاست قدم 166 وزنم 60 پوستم گندمیه هیکلم هم خوبه حدود دو سالی میشد که با سامان دوست بودم و سامان اولین bfام بود سامان با خیلیا دوست بود ولی من واقعا دوسش داشتم قدش 189 و وزنش 86 بهم پیشنهاد سکس داده بود ولی من واقعا نمیخواستم به چشش هرزه به نظر برسم به همین خاطر قبول نکردم ولی در حد بوسه و اینا بود اونم مردی کرد و قبول کرده بود از این ناراحت نبودم که با کسای دیگه سکس داره چون من بهش این اجازه رو نداده بودم
ساعتای 10 11 صبح بود که بهم زنگ زد . گفت تو خونشون مهمونی دارند ساعت 6 مامانش اینا هم نیستند یه سری دوستاشو دعوت کرده گفت برم خونه کمکش منم زیر لباسم یه تاپ اسپرت نارنجی پوشیدم با شلوار تنگ سرمه ای واسه مهمونیم لباس جدا برداشتم به مامانم گفتم تولده یکی از دوستامه میرم کمکش یه سری خوراکی گرفتم رفتم خونه سامان در و باز کرد و گفت خوش اومدی تا ساعت 2 خونه رو مرتب میکردیم بعدشم غذا رو که سفارش داده بودیم خوردیم به پیشنهاد سامان یکم وتکا و آبجو خوردیم تا خستگی از تنمون بیرون بره چشای سامان خمار شده بود منم دست کمی از اون نداشتم سامان به سینه هام نگاه میکرد که از تاپم معلوم بود همیشه از سینه هام تعریف میکردو بهشون دست میزد ولی هیچوقت اجازه نمیدادم پیشروی کنه
 
سامان گفت عشقم نمیدونی چقد میخوامت و لباشو گذاشت رو لبام م با ولع می بوسید منم مثل کوره داغ شده بودمو همراهیش میکردم که یکدفعه منو بغل کردو برد رو کاناپه
دستشو رو تموم بدنم میکشیدو بدتر داغم میکرد زیر گردنمو میمکید با یه دستش سینه هامو میمالید آهم در اومده بود و بدتر سامانو تحریک میکردم با اون دستش تیشرتشو از تنش بیرون کشید و بدن عضلانیشو به نمایش گذاشت و تاپ منم از تنم در آورد نمیتونستم مقاومت کنم و نمیخواستم من سامانو با تموم وجود میخواستم
آه عشقم چقد سینه هات نازه جون میده واسه می می خوردن سوتینم از جلو باز میشد و این کار سامانو راحت تر کر با یه حرکت سوتینمو پرت کرد پایین کاناپه و شروع کرد به بوسیدن ، لبو بینیشو بینو سینه هام تکون میدادو بو میکشید و بعد شروع کرد به مکیدن چنان مک میزد که انگار شیره ی جونمو میمکه دستشو برد سمت شلوارمو کشید پایین من همیشه عادت دارم شرت لمباده میپوشم کم کم اومد پایینو شکممو مک میزد زبونشو میکرد تو نافم خیلی داغ شده بودم دست کردم توی شلوارکشو کیرشو از روی شرت لمس کردم وای باورتون نمیشه من تا حالا یه کیرو از نزدیک لمس نکرده بودم واقعا بزرگ بود و داغ شرتش خیسه خیس شده بود منم همینطور
 
آخ چفد دستت داغه رویا جوووووووووونم شرتمو زد کنارو اومد بین پاهام تو اون لحظه به هیچی فکر نمکردم به هیچی وای رویا چقد کست سفیدو نازه دیوونه تا الان این تو قایمش کرده بودی زبونش و میمالید به چوچولم داشتم میمردم از لذت دستشو میکشید بیم قاچ کسم تندترش کرده بود و به شرت چوچولمو میمکید آه و نالم بلند شده بود زبونشو میکرد تو سوراخمو فشار میداد
سامان بسه من کیرتو میخوام آه سامان ، با این حرفم زبونشو به شدت کرد تو سوراخمو من از درد ولذت نفسم بالا نمیومد و یه لحظه جون از بدنم خارج شد و ارضا شدم سامان شلوارکشو با شرتش از پاش در آورد وای چه کیری سفید سفید حدود 18 19 سانتی بود کلفتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت وای جونم سامان
عشقم با همین کیر کارتو میسازم پاهامو باز تر کردو اومد روم و پاهامو گذاشت روی شونه هاش و سر کیرشو با سوراخم تنظیم کردو سرشو داد داخل وای که از درد داشتم میمردم گفتم سامان درد داره که لبشو گذاشت روی لبم و کیرشو تا ته داد تو کل بدنم ار درد میسوخت اشکم در اومده بود و جیغم خفه شده بوددو سه بار عقب جلو کرد بیرون اومدن مایه لزجو داغیو بین پاهام حس کردم سامان کیرشو بیرون آوردو با شرتش تمیز کرد و دوباره هل داد تو و اونقد عقب جلو کرد تا ارضا شد و آبشو ریخت رو کسم گفتم سامان تنهام نذار
اینقد مرد بود که باهام بمونه الان 1 سالو 3 ماهه که ازدواج کردیم و من 3 ماهه باردارم ببخششید سرتونو درد آوردم الان سامان کنارمه و ما با هم این داستانو نوشتیم…
نوشته: رویا

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «سامان مرد من»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا