در حسرت کون دادن

سلام من ارش هستم 25 ساله از دوران بچگیم عاشق دادن بودم ولی هیچ موقع واسم میسر نشد نمیدونم چرا شاید از کون دادن میترسیدم و شاید از اینکه ابروم بره به هرحال خودتون میدونید واسه ی پسر کون دادن ی عیب محسوب میشه منم پیش خودم میگفتم شاید با این کارم باعث ریختن ابروی خانوادم بشم به هر حال با داشتن این فکرها تن به سکس با پسر ندادم از طرفی به جنس مخالف هم علاقه ای نداشتم بماند روزها گدشت و پس از گرفتن دیپلم به سربازی رفتم خودم اهل تهرانم ولی محل خدمت سربازیم در شهر اهواز بود
 
چند ماهی از دوران سربازیم میگدشت که نوبت مرخصیم شد و با کسب 10 روز مرخصی اومدم خونه بعد از اینکه مرخصیم تموم شد با قطار راهی اهواز یعنی محل خدمتم شدم تو کوپه ای که بودم 5نفر دیگه ام بودن که از شانس من همشون سرباز بودن و هم سن و سال خودم به خاطر برگشت از مرخصیم حالم گرفته بود ولی با دیدن اونا ی کمی از ناراحتیام کم شد به هر حال سرتونو درد نندازم قطار حرکت کرد و ما هم کم کم با همدیگه اشنا میشدیم در بین اونا ی پسر خوش قیافه و خوش اندامی بود که از همون اول بهش علاقه مند شدم از هر دری باهم صحبت میکردیم تا اینکه وقت خوردن شام شد هر کسی با خودش ی مدل غدا اورده بود همگی با هم نشستیم و از غداهای همدیگه خوردیم بعدش هرکس رفت سر ی تختی خوابید منم رو تخت پایین دراز کشیدم و غلام همون پسر خوشکل هم روتخت پایین خوابید البته همه با شلوار راحتی خوابیدن ولی من متاسفانه زیر شلوارم تو خونه جا مونده بود غلام ازم پرسید چرا با لباس راحتی نمیخوابم؟ بهش ماجرای جا گداشتن شلوارمو گفتم ی کمی خندید و گفت عیب نداره دختر که نیستی با شرت بخواب این جوری اذیت میشی
 
البته تا اون موقع از نیت غلام خبر نداشتم شلوارمو دراوردم و با شرت خوابیدم حدود ساعتای 12 شب سایه ای رو رو خودم احساس کردم چشمامو باز کردم دیدم غلام بالای سرم وایساده و داره با تختهای بالایی اروم حرف میزنه اول بیخیال شدم ولی بعدش از روی حس کنجکاوی دقت کردم ببینم چی میگه که اونجا فهمیدم 5 نفری که با من هم کوپه شدن بچه ی محلن چون به راحی اسمای کوچیکه همو میدونستن و با کلمات کس و شعری با هم صحبت میکنن بیشتر دقت کردم دیدم در مورد من صحبت میکنن از حرفاشون فهمیدم که میگن اگه راه نده چی؟ اون یکی گفت ما 5 نفریم هیچ کاری نمیتونه بکنه و از این حرفا اولش خیلی ترسیدم ازطرفی هم دوس داشتم بدم ولی اونا 5 نفر بودن و میترسیدم اذیت بشم صحبتاشون تموم شد منم زود خودمو زدم به خواب ولی ضربان قلبم منو تکون میدادزیرچشمی به غلام نگه میکردم طوری که اون متوجه نشه چند بار غلام منو صدا کرد منم بعد از چندین بار صدا کردن جوابشو مثل ادمای خواب الود دادم بهم گفت خوابش نمیبره و از این کس و شعرا بعدش گفت میخوای کلیپ سکسی ببینی ؟گفتم باشه اومد کنار تختم نشست و چندتا کلیپ گی نشونم داد منم که از دیدن اونا حشری شده بودم و سیخ کردم غلام گفت خوشت اومده؟ گفتم بد نیست
 
دستشو اروم گذاشت رو باسنم من جا خوردم خودمو کشیدم عقب خم شد در گوشم گفت ارش ما 5نفر بچه ی محلیم اگه بخوایم میتونیم به زور ترتیبتو بدیم ولی من نمیخوام این کارو بکنم به شرط اینکه بذاری من بکنمت بعدشم میگیریم میخوابیم و هیچکس متوجه نمیشه واقعیت از پیشنهادش خوشم اومد ولی ترس داشتم و قبول نکردم اصرار کرد ولی من بازم گفتم نه گفتش خود دانی از رو تخت بلند شد دیدم یکی از اون 5 نفر از تخت بالایی اومد پایین با غضب و ناراحتی اومد یقمو گرفت گفت پسرجون تا حالا یاد ندارم کونی رو بخوام بکنم ولی نتونسته باشم بلافاصله کیرشو از شرتش دراورد گرفت جلو دهنم گفت بخور ترسیده بودم موندم چی کار کنم که غلام گفت حسن اذیتش نکن میخوره بعد به من گفت افشین بخور حسن قاطی کنه هم میکننت هم میزنتت تو همین گیرو داد بودم که حسن کیرشو چسبوند به لبام بوی خوبی داشت ی احساس خوبی داشتم از طرفی هم دیدم مفاومت فایده نداره شروع کردم به لیسیدن کیر حسن از این کار لدت میبردم کیر بزرگ و کلفتی داشت همزمان غلام هم با باسنم ور میرفت 5 دقیقه گذشت حسن منو بر/ردون و ی تف در کونم انداخت و با کیرش لای کونم بالا پایین میکرد سرشو گذاشت در سوراخ کونم و فشار میداد ولی تو نمیرفت
 
به هر زحمتی بود سرش رفت تو از درد نیم متر پریدم جلو دیگه ترسیدم و نمیذاشتم منو بکنه که این کارم باعث شد همه از تختاشون بیان پایین همه تخت بودن و کیراشونم سیخ شده مونده بودم چه خاکی به سرم بریزم یکیشون گفت ارش ما امشب تو رو میکنیم پس بهتره خودت راه بیای بعد به حسن گفت تو بیا عقب تا من درستش کنم اومد در گوشم گفت میدونم حسن خرکیره و دردت گرفته بدار اول من امتحان کنم اگه دردت اومد قول میدم کاری نکنیم چاره ای نداشتم راضی شدم راس میگفت کیرش از کیر حسن کوچیکتر بود انگشتشو کرد تو کونم بعد 2 انگشتی ی کم درد داشت ولی کم کم لذتش بیشتر شد اونم فهمید من حشری شدم منو برگردون سر کیرشو گذاشت دم سوراخ کونم بعد با ی کم فشار سرشو کرد تو درد زیادی داشتم میخواستم برم جلو ولی اجازه نمیداد چند دقیقه ای وایساد تا جا باز کنه و بعدش همشو کرد تو کونم ی داد بلند کشیدم که بلا فاصله با دست دهنمو گرفت و شروع کرد به تلنبه زدن همزمون حسن هم کیرشو کرده بود تو دهنم خیلی حال میداد چند دقیقه ای طول نکشید که ابش اومد و ریخت تو کونم حسن گفت حالا دیگه نوبت منه اونم با فشار زیاد کیرشو تو کونم جا داد ولی گریم گرفت همشون منو کردن من دیگه نایی نداشتم و گرفتیم خوابیدیم…
 
نوشته: آرش

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا