دامادم قراره که منو بکنه

سلام.فرزانه هستم ۴۵ ساله . لاغر و آروم با یه پوست خیلی‌ خیلی‌ لطیف. میگن شبیه ماریا کری هستم . بگذریم…

***

من داستانهای مربوط به سکس با مادرزن رو میخوندم و میگفتم مگه میشه و داماد خودم رو تصور میکردم و اصلا برام قابل قبول نبود ولی چندماهه که با به اتفاق یهو دامادم رو لخت دیدم با دخترم و ازون وقت یه جورایی بیشتر این داستانها رو میخوندم تا دیروز که یه اتفاق جالب افتاد.دخترم داره اثاث کشی میکنه و من رفتم کمکش.دیروز یه سری مبل و صندلی ها رو با اسانسور میاوردیم پایین و با دامادم با اسانسور میومدم پایین که توی ماشین بچینه اونها رو.بار دوم حجم صندلیها زیاد بود و ناخوداگاه وقتی در بسته شد چون جا کم بود دامادم از پشت نزدیک بود بهم که یه خورده حس میکردم به کونم چسبیده.منم یهو یاد چندماه پیش افتادم که دخترم داشت ساک میزد و من از سوراخ قفل کیر بزرگش رو دیدم،شیطونی ام توی این سن گل کرد و خودم رو توی اسانسور دادم عقب که فهمیدم جای عقب رفتن نداره و باورم نشد تا چسبید بهم یهو کیرش یهو شق بشه…

 

قشنگ روی خط کونم کیرش رو حس میکردم.دوباره از بالا با وسایل اومدیم پایین و دوباره چسبید بهم و منم باورم نمیشد و وقتی میرسیدیم پایین زیر چشمی به شلوارکش نگاه میکردم و حتی سر کیرش یه قطره خیس بود و دیگه نمیدونستم چکار کنم.بار آخر چادر نزدم و با شلوار استرچ و بلوز بلند اومدیم توی اسانسور که باز چسبید بهم،یه لحظه منو هل داد جلو و خودش رو داد عقب و وقتی باز بهم چسبید،….،فهمیدم کیرش رو درآورده و وااااااااای هول شدم و رسیدیم پایین که فهمیدم داره کیرش رو میکنه داخل شلوار……من خوشم اومد و میدونستم دیگه این وضع پیش نمیاد و هرچی فکر کردم چطور بهش علامت بدم و بعد ببینم اون چکار میکنه،وقتی داشتیم میرفتیم بالا دلم رو زدم به دریا و یه برگ دستمال کاغذی دادم بهش و با نیش خند و البته استرس به کیرش که شلوارک توسی رنگش رو خیس کرده بود اشاره کردم که بیچاره از خجالت خیس عرق شد و بهم گفت ببخشید و به پشت ایستاد و دستمال رو گذاشت توی شرتش.همون شب بهش پیام دادم کجایی،گفت سر کار.ازش پرسیدم چی رو باید میبخشیدم،اینکه اسانسور تنگ بود با تو……پرسید من چی؟

 

بهش گفتم واقعا نترسیدی من حسش کنم و برگردم بزنم توی گوشت و ببینم در آوردی.یه پنج دقیقه پیام نداد و یهو یه پیام داد با کلی غلط کردم و گه خوردم.بهش گفتم مگه زن نداری،چرا اینقدر زود از کوره در رفتی که فهمیدم دخترم چهار ماهه حامله اس و هنوز به کسی نگفتن.بعدم کلی معذرت که ببخشید.یه پیام دادم بهش که نمیدونم چرا اینکار رو کردم البته تقصیر خودم شد.بهش گفتم شبکاری بعد که میشه فردا شب،بیا تا بگم چطور میتونی با زنت سکس کنی حتی تا هفت ماهگی و اون به ربع بعد با کلی استیکر قلب و بوسه و…..گفت چشم.امروز پشیمون شدم چرا اینو گفتم.از خواب بیدار شدم دیدم دیشب ساعت چهار پیام داده کاندوم بگیرم؟منم از خجالت و پشیمونی به پیامش جواب ندادم.ده تا پیام دیگه هم داد.هنوز جواب ندادم و الان میخوام بنویسم کاندوم حتما بگیر.هم میترسم.هم الان پنج ساله شوهرم فوت کرده سکس نداشتم و همچنین خجالت میکشم.اون منو مامان صدا میزنه و نمیدونم فردا شب چی میشه ولی هر اتفاقی افتاد براتون مینویسم همه لحظات رو.تا سکس با دامادم،کمتر از بیست و چهار ساعت مونده و استرس عجیبی دارم.کاش برمیگشت روز اثاث کشی و من فاصله میگرفتم،دارم میمیرم از دلشوره و استرس.

نوشته: فرزانه

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

15 دیدگاه دربارهٔ «دامادم قراره که منو بکنه»

  1. محمدرضا

    سلام به نظر من که بهش بده هم خودت حال میکنی هم دامادت مورد اعتماده کاش من یه مادرزن مثل تو داشتم مادرزن من که سنش خیلی زیاده

  2. به زودی بهت پیام و شماره میدم.ازت خوشم اومده.یک پسر مجرد35ساله و هیکل مردانه دارم

  3. به نظر من تا میتونی بهش کوس کون بده.چه کسی بهتر از داماد.تا اخر عمرت هم کنارته هر موقع دلت خواست میتونی بدون دردسر حال کنی

  4. علیرضا

    09035931758

    اگه دنبال یه با معرفت و مهربون هستی
    لطفاً پیام بده

  5. اسمم مهدی 35ساله مجردازشمال بابلسردنبال یک خانم سن بالاویایک زوج جهت ارتباط هستم تلگرام منتظرم 09372243100 دراسرع وقت جهت اشنایی منتظرتون هستم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا