تاوان خوشگلی

من امیر محمد هستم.17سالمه.ازچهره بسیارزیبایی برخوردارم.ولی ایکاش اینطورنبود.یادمه موقه ای که10سالم بود فک فامیلامون همگی چشمشون دنبال کونم بود.مثلا میگفتن بیا کشتی وحسابی از روشلوارباهام حال میکردن ولی من نمیدونستم اوناچیکارمیکنن.یه روز یکی از دایی بی دلیل منو از پشت گرفت و خوابوند رو زمین ومثل وحشیا منو فشارمیداد به خودش وهی میگفت:عزیزم عشقم تو مال منی و…… نا گهان دیدم حرکاتش تموم شد وآه بلندی کشیدو چند دقیقه روم بی حرکت خوابید.منم از دنیا بی خبر اجازه دادم کارشو تموم کنه.یه روز یادمه وفتی11سالم بود یکی از هم کلاسیام منو زنگ آخر گرفت وکشوند تویه کوچه و منو بغل میکرد وهمش بوسم میکرد.بعدها فهمیدم منظورشون از اون کارا چی بوده و دیگه اجازه ندادم بهم دست بزنن.دخترای فامیل که خیلی ازم بزرگتربودن به بهانه بازی منو میکشوندن تو اتاق خالی و لبامو میبوسیدن.

 

 

13سالم بود که شوهرخاله لاشخورم به من تجاوز کرد. اون روز منو به بهانه کامپیوتر بازی کشید خونشون ومنو لخت کرد.اولش لبمو بوسید وبعد منو مجبوربه خوردن آلتش کردوبعد هم منو از کون کرد.من به پدر ومادرم گفتم اوناهم رفتن و با شوهرخاله مو دعوا کردن.14سالم بود که توسط بچه های کلاس بهم تجاوز شد.اون روز که هیچ وقت یادم نمیره ضربه روحی بدی بهم وارد کرد.زنگ ورزش بود معلم ورزش نیومده بود وبچه ها دورمو گرفتنو نوبتی آلتشونو مالیدن به کونم و وآبشونو خالی کردن روی کونم.بعد از اون روز مدرسمو عوض کردن و من دیگه به چشمم اعتماد نداشتم.احساس میکردم هرکس باهم دوست میشه بخاطر سکسه برای همین دیگه باهیچکس ودست نشدم.15سالم بود که یکی از همسایه ها به اسم مهدی به زور منو سوار ماشین کرد وبادوستاش منو بردن توی یه کوه و حسابی منو از کون کردن.

 

 

من شکایت کردم واونارو به زندان انداختن.توی16سالگی وقتی توی خیابون راه میرفتم همه محو چهره زیبای من بودن ودخترا سعی در دوستی داشتن ولی من علاقه ای به این کار نداشتم. تا اینکه در 17سالگی پدر بزرگمم هم منو کرد.یادمه اون روز من رفتم خونشون برای عید دیدنی.کسی خونشون نبود بجز اون.بعداز احوال پرسی دیدم پدر بزرگم داره با حالت عجیبی نگام میکنه وبعد از چند دقیقه منو خوابوند روزمین و آلتشو مالید به کونم وآه آه میکرد ناگهان برگشت و دستمو گذاشت رو آلتشو آبشوریخت تو دستم وبهم گفت تو خوشگل ترین پسر شهر هستی وباید تاوان این خوشگلی روبدی!!!