بداخلاق ولی بامرام

دوستان سلام.
من امیرم 80 کیلو 178 قد.
هیچ کس به خاطر اخمو بودنم به من پا نمیداد.
حتی از کنارم که میگذشتند به من میگفتند عزراییل، یا اخمو، بداخلاق با خودش دعوا داره
به هر حال متاسفانه کسی بخاطر چشمهای اخموم به من پا نمیداد.
یه روز دوستم حمید اومد خونمون.گفت درسا رو بیاریم یه حالی بهش بدیم.
گفتم باشه.این برای اولین بار بود که یکی رو میاوردم خونه.
با ترس و لرز حمید درسا رو آورد.دوستم امیر هم اومد.
ما 3 نفر شدیم و درسای بیچاره.

 

اولش چون درسا با حمید دوست بود ما رو معرفی کرد.
با کمال تعجب درسا از من خوشش اومد(بی خیال)
چه عجب !!!
یکی هم ما رو تحویل گرفت !!
جای تعجب اینکه از بدو ورودش میگفت به دوستمون امیر نمیده.البته حق داشت امیر کوچکتر از ما بود.
حالا
اول حمید رفت.بعد از 15دقیقه اومد.
منم که اسپری زده بودم،بعد از حمید رفتم.
اولش تا چشمم به باسن گردش افتاد،راست کردم.عجب لعبتی بود.سینه های درشتش دیوونم می کرد.حمید بهم گفت لب نگیرم،چون براش ساک زده بود.
منم دادم برام حسابی خورد.
کیرم که راست راست شد،بدون 1 لحظه توقف کردم تو کسش.

 

عقب جلو،عقب جلو.البته درسا حرفه ای بود.چون سن و سالی داشت و به تمام عیار فاحشه.بعد از 10دقیقه تلمبه زدن ،خسته شدم.جامون و عوض کردیم.
روم نشست،بالا پایین که میکرد،سینه های درشتش منو دیوونه میکرد.
آبم هم نمیومد.(بخاطر اسپری لعنتی بود).
حسابی خسته شده بود.گفت:برو پشتم.منم از پشت کیرم و کردو تو کسش.نمیدونم چیکار کرد که انگار کیرم و با دستاش گرفته بود.
ازش خواهش کردم ابمو بیاره،چون عرق از سر و صورتم میچکید.
به همون حالت عقب جلو کردم تا آبم اومد.(ممنونم درسا)

 

بوسش کردم و بعد از تشکر رفتم بیرون.(حتی فاحشه ها احترام دارند.)
بعد با خواهش من و حمید،امیر هم درسا رو کرد.
از همه شما دوستان که داستانمو خوندید ممنون و متشکرم.
خواهشا اگه فاحشه ای رو کردید ،حقشو (پول) بدید.
باز هم ممنونم.
امیرعزراییل

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «بداخلاق ولی بامرام»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا