اولین باری که دادم

براتون بگم من دوازده ساله بودم پسر عموم که اهل یکی ازشهرهای مذهبیه اومده بود تهران من تو اتاقم کنار میز کوچکم تکلیف مدرسه رو انجام میدادم که اون اومد تو اتاق و کنارم دراز کشید من یه شلوار ورزشی پوشیده بودم و بعد از چند دقیقه دیدم دستش داره کم کم میاد به کنار باسنم منم کمی شهوتی وکنجکاو شده بودم که میخاد چیکارم کنه تا اینکه نوک انگشتانش رسیده بود به زیر رانم دیگه از شهوت داشتم میمردم ولی دلمم میخاست کمی بتونه انگشتم کنه یواش خودمو بلند کردم کونمو گذاشتم رو دستش کمی انگشتم کرد ترسیدم و بلند شدم رفتم جلو پنجره اومد چسبوند بهم و بهم یواشکی گفت امشب کارت دارم …
 
شب شد ازبخت بدم مادرم تشکمو کنارایشان انداخته بود اسفند سال 62 بود و سن ایشان هم ده سال بزرگتر از من بود خلاصه شایدساعت حدودهای یک یا دو شب بود که حس کردم یکی داره با جلوم ور میره که تحریکم کنه موفق شد اما سعی میکرد منو از بغل بکنتم که اونجوری خوشم نمیومد چند بار سعی کرد منو بگردونه به بغل که به حالت اولم بر میگشتم ..طفلک فکر کنم داشت از شهوت می ترکید به حالت از پشت دوست داشتم بدم که روم بخابه که غلتی زدم که هنوزم مثلا خابم بعد چند ثانیه اومد یواش پتو رو تا پایین رونهام آورد پایین شلوارمو باچه ظرافتی وبعد شورتمو با نوک انگشت ذره ذره انگار که میخاست بمب خنثی کنه کشید پایین
 
حس کردم تف به سوراخم مالید کیرشو ذره ذره فرو میکرد تا نصفه که تو سوراخم بود ترسیدم که جر بخورم و بسوزه دردم بگیره یه لحظه خودمو سفت کردم جری تر شد داشت فشارم میداد که آب کیرشو همشو خالی کرد تو کونم … الانم که سال 92 هنوزم با هم رابطه داریم من 41 و اون 51 سالشه راستی‌ یادم رفت بگم الان اون یه آخونده منم یه بسیجیم. بازم براتون مینویسم حال کنید.
نوشته: حمید

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا