آنال با مریم

 

دوستان سلام
من علی هستم و 25 سالمه،میخوام یه خاطره براتون تعریف کنم که مال 3 سال پیشه فقط خواهش میکنم فحش ندید چون داستانم واقعیه و خیلی هم رو مریم تعصب دارم هر چند دیگه باهاش نیستم

 
راستش من به خاطر شغل آینده و اینکه آینده تو دانشگاه استخدام بشم از همه سوراخ و سمبه های فرهنگی و صنفی دانشگاه سر در میاوردم و همیشه هم تو دانشگاه با لباس ساده میرفتم و خیلی متشخص بودم!!! ولی بیرون دانشگاه هر کاری میخواسم میکردم و همیشه 3-2 دوست دختر داشتم ولی هیچوقتم با دخترای دانشگاه دوست نمیشدم.

 
اونوقتا با خیلی از تشکل ها جلسه میذاشتیم،تو جلسه هایی که با شورای مرکزی انجمن اسلامی داشتیم همیشه یه دختری بود که هر وقت میدیدمش میگفتم واییییییییییییی چه کس و کونی!!!ولی هیچوقت بهش فکر نمیکردم چون با خودم میگفتم: این خیلی کس صاف و صوفیه خیلی خوشتیپه ؛این که به من پا نمیده بهتر از من زیاد هست تو دانشگاه،خلاصه گذشت تا اینکه تو یکی از جلسه ها یکی از بچه ها خواست شماره مریم رو بگیره ازش منم که خیلی منتظر این موقعیت بودم و نزدیکش نشسته بودم بهش گفتم:ببخشید میشه منم شمارتنو داشته باشم آخه شاید یه وقتی کاری پیش بیاد،اونم گفت:آره اشکال نداره خلاصه در حالی که تو کونم عروسی بود شماره رو سیو کردم،یه یک هفته ای بهش زنگ میزدم و ازش سوالای مسخره میپرسیدم که اونم هی میگفت:چرا این سوالو از من میپرسی؟! خلاصه بعد از یه هفته دلو زدم به دریا و بهش زنگ زدم و گفتم: میخوام یه جایی خارج از دانشگاه ببینمتون،پرسید چرا؟ بعد از کلی تفره رفتن از جواب از طرف من،خودش گفت میخوای باهام دوست بشی؟!! من که انگار یه نفر یه سطل آب یخ ریخته بودن روم با ترس گفتم:اره پرسید:چرا؟ بهش گفتم میشه بقیه حرفامو اس بدم آخه جاییم که نمیتونم زیاد حرف بزنم،گفت:اشکال نداره،راستش میخواسم از هم اتاقیم تو خوابگاه کمک بگیرم که چی جوابشو بدم،خلاصه اس دادم که خوشکلی و با حالی و شوخی و با شخصیتی و … ،گفت :حالا که چی؟ چه هدفی از دوستی داری؟

 
منم میگفتم:تنها نباشم و بریم بیرون و از این چرت و پرتا که یه دفعه خودش گفت میخوای بکنیم؟!!!! وای من دیگه داشتم سکته میکردم از یه طرف حشرم زده بود بالا با این حرفای مریم و از یه طرف میترسیدم که بخواد ازم آتو بگیره و بره کمیته انظباطی ازم شکایت کنه؛ دیگه دلو زدم به دریا و گفتم اگه از لحاظ شما ایراد نداشته باشه از لحاظ منم ایراد نداره و دوس دارم برا فرداش قرار شد یه جایی همدیگه رو ببینیم و من گفتم تو یه کافی شاپ روبروی پارک آزادی ولی او قبول نکرد و گفت شاید کسی آشنا ببینتمون و بریم یه جای دور و پرت ( شیرازیا میدونن که پارک آزادی نزیدک دانشکده پیراپزشکی و پزشکی هس) و بعد کلی صحبت به پیشنهاد خودش قرار شد بریم یه جایی پشت شهرک جوادیه که کلی باغ و درخت بود و یه چشمه هم بود و اونم خودش میگفت اونجا رو دوست دارم ولی راستش من تا حالا اونجا نرفته بودم،فرداش ساعت 4 رفتم سر میدون معلم دنبالش و رفتیم تو راه با هم صحبت میکردم و راجب اخلاقام ازم میپرسید منم که علی کوچولوم بلند شده بود (آخه خیلی تیپ خفن و سکسی زده بود و خیلی هم صمیمی شده بود مثل ایکنه 50 ساله دوستیم!)و سعی میکردم قایمش کنم که یه هو بهم گفت اشکال نداره نمیخواد قایمش کنی!!! که منم حسابی خجالت کشیدم ، بعد ازم پرسید سیگارم میکشی (آخه یه کم تو ماشینم بو سیگار میومد) و منم گفتم آره گفت مشروب چطور؟ میخوری؟ گفتم تنهایی نه اگه کسی پایم باشه میخورم،گفت خوبه آخه منم همینجوریم!! منم حسابی کف کرده بودم،جالب بود آخه هر دومون هم لایت اصلی میکشیدیم،رفتیم لب چشمه و در ماشینو باز کردم و اون لب صندلی عقب نشست و من لب صندلی جلو،راست میگفت جای با حالی بود مخصوصاً تو اون فصل(اردیبهشت بود) من پاکت سیگارمو از تو داشبرد در آوردم و بهش تعارف کردم اونم برداشت و با هم کشیدیم بعد اومد پایین و نشست روی رون پای راستم،

 

 

وای داشتم دییونه میشدم باورم نمیشد که این همون مریمه!!(البته بگم که اسمش مریم نبود به خاطر اینکه این اسمو دوست داشت و میخواسم که یه وقت کسی از رابطمون بو نبره و آبروش نره همون روز اول قرار گذاشتیم که به این اسم صداش کنم و تو گوشیمم به این اسم سیوش کردم)، نرمی کونش و بوی بدنش داشت دیونم میکرد! بی اختیار نگام قفل شد رو لب برجسته و درشتش که یه رژ لب سکسی جگری هم بهش زده بود و یه لب حسابی ازش گرفتم آخه اونجایی که رفته بودیم حسابی خلوت بود و پرنده پر نمیزد خیلی بهم حال داد کیرم دیگه داشت میترکید،بعد از یه ساعت که اونجا بودیم سوار شدیم و من بردمش سر کوچشون،تو راه همش به این فک میکردم که چطوری بهش پیشنهاد سکس بدم،دیگه هر جوری بود به ترسم غلبه کردم و گفتم: راستی مریم پایه اون جریانه گه گفتی هستی؟

 
گفت: چه جریانی؟ گفتم: هموننننننننننننننننننننن جریانه،بهم گفت: اگه برنامه مشروب هم باشه هستم، گفتم آخر هفته چطوره گفت نه آخه من نمیتونم از خونه بیام بیرون یه وقتی باشه که به بهونه سیتینگ بیام بیرون،آخه همیشه تو سیتینگ پزشکی درس میخوند،گفتم فردا چطوره،گفت باشه،پیادش کردم و رفتم در خونه ییکی از دوستام که هر وقت برنامه داشتم کلید باغشونو میگرفتم، کلید رو گرفتم و رفتم مشروب و خرت و پرت خریدم و رفتم خوابگاه،وقتی رسیدم ساعت حدود 11 شب بود،با وجود اینکه قبل از اون خیلی با دوست دخترام سکس کرده بودم اما اونشب آروم و قرار نداشتم تا فرداش که رفتم دنبالش،اولش وقتی اسم باغ آوردم مخالفت کرد ولی بعد قبول کرد آخه باغه از شهر یکم فاصله داشت،رفتیم اونجا و بعد رفتیم تو اتاقی که تو باغ بود،خیلی جای با صفایی بود گفت میخوام بشینیم زیر درختا گفتم امر امر شماست! مانتوشو در آوردو با یه تاپ مشکی و شلوار جینی که پاش بود اومد،رفتیم یه موکت زیر درختا انداختم و دو تا قوطی کله اسبی که خریده بودم با دلستر و لواشک و چیپس و اینا درآوردو از ساعت 12 رفته بودیم و به باباش اینا گفته بود که میره سیتینگ و ساعت 7 شب میاد خونه،یه آهنگ گذاشتم و خودم شدم ساقی، هی میخوردیم و هی پشتش سیگار میزدیم اون 5 تا پیک که خورد گفت من شدم ومنم ادامه دادم تا کلم داغ داغ شد و بعد بهش گفتم حالا سکس میچسبه!!! با یه نگاه شیطون!!! اونم حسابی مست شده بود رفتیم تو اتاق افتادم روش و تا تونسم ازش لب گرفتم وای داشتم دیوونه میشدم کیرم داشت میترکید ولی بهش گفتم تا ارضات نکنم نمیکنمت

 

 

،آروم تاپشو درآوردم،واییییی زیر تاپش یه سوتین صورتی توری پوشیده بود که از توش سینه های خوشکلش پیدا بود،نوک سینه هاش تیز شده بود،سوتینشو درآوردم و شروع کردم به خوردن سینه هاش،با دهنم سینشو میخوردم و با دستم اون یکی سینشو میمالیدم حسابی با سینه هاش ور رفتم،گردنشو بوسیدم و مک زدم و رفتم سراغ نافش هی داخل نافشو میخوردمو و هی اون سرعت نفس زدنش بیشتر میشد،اصلاً حرف نمیزد،رفتم سراغ کمرش و کمرشم کلی لیس زدم و بعدش گفتم و اما جای اصلییی! شلوارشو درآوردم و کل لباس خودمم هم زمان درآوردم گفت وای چه کیر بزرگی داری فک نمیکردم اینقد بزگ باشه(کیرم تقریباً 19 سانته)،یه شورت صورتی توری که لنگه ی همون سوتینش بو پوشیده بود و خیس خیس بود،یه کم از رو شورت کسشو بوس کردم و بعد شورتشو در آوردم وای یه کس صاف صاف بدون یه نخ مو و تپل مپل!!شروع کردم به خوردن کسش با زبونم میکشیدم بین کس و رونش و هی زبونمو میمالیدم وسط کسشو هی چوچولشو لیس میزدم اونم فقط آخ و اوخ میکرد ومیگفت بخورش، یه کم که اینکارو کردم یه ژل بی حسی گود لایف با یه کاندوم گود لایف بنفش کشیدم سر کیرم ، دوباره شروع کردم به خوردن کسش! بعد چند دقیقه با پاهاش سرمو که لای پاش بود فشار داد و هی آخ بلند میکشید فهمیدم ارضا شده،داشت خفم میکرد که به زور پاهاشو از هم باز کردم بهم گفت علی بکنم که دیگه طاقت ندارم

 

منم یه چشم گفتم و بعد گفتم زانو بزن،حالت سگی نشست و بعد چنتا بوس از رون و کونش آروم زبونم کشیدم رو سوراخ کونش که صداهای آخ و اوخش بیشتر شد،انگشتمو گذاشتم تو دهنش و اون حسابی لیسش زد و خیسش کرد و بعد آروم آروم انگشتمو کردم تو کونش هی آخ و اوخ میکرد میگفت بکنم دیگه ،کیر منم از تاثیر بی حسی خوابیده بود،یه کم زل لیدوکایین 5 درصد زدم رو سوراخ سیاه و قشنگ کونش و یه کم هم زدم رو کاندوم خودم و بعد از چن بار که کیرمو کشیدم در سوراخ کونش کیرم بلند شد،خواسم بکنم تو کونش که گفت علی تو رو خدا آروم گفتم چشم آروم کردم توش یه آخ بلند کشید و هی آخ آخ میکرد کم کم سرعتمو زیاد کردم حدود 8-7 دقیقه میکردمش و هی بهم میگفت بکنم کثافت کیر کلفت منم هی محکم تر میزدم حسابی داد و قار میکرد بعد خوابوندمش به پشت و پاهاشو جمع کردم رو سینه و شکمش بعد 5-6 دقیقه که تو اون حالت کردمش بهش گفتم آبم داره میاد گفت آخ جوننننننننننن!افتادم رو سینش ، بدنم از سر تا پا خیس خیس بود یه فشار محکمش دادم و ارضا شدم لذتش وصف ناپذیر بود ،یه 1 ساعتی پیش هم خوابیدیم و بعد بلند شدیم بعد از کشیدن چند نخ سیگار رفتیم حموم تو حموم هم کلی با هم بازی کردیم و حدود ساعت 6 اومدیم بیرون و لباس پوشیدیم و رفتیم اون روز سر کوچشون برای اولین بار بهش گفتم دوست دارم و اونم بهم گفت دیوونه!!!!! بعدها به هم خیلی وابسته شدیم و اون دوس پسراشو ول کرد و منم به خاطر اون با بقیه دوس دخترام کات کردم هفته ای 2-1 بار با هم میرفتیم هر جایی که جور میشد و حتی خونه مریمم چن بار رفتم و سکس کردیم اما فقط تو باغ مشروب میخوردیم و خدایی تو مستی با مریم بودن خیلی بهم حال میداد اما بعد 1 سال مجبور شدیم از هم جدا بشیم و من 2 ساله که تو کف اینم که با یکی تو مستی سکس کنم و بعضی وقتا به یادش میرم اونجایی که اولین بار بردم و میشینم لب همون آب سیگار میکشم.
مرسی که داستانمو خوندین و ببخشید که طولانی شد.

نوشته: alisexy 63

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

3 دیدگاه دربارهٔ «آنال با مریم»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا