تعطیلات تابستانی در روستا

سلام به همه…

این خاطره بر میگرده به تابستون سال 91 من الانشم که 20 سالمه فقط یه بار دختر کردم اونموقع بد جور حشری بودم سکس برام یه چیز جدید بود میخاستم در موردش بیشتر بدونم خیلی برام هیجان انگیز بود چون تازه افتاده بودم توخط برا همین خیلی چیز جالبی بود تازه جلق زدن یاد گرفته بودم که ای کاش یاد نمیگرفتم تابستون بود و من امتحانای سال سوم راهنمایی رو داده بودم و راهی روستامون شدیم تا تعطیلاتو اونجا بگذرونیم خیلی جای سرسبز و باصفایی البته دیگه از حالت روستا خارج شده چون منطقه ی گردشگری محسوب میشه خوب بهش میرسن کسی دامداری نمیکنه همه کشاورزن ….

 

خلاصه با هزار تا دلخوشی رفتیم اونجا دوستای زیادی دارم یکی از این دوستام که همسن خودم بود خیلی اسکل بود ینی همه سرش کلاه میذاشتن …پول میکندن ازش اصلا یه وضی بود پسره روزی 100 تومن خرج میکرد بابابزرگش خان بوده یه پسر بیشتر نداشته همه زمیناش به پسرش ینی بابا بهنام ارث مرسه (پسر اسکله اسمش بهنامه) قیافش معمولی بود ولی خیلی گوشت بود همه چششون دنبالش بود به خاطر اسکل بودنشم هر کی ازش بزرگتر بود خرش میکرد به بهونه ی کباب خوردن و چیزای دیگه میبردن میکردنش دیگه عادت کرده بود افتاده بود تو خط …دیگه با همسناشم میرفت ولی دوست نداشت مفعول باشه ولی بالاخره میشد خرش کرد بچه ها بهش میگفتن کونی …خیلی بدش میومد همیشه انکار میکرد کون دادنشو منم اولاش باورم نمیشد ولی کم کم برام جا افتاد اونوقتا با گوشیه تخمی جاوا فیلم سوپر نگا میکردیم ولی همچین حال میداد که الان فورکا شم مثل اونا حال نمیده آخه اونموقع تنوع داشت برامون خلاصه یه روز که داشتیم سوپر نگا میکردیم متوجه کونه بهنام شدم بد جور شق کرده بودم از یه طرف سوپر از یه طرف دیگه کونه سفیده بهنام …از اونموقع زدم تو کارش…

 

کم کم شروع کردم به انگشت کردنش ولی اون مقاومت میکرد البته اونم حشری بود ولی فک میکرد من کون خوبی نیستم برا کردن (من با اینکه کیر گنده ای دارم ولی بدن سفید وکون گنده و بدون مویی هم دارم )تصمیم گرفتم نظرشو به خودم جلب کنم خودمو میمالوندم بهش,جلوش سکسی را میرفتم ،تیکه های سکسی مینداختم ….ولی خیلی پوستش کلفت بود یه روز فکری به سرم زد رفتم سوپرای جدید گرفتم از بچه ها و هم پرسیدم بهنام از چه فیلمایی خوشش میاد بعد یه شلوار تنگ پوشیدم بدون شرت شلواررو از پشت یه خرده پاره کردم بایکی از دوستام که خیلی باهاش صمیمی بودم و قبلن بهنامو کرد بود هماهنگ کردم اسمش ممد بود بهش میگفتیم ممد دیوس چون کسکش خیلی زرنگ بود ولی دمش گرم خیلی کمکم کرد که بعدا خودش پشیمون شد(علتشو بعدن میگم تو داستانای بعدی)خلاصه به بهنام اس دادم: بیا بریم باغ ممد اینا کباب بزنیم نترس تنها نیستم ممدم میاد اگه میگفتم تنهام هم شک میکرد هم میترسد نصفه شبی تنها با من بیاد اخه ممد فامیلشون بود به اون اعتماد داش (همین اعتماده باعث شده بود که ممد بکندش)

 

خلاصه همه چی مهیا بود خونه هم گفتیم داریم میریم ایست بازرسی از طرفه بسیج بهنام اومد ممد پیکان آقاشو کش رفته بود سوار شدیمو رهسپار باغ شدیم رسیدیم باغ تو باغ ممد اینا یه کلبه خشتی بو خوبیش این بود که از همه طرف بسته بود فقط یه پنجره کوچیک داش البته داخلش خیلی کثیف بود یه ذره تمیز کاری کردیم زیرانداز ممدو انداختیم زمین کبابارو به سیخ کشیدیم و گذاشتیم رو ذغالا ممد خیلی دیوسه از قصد سیر ترشی اورده بود که بهنامو گرم کنه حشری بشه بعد اینکه شامرو زدیم ممد گف وقت سوپره شروع کردیم سوپر نگا کردن تو دلم گفتم حالا وقتشه به بهونه شاش رفتم بیرون بهنام گرم سوپر بود از اون فیلمایی بود که دوس داشت سیاه پوست بود ازاون کیر کلفتاش اون موقع کیر به اون بزرگی برامون تازگی داشت شکل علامت تعجب میشدیم ولی حالا …بگذریم رفتم بیرون شلوارمو که خونه یه ذره پاره کرده بودمو تا آخر جر دادم کونم قشنگ اوفتاده بود بیرون رفتم تو گفتم شلوارم جر خورده یه ذره نگام کردن ممد شروع کرد به خندیدن ولی بهنام با یه نگاهه حشری داشت کونمو نگا میکرد

 

ممد گف چه گوشتی بودی ما نمیدونستیم (البته اینو به خاطر این میگفت که بهنام حشری شه درسته بدنم سفیدو بدون مو و سکسی هس ولی به پای بهنام نمیرسیدم که )بهنام گف چقد خوشکله گفتم دوس داری بیا دس بزن بهش یه نگا کرد گفت :اذیت نکن ماهان نصفه شبی میفهمن ابرومون میره ها گفتم: نترس باغ غریبه که نیس باغ ممد ایناس کی میخاد بیاد اینجا آقا ممدام خابه گفت :باشه ولی فقط انگشت میکنیم ها گفتم باشه (ازاین به بعد من:1 ، ممد دیوس:2 بهنام:3)شروع کرد به مالوندن کونم منم دستمو بردم سمت کیرش باورتون نمیشه کیرش تو دستم نمیومد اونقد کوچیک بود بعد گفتم لباساتو بکن اونقد حشری بود اصلا ترس یادش رفته بود شلوارشو در آورد تا بدن سفیدو کیر کوچیک خوشکلشو دیدم حشرم زد بالا بغلش کردم بدنمو میمالوندم بهش تاسینه های گندشو حس کردم سریع پیرهنشو در آوردم میخاستم خودمم بکنم که ممد یادم افتاد مثل داداشم بود روم نمیشد جلوش در بیارم 1بیرون وایستا روم نمیشه* قبول نکرد از من اصرار از اون انکار میگفت خجالت نداره اخرش رفت بیرون تا رفت بیرون شلوارمو کشیدم تا کیر گنده و صورتیمو دید با تعجب و ترس رفت عقب بیچاره از اون کون سفیدم انتظار همچین کیری رو نداشت اونقد حشری بود که بیخیال کیر شد اومد بغلم کرد حالا دیگه بدنمون لخت بود خیلی حال میداد وقتی کیرش به کیرم میخورد از پشت با لمبلای کونش بازی میکردم دیگه طاقت نداشت 3 دراز بکش میخوام بکنمت 1اول باید بخوری 3 نمیخام کثیفه 1 کثیفی نداره که تازه رفتم حموم موهاشم زدم تمیز تمیزه 3 پس اول تو باید بخوری * مجبور بودم قبول کنم شروع کردم به خوردن کیرش خیلی خوشمزه بود انگار یه سوسیس تو دهنم بود بعد هی بوسش میکردم حالا نوبت اون بود کیرمو گذاشتم دهنش چه لبایه داغی داشت داشتم میمردم از شهوت خیلی اروم ولی تمیز ساک میزد 1تخمامم میلیسی 3 دیگه اونارو نه کثیفه 1 اذییت نکن دیگه جبران میکنم عوضش دو ساعت منو بکن 3 قول دادیا فرار نکنی 1 قول میدم اگه فرار بکنم برم کی رو بکنم اول تو منو میکنی بعد من 3باشه…

 

شروع کرد تخمامو کرد تو دهنش هر از گاهی اوق میزد ولی در کل خیلی خوب ساک میزد دهنش حرارت زیادی لباش اونقد نرم بود که بدنم مور مور میشد دیگه داشت ابم میومد گفتم بسه گفت دراز بکش *چون قول داده بودم مجبور بودم گفتم سرپا بکن اولش قبول نمیکرد ترسوندمش گفتم الان یکی میادا زود باش *سرپا شروع کرد کیرشو گذاشت لا کونم خیلی کوچیک بود اصلا هی سر میخورد میومد بیرون خیلی حال میداد قلقلکم میگرفت همینجوری که داشت عقب جلو میکرد من جلق میزدم ابم اومد لش شدم بعد یه مدت آب اونم اومد1بیا برگردیم دیگه دیروقته2چی چی برگردیم من که نکردمت *کونی ابش اومده بود حشرش خابیده بود میخاست دبه کنه ممد صدامونو شنید اومد تو اولش به ذره خجالت کشیدم ولی گفتم به تخمم هر چه باداباد 2 چی شده چرا صر و صدا میکنید شبه صدا میپیچه 1 کسکش ابش اومده میخاد دبه کنه 2 گوه خورده مگه دس خودشه قبلنا از این گو خوریا نمیکردی مثل بچه آدم کونتو میدادی 3 من میرم هیچ گوهی هم نمیتونی بخور* ممد یه چک خابوند زیر گوشش گفت غلط کردی باهمون یه دونه چک حساب کار اومد دستش بغض کرد اما گریه نمیکرد ممد بلد بود چجوری ادمش کنه 3تو رو قران دیر وقت میفهمنا 2 حرف نباشه درار شلوارتو(وسط بحث کردن من باهاش شلوارشو پوشیده بود )

 

سکوت کرد یواش شلوارشو در اورد ممد شلوارشو کشید پائین تعجب کردم اونم میخاست بکنه دیگه وقت بحث کردن با ممدو نداشتم من یه تف انداختم لا کونش شروع کردم تلمبه زدن ممدم از جلو از زیر کیر بهنام کیرشو کرد لا پای بهنام بعدش عقب جلو کرد چه حالی میداد کل بدنم عرق کرده بود کسکش نمیذاشت بکنم تو سوراخش ،خودشو سفت گرفته بود نمیذاشت کیرمو بکنم توش گفتم حیف که دیر وقته والا ننتو میگاییدم کیرهراز گاهی سر میخورد میخورد به کیر ممد خیلی حال میداد یه هو گوشیش زنگ زد قلبم ریخت تو جورابام ساعت 1بود یه ذره اومد سمت راست دستشو دراز کرد گوشی رو از رو تاقچه برداشت گف بابامه من ترسیدم ممد گفت نترسید بهش بگو ایست بازرسی تا ساعت 2طول میکشه ادامه بده ماهان * گوشی رو برداشت همون چیزایی رو که ممد گفتو به باباش گفت صدا باباشو میشنیدم _مراقب خودت باش پسرم ،پسرم دیگه مرد شده _وقتی داش با باباش حرف میزد ما دو تا مثل سگ تلمبه میزدیم خیلی ریلکس داشت داشت با باباش حرف میزدحشرم صدبرابر شد گفتم کجایی مرتضی که پسرتو دو تایی گاییدیم اول آب ممد اومد ولی اب من هر کاری میکردم نمیومد

 

بار اولم بود بلد نبودم چطوری باید بکنمش هی کیرم سر میخورد از چاک کونش در میومد.کل بدنم خیس شده بود نفس نفس میزدم دیگه داشتم میمردم یه استارت زدمو با سرعت برق تلمبه زدم صدا شالاپ شلوپ ناشی از برخورد من به کونش کل باغو گرفته بود وقتی بدنم میخورد بهش کونش مثل فنر بالا پائین میشد بالاخره ابم اومد ریختم لاپاش گرمی آبه منو کون بهنام جهنمی درس کرده بود کیرم داشتم منفجر میشد از گرمای سایش کیرم با کونش …بدبخت عرق سوز شده بود خودمونو تمیز کردیمو سریع برگشتیم. من که دیگه آبم اومده بود هی میگفتم دیگه دفعه آخرمه عذاب وجدانم بیدار شده بود. ممد گف :گوه نخور کسکش منم دفعه اول همینو میگفتم (که راستم میگفت) برگشتم خونه و 13ساعت خوابیدم

 

نوشته:‌ ؟

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «تعطیلات تابستانی در روستا»

  1. دخترا رو اینجوری نمیکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    منم سکس اینجوری دوست دارم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا