اول کیر حسن بعد کیر مصطفی

سلام.

داستان من برميگرده به زمانى كه من سيزده،چهارده ساله بودم مثل همه اكثر پسرها تو اين سن تازه راه بيرون از خونه رو ياد گرفته بودم و بعد مدرسه تو كوچه و محل با بچه محلها به بازى و تفريح مشغول ميشديم.
دوستان من همگى از من بزرگتر بودن و يه گروه پنج ،شش نفره بوديم كه تو اين گروه من با يكى از دوستام به اسم حسن بيشتر صميمى بودم . حسن شانزده ساله بود و دو سال از من بزرگتر .همه جا با هم بوديم و زمانى هم كه تو كوچه نبوديم يا اون خونه ما بود يا من خونه اونها .

 
من تا اون موقع زياد تو فاز سكس و اينجور مسايل نبودم تا اينكه يكبار كه خونه حسن بودم از سكس و اينجور چيزها صحبت ميكرد منم به حرفحاش گوش ميدادم اين قضيه ادامه داشت تا اينكه يكبار يه مجله سكسى آورد و گفت بيا با هم ببينيم شروع كرد مجله رو ورق زدن راستش تا اون موقع همچين حسى بهم دست نداده بود جورى كه با ولع داشتم عكسها رو نگاه ميكردم تا اينكه ديدم حسن داره كيرش رو ميماله بعد چند دقيقه شروع كرد مال منو هم ماليدن اولش خودمو كشيدم كنار اما بعد اينكه گفت مگه دخترى كه خجالت ميكشى ديگه چيزى نگفتم و راستش خوشم هم ميومد كم كم دكمه و زيپ شلوارم رو باز كرد و مستقيم كيرم رو ميماليد منهم لذت ميبردم .

 
حسابى داغ شده بودم و بجايى رسيد كه نه شلوار پاى من بود نه پاى اون حسن گفت بى معرفت يكساعته دارم برات ميمالم تو هم يكم مال منو بمال كه دستم رو گرفت گذاشت رو كيرش تا اون موقع به كيرش دقت نكرده بودم چون تو كف مجله سكسى بودم تازه نگاهم كه افتاد رو كيرش فهميدم كيرش هم سه،چهار سانت بلندر از مال منه هم كلفتر. خلاصه انقدر حشرى شده بوديم كه همونجورى كف اتاق دراز كشيده بوديم و كير همو ميماليدم تا اينكه حسن اومد رو من گفت بذار كيرامون رو بماليم بهم بيشتر حال ميده . دردسرتون ندم كم كم لاپايى و بعدش هم لاى كون گذاشتيم تا اينكه حسن آبش اومد بعد هم بزحمت مال منو آورد.
اين قضيه بارها تكرار شد خونه حسن سه طبقه بود و طبقه سومش كاملا خالى و اتاق حسن هم طبقه سوم تا اينكه يكبار كه خونش بودم و طبق معمول برنامه داشتيم همينطور كه گذاشته بود لاى كونم يكم كيرش رو روغن زد و با دست شروع كرد سوراخم رو چرب كردن و ماليدن خواستم بلند بشم كه خودش رو انداخت روم اينو هم بگم حسن از نظر هيكل از من درشتر و قويتر بود خلاصه شروع كرد ماليدن كيرش لاى كونم منم باز داشتم مجله كذايى رو نگاه ميكردم كه يهو احساس كردم دارم از درد و سوزش آتيش ميگيرم .

 
حسن سر كيرش رو گذاشته بود تو كونم و هر كارى كردم بلند بشم فايده نداشت چون منو محكم گرفته بود خودمو سفت كرده بودم كه بيشتر تو نره اما اون نامرد دستش رو حلقه كرد دور شكمم و كشيد بالا و همزمان كيرش رو بيشتر كرد تو از درد شديدى داشتم هر چى ميگفتم در بيار درد داره ميگفت يكم صبر كنى خوب ميشه و شروع كرد به تلمبه زدن و يكبار ديگه از شكم منو كشيد بالا و اينبار همه كيرش رو كرد تو و شروع كرد تلمبه زدن بعد پنج دقيقه اون درد اوليه رو نداشتم كمتر شده بود و حسن هم ديگه ملاحظه نميكرد و با شدت عقب جلو ميكرد تمام مدت چشمام از درد بسته بود زمانى كه چشمام رو باز كردم يهو شوكه شدم برادر بزرگ حسن به اسم مصطفى درست كنار ما ايستاده بود و كيرش رو ميماليد كه گفت حسن تموم كن نوبت منه.
هر چى التماس و خواهش هيچ اثرى نداشت مصطفى سى ساله بود وقتى چشمم به كيرش افتاد وحشت كرده بودم .وقتى كير حسن اونقدر درد داشت مال مصطفى ديگه چى ميخواست باشه.

 
مصطفى به حسن گفت آفرين درست رو خوب انجام دادى كه تازه فهميدم معلم حسن مصطفى بوده مصطفى گفت حالا اون روغن كرچك رو بده كه زياد اذيت نشه و كيرش رو حسابى چرب كرد و گفت اگه مثل آدم بخوابى آروم ميكنمت بخواى بازى در بيارى همچين ميكنمت كه عر بزنى منم كه ترسيده بودم فقط التماس ميكردم.
كه منو برد نزديك مير تحرير حسن و خم كرد روى ميز و كيرش رو تنظيم كرد در سوراخ كونم چند بار روغن زد و دوباره گذاشت در سوراخ و آروم شر كيرش رو كرد تو كونم كه داد من هوا رفت و خودم رو از زيرش كشيدم بيرون مصطفى پس گردنم رو گرفت گفت يبار ديگه بكشى خودتو همون كارى كه گفتم رو ميكنم و دوباره منو خم كرد رو ميز و كيرش رو كرد تو كونم و چون قد من كوتاههتر از اون بود يكى از پاهام رو آورد بالا رو ميز جورى كه يكى از پاهام از زانو رو ميز بود يكيش رو زمين و شروع كرد فشار دادن و منو محكم نگه داشته بود كه تكون نخورم . چون قبل از اون حسن كرده بود مصطفى زياد مشكلى نداشت چون سوراخ كونم باز شده بود فقط كيرش خيلى كلفتر و درازتر از مال حسن بود.

 
باز اقلا حسن يواشتر كرد تو كونم بر عكس مصطفى به محض اينكه سر كيرش رفت تو با دو تا فشار محكم تا ته كرد تو كونم كه از درد زياد بيحال شدم اما اون اهميت نميداد و پشت سر هم تلمبه هاى محكم ميزد تو كونم بعد چند دقيقه كشيد بيرون و از پشت خوابوندم رو ميز پاهام رو آورد بالا و دوباره تا ته كرد تو كونم انقدر محكم تلمبه ميزد كه ميز داشت ميشكست به حدودا ده دقيقه آبش رو با فشار خالى كرد تو كونم و يه آفرين به حسن گفت و رفت منم باحال زار بلند شدم و خودمو كه كثيف و خونى شده بودم شستم و با احساس درد و سوزش شديد رفتم سمت خونه.تا یه هفته گشاد گشاد راه می‌رفتم.

 

نوشته: اوپن کون

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون
پیمایش به بالا