دو روایت از یک حکایت

ادمین: این جقنامه رو گذاشتم اینجا که اول بخندین بعد زار زار به حال امثال این کسخل گریه کنین نه سواد نه مغز خلاصه روانش پاک پاکه اگرم فاز این شاسکول رو پیدا کردین به ما هم در بخش نظرات خبر بدین

***

من اسمم علیه این قضه مربوطه به کلاس9من الان کلاس دهمم ما یه معلم داشتیم به نام خانم یاوری کون بزرگی داشت و سینه هاش تقریبا 75یا80بود ما زنگ های ورزش معلممون میره خونه یه روز نرفت همون روز شب قبلش من خیلی فیلم سکس دیدم بعد فردا همه رفتن ورزش من موندم کلاس از سر بی حوصله گی کیرمو داروردم و جق زدم بعد یه دفه در باز شد خانم یاوری بود گفت محمدی چیکار میکنی گفتم کتاب میخوندم گفت پس کتاب میخوندی یه دفه بلدم کردو برد پایه تابلو رفت بیرون بعد که امد با خانم منشی امد وایییی اون خانم منشی خیلی کونش بزرگه یه نمیتونی فکرشو کنی امد گفت این داره گتاب میخونه گفت داری گتاب میخونی گفتم اره. بعد معلم خودمون سینه هاشو درا ورد و کرد تو صورتم وایییییی خیلی مزه داد بعد خانم منشی کیرمو دراورد دوتایی منو بردن خابوندن رویهه یه نیم کت خانم منشه مرام تا 10دقیقه ساک زد و من با یاوری لب میگرفتم بعدش گفتم رد کنم تو کونت کفت نه خشکه بعد خانم یاوری رفت یه چیز ی مسل مایع بود ولی سفید ریختیم روی بدنمون تا 40دقیقه داشتمتلمبه میزنم بعد به معلممون گفتم بیا بشین روم امد نشست رو کیرم اینقدر با لا پایین میرفت کی کیرم داغ داغ شده بود بعد گفتم ابم داره میاد گفت بریز توکونم ریختم تو کونشبعد الکی گفتم خانم یاوری بریم دیگه سه تایی لباسامون رو پکشیدیم و رفتیم بعد این که خانم یاوری رفت من دست خانم منشیه دو گرفتم و بردم تو بهداشت آخه تو بهداش هم کار میکرد یه امپول بود بهش گفتم این چیه گفت بیهووش کننده منم از خدام بود ورداشتم بی هوا زدم تو کونش بعد ۱ دقیقه خابش برد آخه از کون بهم نداد فقط ساک زد برام منم رد کردم تو کونش وایییی کونش خیلی بزرگ بود باز ابم اومد ابمو ریختم رو صورتش بعد بیدار شد یه لب از گرفتمو رفتم از اون موقعه به بعد زنگ ورزش ها باهم ۳ ساتیی سکس داریم

***

این داستان کاملا واقعیه این غزیه بر میگرده به دوران کلاس10ما یه معلم داشتم ب اسم خانوم یاوری بزار برم سر اصل مطلب معلم ما یه خانم کون گنده با سینه های هود 75 من الان 19سالمه این اتفاق لرای17ساله گیمه ما ورزش داشتیم و معلممون همیشه زنگ ورزش میرفت خونه ولی این بار نرفت . یه بار من قبل این گه برم مدرسه اینقر فیلم های سسکی نگاه کردم فقط دلم میخاست ج..ق بزنم همه بچه ها رفتن حیاط ولی من تو کلاس موندم و از سر بی حوصله گی کیرمو داوردمو جق زدم که ی دفه معلممون در و باز کرد و من سرخ شده نشسته بود میز اخر معلم ی نگاه خشمی بهم کرد و رفت به مبصر گفت نزار 2زنگ کسی بیاد کلاس بعد باز خانم اومد گفت محمدی بلد شو بلدم ولی اون دید که من شق کردم و بلد شد تندتند اومد ترفم و نشست کنارم .منم موندم چیکار کنم خانم گفت چیکار میکردی من ساکت موندم باز پرسید من گفتم کتاب میخوندم گفت پس کتاب میخوندی بلد شد و من و گرفت برو پایه تخته یه دفه شلوارمو کشید پایین منم واقا یه کیر خیلی بزرگ دادشتم اول گفت این چیه گفتم بخورش بعد عصبی شد و بلد شد یه لب از م گرفت لعنتی خیلیییی مزه داداصلا من هیچ کاری نمیکردم منو کاملا گرفه بود در اختیار خودش بعد این که لب گرفتیم رفت بیرون بعد این که امد توبا معلم کلاس بقلی امد تو وایییییییی خیلی باحال بود دوتاشون یه کون داشتن انداره سه تا کلهداشتم با دوتاشون لب میگرفتم بعد خانم خودمون اومد کیرمو گرفتو کرد تو کوسش ولی اون یکی خانم داشت ممه های معلم مارو میخورد بعد این که معلممون رو کردم گفتم خانم صنعتی میشه شمارو هم بکنم گفت با من راحت تر باحام حرف بزن گفتم باششش بعدش گفتم میکنم تو کونت بلد گفتت نننننن بعد منم از روی لج کردم تو کونش معلم خودمون با انگشتاش کامل رد کرده بود تو دهنش تا خانم صنعتی گفتتت بصهههه من درا وردم بیرون بعو دوتا معلم ها مسپل سگ داشتم دو تا یی کیرمو میخوردن اب اومد بعد گفت ابم داره میاد گفتم کجا بریزم گفت تو دهنم من ریختم تو دهنش و دیگه از اون موقعه به بعد زنگ ورزش سکس دارم باهاش

 

نویسنده: آخرالکساخلین

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

1 دیدگاه دربارهٔ «دو روایت از یک حکایت»

  1. به نظر من این مادر جنده عقده ای کس خل، حداقل بیماری اسکیزوفرنی داره و بیماریش اصلا علاج نداره و باید تا آخر عمر تو تیمارستان به غل و زنجیر ببندنش تا به خودش یا کس دیگه ای آسیب نزنه و بهتره که تخمهاش رو هم دربیارن و عقیمش کنن تا بیشتر از این خودش و دیگران رو آزار نده.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا