منشی کون گنده

با سلام خدمت تمام دوستان
اسم من سعیده و این اولین داستان منه من الان 21 سالمه اون موقه که این اتفاق ها برام افتاد 16 سالم بود من اون سالو سکسی ترین سال زندگیم می دونم که براتون تمام خاطراطم رو می نویسم .
من توی یک شهر ساحلی توی مازندران زندگی میکنم و خانوادم وضع مالی خوبی دارن .اون موقع کلاس زبان معتبری می رفتم که اسمشو نمی گم .
 
اون جا یه خانمی با قد تقریبا 160 و کون خیلی گنده به عنوان منشی کار میکرد . مدیر آموزشگاه که تریاکی بود و …. من از روز اولی که رفتم کلاس زبان تو کف کون زهرا بودم(همون منشی کون گنده)
اینم بگم که زهرا همسایمونه و یه پسر داره که زمانی که دبستان میرفتم ، هم سرویسم بود.
همیشه زمانی که من میرفتم کلاس 10 دقیقه بعد زهرا میومد و کلاسو باز میکرد.
 
یکشنبه بود طبق معمول من زود تر رسیدم کلاس و یه دقیقه بعد زهرا اومد سلام و احوال پرسی گرم و در کلاس رو باز کرد همیشه اول من می رفتم ولی این دفعه اون اول رفت (برای رسیدن به کلاس باید 3 طبقه پله رو می رفتیم بالا) آقا مارو میگی چشم مون مثل جغد شد و 3 طبقه رو پلکم نزدیمو یه سر کون اونو نگاه میکردیم رسیدیم بالا اون رفت تو آبدار خونه منم تو سالن رو مبل چون راحت تر از میز چوبی بود نشستم
 
اومد از جلوم رد شد و با عشوه ی خواصی گفت:آقا سعید چی کار میکنه منم با یه لبخند جوابشو دادمو یه سر کونشو نگه می کردم یه یهو برگشت منو دید منم برای این که ضایع بازی در نیارم بلند شدم و خم شودمو با بند کفشم ور رفتم .گذشت و رفتیم کلاس کلاس که تموم شد از معلممون کتابشو گرفتم که بنویسم . با زهرا هم هماهنگ کردم که فردا میام.
فردای اون روز یعنی دوشنبه ساعت 2 رفتم در آموزشگاه دیدم بازه کلاس ها ساعت 3 شروع میشه چرا الان بازه رفتم بالا و کتابو دادم به زهرا زمانی که داشتم بهش کتابو میدادم دستمو یه جور خواص گرفت منم یه جور خواص تر دستشو گرفتم بهم گفت دیروز چرا اون جوری نگاه می کردی گفتم مگه من دل ندارم که تا این حرفو زدم دستمو گرفتو برد تو آبدار خونه منم تا رسیدیم اون تو لبم به صورت خود جوش لبشو گرفت هی من بمک هی اون بمک هی من بمک هی اون بمک دیگه روژ لب از لب اون به لب من تغییر مکان داده بود. سینشو در آوردم داشتم می خوردم اونم از رو شلوار کیرمو می مالید لامصب سینه نبود که بالشت بود هم از لحاض اندازه هم از لحاض نرمی یهو دیدم صدای پای یکی که از راه پله بالا می یاد می یاد خومونو جمو جور کردیمو آخرین بو گرفتیمو بهم گفت فردا زود تر بیا و خداحافظی کردیم.
 
مارفتیم خونه و شروع کردیم به پشم زدن با چمن زن خوب شد کار به جاهای باریک نکشید 3ماه بود پشم نزده بودم جنگل آمازونو میگفت زکی .
بعد رفتم 2 کیلو موز و یه خشاب تره مادول خریدم .فردا شد موزو خوردمو یه قرصم برای محض احتیاط و رفتم کلاس تا منو دید بغلم کردو ماچ و بوسه گفتم پسرت که بد از ظهری یه فردا مرخصی بگیر منم مدرسه نمی رم میام خونتون قبول کرد.رفتم خونه گفتم فردا می خوام بمونم مدرسه و درس بخونم برای ناهار هم پول گرفتم .صبح روز بعد بیدار شدم قرص رو بالا رفتم و رفتم طرف خونشون بعد گفتم خاک تو سرم پسرش که بعد از ظهریه و من نمی تونم برم تو خونه بهش زنگیدمو گفت چرا نمی یای گفتم پسرت خونه هستا گفت نه دیشب فرستادمش خونه ی مادر بزرگش از اون ور میره مدرسه منم رفتم تو خونشون…
 
دیدم یه تاپ به یه شلوارک قرمز ست کرده منو میگی مثل سگ افتادم روشو همه جاشو می خوردم اونم یکسره به کارای من میخندید یعنی بگم انگار رفته بود حموم تف بعد تاپ و شلوارک شو در اوردم دیدم شرت و کرست سیاه ست کرده سینشو در آوردم کردم تو دهنم مثل کره خری که داره از سینه ی ماده خر شیر میخوره داشتم سینشو میخوردم یه رب خورم گاز گرفتم مکیدم لیسیدم دیدم رو سینش جای دندونم مینده اومدم شرطشو در بیارم نذاشت اعصابم تخمی شد گفتم چرا در نمی زاری گفت نوبت منه که بخورم گقتم بزار من یه دل سیر کستو بخورم گفت اول من ماهم گول خوردیم اومد در آورد شلوار لی مارو کیر مارو کرد تو هلقش یه جوری تخمامو می خورد که داشت کنده می شد منم باخیال راحت نشته بودم داشتم لذت می بردم که شکی شد که چرا آبت نمی یاد ماهم عفه اومدیم گفتیم کمرمون قویه و نگفتم قرص خوردم حالا نوبت من بود مثل تشنه ای که آب دیده پریدم رو کسش و شرو کردم به خوردن خبلی خوش بو و خوش طعم بود اون قدر خورم که ارضا شد گفت بکن منم از خدا خواصه بردمش تو اتاق و گذاشتمش رو تختش (تختش فنری بود)
 
کاملا لخت شدم رفتم تاق بازش کردم کروم تو کسش و انگشت فاکمو کردم تو سوراخ کونش که دیدم خیلی داره حال میکه یه بار دیگه ازضاش کردمو من خوابیدم اون اومد روم اون قد با لا پایین کرد که آبم اومدو ریختم تو و همون جور به دلیل خستگی تو بغل هم خوابمون برد بیدار شدم دیدم ساعت 1 شده رفتم تو حال دیدم غذا درست کرده رفتیم غذا خوردیمو بعد با هم رفتیم هموم تو هموم هم آبم دیر اومد ولی این دفعه آبم زود تر اومد کلا تا ساعت 4 تو بغل هم بودیمو بعد من رفتم خونه .
2 سال باهم رابطه داشتیم حتی توی کلاس زبانم چند بار کردمش ولی بعد از این شهر رفتو ما موندیمو جقو فیلم سوپرو گی بازی و…
 
 
نویسنده: مست و پاتیل

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

2 دیدگاه دربارهٔ «منشی کون گنده»

  1. علی رضا

    دنبال زن مطلقه از تبریز میباشم بین سن 30 تا 40 زودتر با من تماس بگیرد
    09306710883

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا