زنم در اتاق پرو

از اول، همه جوره می خواستمش، چیزی کم نداشت، در کنار همه مسائل؛ زیبایی، اندام، مدل آرایش کردنش، لباس پوشیدنش، همه و همه خیلی باب طبع من بود و دقیقا همینا چیزی بود که منو کمی حساس کرده بود و نگران! از همون اوائل هم که بهش چند بار گیر دادم جوری جلوم در اومد، که دیگه بهم گفت، من همینم، یا باید همه جوره قبولم کنی یا اینکه نمی تونیم با هم بمونیم…
 
خوب واقعا هم من اونقدر ها گیر نبودم، فقط می ترسیدم که یه روز بهم خیانت بشه… خیلی فکر کردم، نمی تونستم از شیدا بگذرم… روزی که دیگه تصمیم گرفتم و باهاش حرف زدم، بهش گفتم شیدا، من دوست دارم هر چی که هست و بدونم، روزی از تو میگذرم که بدونم با من صادق نبودی و چیزی بوده که ازم پنهان کردی… اونم قول داد که همیشه همه چیز رو به من بگه و منم دیگه راحت گذاشتمش…
شیدا توی خانواده ای بود که خیلی چیزا عادی بود، تازه نامزد شده بودیم که تولد بچه خواهرش بود، میدونستم لباس دوخته، ولی ندیده بودم تا همون توی مجلس! این لباس اینقدر تنگ و کوتاه بود، که من خودم حالم خراب شد وقتی شیدارو اونجوری دیدم! با شوهر خواهراش میگفت، می رقصید… اکثر فامیل همین جوری هستن، ولی خود شیدا و خواهراش دیگه یکم اونورتر از حالت عادی بودن…
 
توی مجلس که یکم تنها شدیم، بهش گفتم چه لباس سکسی پوشیدی، گفت آره دیگه! بهت بگم، اینو نپوشو اینجا نرو و با این نخندو اینا نداریم! بابا آدم باید حال کنه!
شاید هر کسی جا من بود، یا شیدا رو ول میکرد، یا میگفت این که میخواد اینجور کنه منم حال خودمو می کنم! اما من هیچ کدوم نبودم… من دوست داشتم خودم باشم و به اون حال بدم و از اینکه اون حال بکنه لذت میبردم…
همه ما کم سن تر که بودیم، تصوراتی داشتیم، من همیشه فکر می کردم، حال میده آدم یه زن اینجوری داشته باشه! اما وقتی واقعا پیش اومد، یه حالی بودم، تحملش سخت بود، ولی از دوست داشتن، از اینکه خیلی مسائل دیگه رو میدیدیم، حس کردم میشه واقعا، میشه لذت برد…
 
کم کم خودمم لذت میبردم که زنم اینقدر جیگره! 4 سال پیش اوائل ازدواجمون، باهم توی یه شرکت خصوصی کار می کردیم، اون منشی رئیس بود، بعضی وقتا می دیدمش توی اتاق رئیس که داره کار میکنه و چیزی و بهش توزیع میده، رئیس همین جور که گوش میده یه نیم نگاهی هم به رونای شیدا داره! یه بار یه شلوار جین آبی تنگ تنش بود، با یه مانتو کوتاه! بهش گقتم دیدی رئیس چطوری نگات میکنه! گفت یه نگاه که طوری نیست! خوبیش اینه که فقط نگاه میکنه! همه نگاه میکنن!
راست هم میگفت! کی نگاه نمیکرد و نمیکنه!
اتفاقات زیادی توی همه این سالها افتاده، اما چیزی که باعث شد من بیام و اینجا داستان بنویسم، اتفاقی هست که چند شب پیش با شیدا یادش کردیم و اون دوباره هوس یه همچین کاری زده به سرش…
تقریبا 2 سال از ازدواجمون گذشته بود، من که همیشه آرزو داشتن زن سکسی داشتم، حالا داشتم، خدا هم که انگار در و تخته رو جور کرده بود، اونم که گفتم از همون اول حالی به حالی بود و توی این 2 سال خیلی شده بود که یه جوری یه حالی به خودمون و به یکی دیگه بدیم، اون روز هم یکی دیگه از همین روزا بود که شیدا از صبح حالش خراب بود و خیلی به قول خودش هوس دست مالی شدن کرده بود، اینجور بود که شیدا یکی از سکسی ترین تیپاشو واسه بیرون رفتن زد….
 
یه تاپ قرمز، بدونه سوتین، تا بالا ناف، از این چسبونا که قشنگ سینه هاشو بهم فشار داده بود و خط سینش آدم و حالی به حالی میکرد، یه شرت قرمز بندی، که از فاقه کوتاه شلوارش میزد بیرون و می شد بند شرتو دید، یه شلوار تنگ و سفید و نهایت یه مانتو سفید که اونقدر نازک بود که هم میشد خیلی راحت رنگه تاپشو تشخیص داد، هم نوکه سینه هاش توش معلوم بود، هم رو سینه هاش باز بود که میشد چاک سینشو دید، هم اینقدر تنگ بود که به دور کمرش که می چسبید، می شد دید که تاپش تا کجاست و بعد بند قرمز شورتش رو روی پهلوش دید، من خودم این تیپشو خیلی دوست داشتم، نشد یه بار این تیپو بزنه، جایی شیدارو انگشت نکنن!
بگذریم، این بارم به همین بهانه که دوباره یه 2 تا اتفاق بیرون پیش بیاد و شیدا حال کنه رفتیم بیرون، خیلیا نگاش کردن، ولی اصله داستان جای بود که توی ویترینه یه مغازه یه شلوار چشمه شیدارو گرفت و رفتیم تو…
 
فروشنده خیلی خوش برخورد بود و شیدارو با اون سر و وضع کی دید چشاش باز مونده بود! منم که فقط همراه شید رفتم تو و داشتم دور و بر مغازشو نگا میکردم، که شیدا هم که مثه همیشه با اون ناز خواص خودش گفت شلوار چندو اینا که فروشنده براش آورد که ببینه، شیدا به من گفت چی میگی، گفتم پرو کن ببین چطوره!
فروشنده اتاق پرو رو نشون دادو توی همین حال کی شیدا داشت میرفت سمت اتاق پرو اروم بهش گفتم، شیدا پایه هستی یکم حال کنیم اینجا! گفت چه جوری، گفتم کاریت نباشه، فقط اگه هستی، دیگه حواست از الان باشه! گفت باشه لاشی، خدا میدونه چی تو سرته!
شیدا رفت تو اتاق پرو بعد یکم منو صدا کرد، شلوارو پوشیده بود، حالا با همون تاپ و بند شورتو اینا مانتو رو هم که در آورده بود، شلوار هم یه ساپورت بود که کم و بیش نازک بود، من به شیدا گفتم بزار برم بش بگم 2 تا مدل دیگه داره بده بپوشی، به فروشنده که گفتم 3 تا دیگه بهم داد و من دادم شیدا، اونم پوشید، یکیش دیگه خیلی نازک بود، همین جوری که اون امتحان میکرد، فروشنده از اونور گفت آقا سایزا خوب هستن؟!
 
منم یه چشمک به شیدا زدمو گفت بد نیستن، فقط این خیلی نازکه، اونم گفت کدوم، گفتم اگه میشه بیاید لطفا، اون که داشت میومد شیدا گفت چیکار میکنی! گفتم خراب نکنیا! حالا یارو اومده، من همین جور که نگاه شیدا مکینم یهش میگم نازکه مرده هم پشته در پرو هی گفت کدوم، گفتم با ببین خودت! یکم انگار شوک بشه، ولی دید انگار بهترین موقعیته اونم امد، شیدارو یه برندازی کردو در حالی که داشت سعی میکرد خودشو عادی نشون بده، نگا شلوار پا شیدا میکرد، شلواری که سفیدی رونا و کون شیدا کامل توش معلوم بود! از اونور دیگه بند شورتش بالا شلوار که دیگه تابلو تر! حالا اونم پرو، از روی شلوار با نوک انگشت دست کشید به رونا شیدا گفت این کار توپمه و از این حرفا، بد فروشنده لاشی، از بالا شلوار جوری که قشنگ دستش می خورد به بند شورته شیدا دست کرده که یعنی جنس و نشونه منو شیدا بده، همین جوری هم که حرف میزد، هی شیدارو نگا میکرد، بعد یکم، گفت کار باز دارم، نازک تر، ضخیمتر، بزارید بیارم و اومد که بره، منم به شیدا اشاره کردم که یعنی بزار بیاره؛ تا اون رفت، شیدا گفت ای لاشی، گفت یه کاری داری، ولی شیدا هم حشری شده بود؛ دیگه توی این 2 سال به این شدت کاری نکرده بودیم، گفت بابک شورتم یکم خیس شد، گفتم حالا واسا! نمیدونی چه حالی داد دیدم جلو خودم یکی دستش خورد به شورتت، اونم گفت خیلی پستی، فروشنده این بار با 2 تا مدل دیگه اومد و جالب این بود که به منم نداد، خودش اومد با یه نگا به شیدا کردو گفت بپوشید من ببینم! هیچی دیگه تا شیدا خواست عوض کنه، اومدیم اینور، یارو میگه این جنس همینه! ولی خوب خانموتون هم یکم دورشته دیگه! اینم کش میاد نازک نشون میده!
 
 
گفتم نه، اونقدرا هم درشت نیست که، ولی خوب قبول دارم از رون به بالا یکم پره! مرده لبخندی زد و گفت ماشاااله بیشتر از پره! دهن سرویس کله آمار کس و کون زنم اومده بود دستش توی 2 دقیقه! هیچی اینار که شیدا صدا زد که عوض کرده، مرده زودتر از من رفته در اتاق پرو رو باز کرده و زبون ریختن که این خیلی خوبه و به تنت نشسته! داشت به زنم می گفت! شیدا هم که چشا تابلو حشری شده بود، کون و داده عقب و برگشته پشتشو کرده به من و فروشنده، با یه نازی گفت چی میگی؟! گفتم آره خیلی خوب و نازکه! یارو هم سریع زانو زده رو به من داره میگه، ببین، الان اینجا ساق پا خانومت ببین جنس زیاد کش نیومده؛ همین جوری هم که داره میگه خیلی قشنگ و راحت داشت دست میزد به ساق پا شیدا! بعد اشاره کرده به رونا و کونه شیدا، میگه، ولی اینجا چون درشت تره؛ ببین، کش اومده شلوار که اتفاقا همین قشنگه، از اون ور هم داره کامل دست می کشه به پشت رونا و کونه شیدا! بعد رو به خوده شیدا گفت من بیرون داشتم با آقا میگفتم که شما ماشااالله باسنتون چون حجیمه اینا توی پاتون کش میان! منم گفتم من که با نزکیش مشکلی ندارم،شیدا هم گفت، منم که اصلا نازک دوست دارم، بعد یارو دیگه خیلی پرو بود، گفت: خوب دیگه یه مانتو کی بپوشید تا اینجا ( دستشو هم گذاشته یکم پائین تر از خط قمبل شیدا) دیگه مشکلی نیست، دیگه اینجا هم من واقعا حالم خراب شده بود، هم خود شیدا! دیگه یارو رو هم ول می کردی، همونجا توی اتاق پرو کاره زنمو گرفته بود ! که من دیگه گفتم شیدا جان می خوایش؟ شیدا هم با نازی که دیگه معلوم بود حالش خیلی خرابه گفت بله!
 
یارو رفتو شیدا گفت خیلی دلم می خواد یکیم دیگه بهم ور بره، گفتم منم، حالا فعلا بیا بریم تا سری بعد. بعدشم یارو خیلی اصرار کرد که لباس شب دارم، اینو بیا بپوش و اینا؛ کونده فهمیده بود من دوست دارم زنمو بماله، زنمم که می خواد کی هم از این زنه خوش کوس و کونه من بهتر، من بش گفتم حالا سری بعد میایم، بیشتر وقتتو میگیریم، گفت آره حتما؛ وقتی خواستیم بیایم با شیدا هم دست دادو پشت سرمون اومد تا بیرون، همین جوری که می رفتیم بر گشتم نگاش کردم، دیدم زل زده به کون شیدا که همین جور که راه میرفت، توی مانتوش می لرزید….
معلوم بود که داشت با خودش میگفت، سری بعد من میکنم این زنه کردنیتو… تو فقط بیارش واسم…
 
منم که حال کرده بودم که زنم مالیده شده دلم حال اومده بود، شیدا هم داشت بهم میگفت که وای نمیدونی چه حالی میده جلو شوهرت یکی کونته بماله….
 
 
نوشته: بابک

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

7 دیدگاه دربارهٔ «زنم در اتاق پرو»

    1. جانمء فدا کون زنت بشم من، اگه جا فروشنده بودم جلو خودت کونشو بوس می کردم…

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا