دوست شوهرم شوهر دومم شده

پنج سال از ازدواجمون گذشته بود اما متاسفانه اخلاق شوهرم تغییر نکرده بود و به همه چیز با شک و تردید نگاه می کرد
وقتی یکی از دوستاشو میاورد خونه من مجبور می شدم توی آشپزخونه زندانی بشم و از اونجا وسایل پذیرایی از مهمونشو آماده می کردم و خودش میومد اونو می برد توی هال و ازشون پذیرایی می کرد که این موضوع بدجوری عذابم می داد
بارها بهش گفتم اگه به دوستات اعتماد نداری اونا رو نیار خونه اگه هم داری بذار من آزادباشم بذار من بیام واسشون چای بیارمو پذیرایی کنم اما توجهی نمی کرد
دوستای شوهرم واسم حکم مامور عذاب را داشتند که با اومدن اونا من باید عذاب می کشیدم…

 
اما از وقتی تلفنی با اون دوست جدیدش صحبت می کرد احساس میکردم این یکی با دیگران فرق داره و جالب این که شوهرم مدام از اخلاق و مرام خوب میلاد دوست جدیدش حرف می زد
طوری که من هم برای دیدنش لحظه شماری می کردم اما به روی شوهرم نمی آوردم و چیزی بهش نمی گفتم که یه وقت شک نکنه
تا این که یک روز شوهرم زنگ زد و گفت قراره میلاد واسه ناهار بیاد خونه یه غذای خوبی آماده کن
من هم فوری مشغول تهیه ناهار شدم و یه چلومرغ خوشمزه درست کردم
سرظهر دیدم شوهرم با یه پسر جذاب و دوست داشتنی اومدن
از آیفون تصویری قیافه مردونه شو که دیدم. همان بار اول مهرش به دلم نشست

 
اون روزهم شوهرم به من گفته بود که از آشپزخونه بیرون نیام اما وقتی غذا رو کشیدم و شوهرم میومد سفره و وسایلو می برد میلاد با خنده ازش پرسید: آقامهرداد مگه خونه شما جن و پری داره؟
شوهرم گفت: چطور مگه از جن و پری میترسی؟
میلادگفت:نه این حرفا نیس،، آخه الان حدود یه ساعت و نیمه اینجاییم شما تا میرید توی آشپزخونه بلافاصله با سینی چای یا میوه و شیرینی آماده شده میای بیرن . حالا هم سفره و دیس غذا رو حاضر و اماده میاری قضیه چیه؟ نکنه از آشپزخونه به خونه همسایه راه دارین؟
مهرداد دیگه چاره ای نداشت و مجبور شد بگه من توی آشپزخونه بوده ام

 
میلاد تا متوجه شد توی این مدت من اونجا بودم و هیچ حرفی نزدم گفت: ببخشید آقا مهرداد من دیگه رفع زحمت میکنم باید برم
مهرداد گفت: هنوز که ناهار نخوریم بعدشم توی این هوای گرم کجا میخای بری
میلاد با صدای بلندتر طوری که من بشنوم گفت: ببخشید خانوم بخدا اگه میدونستم اومدن من واسه شما باعث دردسر و ناراحتی میشه اصلن مزاحم نمی شدم حالا هم با عرض شرمندگی رفع زحمت می کنم شوهرم گفت: نه آقا این حرفا چیه ، اتفاقن توی آسپزخونه از داخل حال خیلی هم بهتره وبعد رو به من گفت: خوب توهم یه چیزی بگوخانم
من هم از خداخواسته رفتم توی حال و با میلاد احوالپرسی کردم و گفتم خودم عمدن نیومدم بیرون تا شما راحت باشین
میلاد هم به شرطی قبول کرد بمونه که من هم در کنارشون توی حال باشم و باهم غذا بخوریم که مهرداد هم هرچند میدونستم قلبن راضی نیس اما به من گفت: چه فرقی داره او هم میاد اینجا ولی من میخاستم شما راحت باشین آقا میلاد

 

 

خلاصه اون روز با میلاد کلی حرف زدیم و جالب اینجا بود که میلاد کاری می کرد گفتگوهامون سه نفره باشه و من هم به جای اینکه فقط بشینم و نیگا کنم کلی صحبت می کردم و نظر میدادم
موقع رفتن میلاد گفت: اگه قرار باشه از این به بعد من بیام اینجا و مرجان خانوم بره توی آشپزخونه بشینه به خدا دیگه پامو اینجا نمی زارم
خلاصه اون روز رفت و من نمیدونم شوهرم چه سروسری با این آقامیلاد پیدا کرده بود که وقت و بیوقت بهش زنگ میزد و باهم دیگه میرفتن بیرون
من هم کنجکاو شده بودم که ببینم قضیه چیه اما چطوری میدونستم پی ببرم؟
از طرفی مهرداد هم به من گیرداده بود وقتی قراره میلاد بیاد اینجا تو برو خونه همسایه پیش زهرا خانوم و …
این کارهای مهرداد خیلی منو کلافه کرده بود و چون میلاد رو یه مرد به تمام معنا میدیدم که خیلی هم روشنفکر و باسواد بود تصمیم گرفتم دور از چشم مهرداد باهاش درددل کنم

 
یه روز که مهرداد تازه از خونه زده بود بیرون به موبایل میلاد زنگ زدم
خیال کرد مهرداد بهش زنگ زده اما وقتی صدای منو شنید با تعجب پرسید: به به مرجان خانوم. چه عجب ؟ امری داری درخدمتم
گفتم: راستشو بخای زنگ زدم کمی باهاتون درددل کنم ولی باید بهم قول بدی هرچی هست بین خودمون بمونه و مهرداد متوجه نشه بهت زنگ زدم
گفت: خیالت راحت باشه . من میدونم آقا مهرداد خیلی شکاکه و اگه بفهمه با هم صحبت کردیم واسه هردونفرمون بد میشه . و . . . . .
خلاصه از اون روز به بعد رابطه تلفنی من و میلاد شروع شد

 
و حتی بعضی وقتها که مهرداد پیشش بود به من زنگ میزد و باهم حرف میزدیم یه بار صدای شوهرمو شنیدم که گفت: میلادخان کیه که این همه باهاش حرف میزنی و میلاد باخنده گفت: عشقمه، که من هم بهش گفتم: چرا این حرفو میزنی؟
میلاد طوری که مهرداد هم حرفشو بشنوه گفت: خوشکلم فدات شم پس بگم با عمم این همه حرف میزنم
وقتی این حرفارو از زبان میلاد میشنیدم اگه دروغ نگفته باشم خودمو خیس کردم
چندروز بعداز اون جریان درحالی که میلاد همه فکرمو به خودش مشغول کرده بود زنگ زد و بهم گفت: اگه اجازه بدی به جای این که این همه تلفنی باهم حرف بزنیم شبهایی که مهرداد شیفته بیام پیشت حضوری حرف بزنیم
از این پیشنهاد جا خوردم
هم دلم میخاست بیاد پیشم و هم می ترسیدم
اما دل کار خودشو کرد و بهش گفتم : اگه قول میدی بیای و فقط صحبت کنیم باشه بیا
و اون شب برای اولین بار میلاد اومد تا در کنار هم باشیم
وقتی وارد خونه شد دیدم دستشو آورد جلو که با من دست بده که اولش دست ندادم
خودش اومد با دست چپش دست راستمو توی دستش گذاشت و اونو نوازش کرد

 
بی اختیار شل شدم و خودمو در اختیارش گذاشتم
دست انداخت دور کمرمو و آهسته سرشو جلو آورد لبشو روی لبم گذاشت و شروع کرد به میکیدن
چادرمو به گوشه ای انداخت و با موهام بازی می کرد
کاملن تسلیمش شده بودم نمیدونستم دارم چیکار می کنم
خودمو واسه یه حال کوچولو در حد بوس و لب دادن و نهایتش دستمالی کردن آماده کرده بودم اما وقتی به خودم اومدم که به پشت دراز کشیده بودم و میلاد اومده بود وسط پاهام و کیرشو تا ته کرده بود توی کسم
من هم از شدت هیجان پاهامو قلاب کرده بودم دور کمرشو اونو بیشتر به خودم میچسبوندم تا بیشتر لذت ببرم
وقتی که هر دو ارضا شدیم سرمو روی شونه میلاد گذاشتمو و گفتم قرارمون این نبود
میلاد هم در حالی که منو نوازش میکرد گفت مگه زن و شوهر باهم از این کارها نمی کنن
گفتم خوبه خودت میگی زن و شوهر؟ مگه ماباهم زن و شوهریم؟

 
گفت: از اون روزی که فهمیدم مهرداد چقدر تورو اذیت میکنه به خودم قول دادم که تو رو زن خودم بدونم و هرکاری از دستم بربیاد واست انجام بدم
میدونم که الان مهرداد ماهی یه بار هم باهات سکس نداره ولی از امشب به بعد هرشبی که اون شیفته و سرکاره من در کنارتم
از اون شب به بعد هم میلاد به قولش وفا کرده و بیشتر شبهایی که مهرداد سرکاره
ما هم مشغول کاریم
و انصافاً خیلی هم خوب منو میکنه. هر جوری که فکرشو بکنین منو کرده‌.و منو به اوج لذت می‌رسونه و من یه لذت دیگه هم میبرم اونم لذت انتقام از شوهر احمق و شکاک و بی‌ شعورمه. این اواخر قرار گذشتیم که با یکی‌ از دوستاش دو کیره منو بکنن. وای جووون کسم خیس شد… خیلی‌ دوسش دارم و تنها دلیلی که تو زندگی‌ با شوهرم موندم اینه که در حالی که زنشم و خرجمو میده کسمو به عشقم بدم.

 
حالا بعضی وقتها باهم به گردش هم میریم البته برای اینکه مهرداد شک نکنه که کجا میرم وقتی که شیفت روزه با خواهرزاده اش مینا که بیشتر وقتها میاد خونه مون یا ما میرم خونه شون هماهنگ میکنیم
اینو هم بگم که مینا کاملن با من مچه چون خیلی وقتها که داییش شیفت شب بوده اومده خونه ما و دوست پسرشو آورد تا صب باهم حال میکردن که حتا یه بار دوست پسرش کمی منو دستمالی کرد ولی چون ازش خوشم نمی اومد بهش تذکر دادم که اگه تکرار بشه دیگه راشون نمیدم
مینا هم به هوای اینکه با منه با دوست پسرش میره صفا
منو میلاد هم با همدیگه

بازدید از تبلیغات و سایت وبکم سکسی یادت نره! ممنون

18 دیدگاه دربارهٔ «دوست شوهرم شوهر دومم شده»

  1. سلام عزیزم منم میخوام باهات باشم کیرم 20 سانته تا دلت بخواهد محبت بهت میکنم تا تنها نباشی آگه دلت خواست بهم زنگ بزن 09016150359

  2. mohamad dehghani

    نوش جونت
    خانمهای بحال پیام بدند علی هستم
    ۰۰۹۰۵۰۶۱۴۶۰۳۳۰ وایبرهم دارم

  3. من پویا هستم 29 سالمه از تهران خانوما و زوجهایی که تمایل به سکس با یه ادم مورد اعتماد دارن زنگ بزنن 09377473547

  4. سلام امید هستم 26 ساله مجرد 179 قد 82 وزن بدون شکمی قیافمم بدک نیست،من اهل شراکت نیستم ولی این دفعه بخاطر شما شریط شوهرت دوستش و شمام.واسم زن یا مرد فرقی نمیکنه به 70 روش قزوینی فقط گشاد میکنم کون و کس رو !!! زنگ بزن 09362821403

  5. کاش یک کوس توپ مثل تو گیر ماهم بیاد پنج سال است دنبال یک کوسم. میدونم که دوست داره باهم باشیم ولی موقعیتش جور نشده

  6. koroshh shirazi

    چه شباهتی منم یکسال شوهر یه خانوم خوشگل بودم و بجای شوهرش بهش خدمت میکردم ولی خودش باعث شد که ازش کنار بکشم الانم درخدمت خانومای خوب و داغیم که شوهراشون نمیتونه خوب ارضاشون کنه 09350503908

  7. خانومهایی که اهل حال هستن فقط تهران و اطراف تهران بزنگن
    09387838424

  8. سلام من سعید هستم یه خانوم تبریز واسه دوستی سکسی میخوام09370704571خوشاحال میشم

  9. سلام هر کی عاشق سکسه بیاد تو لاین پیم بده
    Hadiamiri1990
    خونم تهران ولی اصالتا شمالیم،کیرمم 20 سانته،آخرین سکسی ک داشتم،طرف از شدت لذت زیرم از حال رفت

  10. اوووم جون خوش حال مهراد عجب کوسی میکنه اگه ذوس داری منم بکمت بهتر از مهرداد فقط کافیه کیرمو ببینی تا ابت بیاد 09360727885

  11. منم دو کیره حاضرم فقط برای یه بار سکس باهات باشم.
    یه روز که شیفت بود.
    این شمارمه واتس اپ پیام بده
    09355442306

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا